جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری هر روز یک بوسه

هر روزیک بوسه !

راستش اگر به من گله نکنند می گویم بیش از نود در صد از درد های ما عصبی است و یا بهتر بگویم عاطفی چرا که روم نمیشه بگم صدر درصدی عصبی است!

شاید در یک سانه باری انسان اتفاقی بیفتد سرش بشکند و یا دستش و بعد از مدتها همان جا کمی درد داشته باشد اما چرا وقتی دست و کمر و یا پا هیچ مشکلی ندارد درد میکند و میگیره ؟من میگم عصبی و بهتر بگم عاطفی است !

شاید با ماساژ یا فیزیوتراپی عضلات کمی نرم شود اما دست محبت و آرامش و عشق ورزیدن چیز دیگری است چیزی که خدا در وجود ما انسان ها نهاده اما ما آن را از خود دریغ میکنیم ، با چه کسی لج میکنیم به چه کسی لطمه میزنیم این همه درد برای چه ؟

درد های عضلانی بیشتر وقتها تبدیل به درد های شدیدی دیگری برای اعضای بدن میشوند کبد ، قلب و گاهی هم مبدل به توماری شده و سرطان میشود!همه و همه نتیجه این است که انسان در حال لطمه زدن به خودش است هیچ درک درستی از زندگی و حال ما نداریم حس مسئولیت پذیری همان اول به خودمان بعد به دیگران بسیار ضعیف شده بی خبر هستیم که چگونه در چنگال تبلیغات اسیر شده ایم و ساعت ها می نشینیم و میبینیم یا می خوانیم چیز هایی را که هرگز به کارمان نمی آید نه امروز مان را میسازد و نه فردایمان را آباد می کند تنها می اندیشیم که به دانشمان افزود میشود این دانش که به کارش نمی بندیم و سرانجام علی رغم تمام دانستنی هایمان با لجاجت می گوییم بالله می دانم این درست است اما من دوست ندارم و من این طور نمی خواهم و من می خواهم آن را تغییر دهم و من باید این کار را آن طور که دوست دارم انجام دهم و ...

هایدگر فیلسوف آلمانی می‌گوید: اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم، که زندگی به شکل گُریزناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که، هستید و جوری که زندگی می‌کنید، ندارد. من به آن می‌گویم: “اصل بقای سختی”. یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود ولی نابود نمی‌شود. برای همین هم در یک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی‌که، هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمی‌کند و همه چیز آرام است؛ آدم‌های زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی می‌خورند، که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بیرون بکشند.

خیلی‌‌ها معتقدند، که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ما‌ها را اینجوری کرده و قدیم‌ها مردم خوشبخت ‌تر بودند. شما بشنوید و باور نکنید. حتی هزار‌ها سال پیش شاهزاده‌ای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا گفت که “زندگی رنج است”. رنج، یا به زبان بودا “دوکا”. هایدگر به این می‌گوید: “اضطراب وجودی”.

این‌ها را نگفتم، که نا امیدتان کنم. چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست. می‌توانید از آنها در راه کمک بگیرید و هر وقت داشتید در چاه غم فرو می‌رفتید مثل “رَسَن” به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون.

یکی از این طناب‌ها؛ موسیقی است. اگر توانستید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید. وقت‌هایی که شاد هستید، موسیقی گوش کنید و وقت‌هایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید. آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید. رقصیدن بهترین و مفید‌ترین کاری است، که می‌توانید برای روحتان بکنید. هرجا ریتمی شنیدید، که می‌شد، با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطره‌های آب از شیروانی باشد. رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است، بی‌مهار و بدون ترس از دیده شدن برقصید. راستی اگر صدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید، اما اگر نداشتید هم مهم نیست.

چیز دیگری که می‌توانید بخوانید کتاب است. خواندن کتاب به شما کمک می‌کند زندگی‌های دیگری را که هیچ وقت نمی‌توانستید تجربه کنید را تجربه کنید. فیلم هم همین کار را در یک ابعاد دیگری می‌کند. اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالا‌تر از فیلم است، چون قوه تخیلتان رو به کار می‌گیرد؛ و روند ذهنی‌تر و عمیق تری است. تا می‌تونید کتاب بخوانید. وسط کتاب‌ها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستاره‌ها و کهکشان‌ها وقت بگذارید، چون کمکتان می‌کند، که ابعاد چیز‌ها را بهتر درک کنید و یادتان نرود، که در کل هستی کجا ایستاده‌اید. برای همین، قدیم‌ها بیشتر فیلسوف‌ها ستاره‌شناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجّم بشوید، ولی همیشه می‌توانید وقت‌هایی، که غمگین هستید، به آسمان نگاه کنید و ببینید، که غم‌هایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است…

طناب‌های دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت… ما برای نشستن خلق نشده‌ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشریست. به جای نشستن قدم بزنید؛ بدوید، شنا کنید، اگر مجبور شدید بنشینید؛ برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید و از مصاحبت آن لذت ببرید. پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسان نیست. اما اگر دوست خوبی باشید؛ دیر یا زود چند تا آدم خوب دورتان جمع خواهند شد. در ضمن، دایره دستهایتان را به آدم‌ها محدود نکنید. شما می‌توانید تقریباً با همه موجودات زنده دنیا دوست باشید؛ گل‌ها، علف‌ها، ماهی‌ها، پرنده‌ها، و بله حتی گربه‌ها. حیوان‌ها گاهی حتی از آدم‌ها هم دوست‌های بهتری هستند.

در زندگی چاه غم زیاد است ولی طناب هم هست؛ سَرِ رَسَن را ول نکنید. اما مراقب باشید، که به طناب‌های پوسیده مثل الکل، دود، پول و حتی غرور و موفقیت آویزان نشوید، چون از داخل چاه بیرونتان نمی‌آورد و بدتر رهایتان می‌کند ته چاه… بگردید و طناب‌های خودتان را پیدا کنید و اگر نتوانستید پیدایش کنید؛ “ببافیدش”. آدم‌های انگشت شماری طناب بافی بلدند. دانشمندها، کاشف‌ها، مربی‌های فوتبال، کمدین‌ها و هنرمندان همه طناب باف هستند و طناب‌هایی را بافتند، که آدم‌های دیگر همسرش را بگیرند و با آن از داخل چاه بیرون بیایند.

اگر ما امروز از سیاه سرفه نمی‌میریم برای این است، که طنابی را گرفتیم، که لویی پاستور سال‌ها پیش بافته است. “سمفونی شماره پنج” طنابی است، که بتهوون با نُت‌ها به هم پیوند زده است. “صد سال تنهایی” طنابی است، که مارکز با کلمه و خیال به هم بافته است. بیشتر طناب‌ها را یک روزی کسی، که شاید ته چاه زندانی بوده بافته است.

به زندگی هایمان بنگریم ،چه مقدار در لحظه حال هستیم و چقدر از زندگی مان لذت می بریم به دنبال چه هستیم اگر دردم قرار باشد بار سفر آخرت را ببندیم چقدر از زندگی که داشتیم رازی خواهیم بود .

کمی نوازش و عشق به عزیزانمان بخصوص به همسرمان هم او که قرار بود سالها تا لحظه مرگ با او می بودیم نشان دهیم و هر روز یک بوسه لااقل یک بوسه بر لب هایش بگذاریم تا تلخی های روزگار بر زبانش و جانش ریشه دار نشود.

یا حق

جعفر صابری

جعفر صابری در مراسم ایران درودی

سخان دکتر جعفر صابری در مراسم سالگرد تولد زند یاد بانوی نو ایران درودی به مناسبت تولدش و رو نمایی از اثر نیم تمام او در موزه بانک ملی عصر روز جمعه یازدهم شهریور ماه 1401

این مراسم با حضور فر هیختگان علمی و هنری از جمله پروفسور حسن امین و مهندس احمد کجوری برگزار شد.


موضوعات مرتبط: گزارش

جعفر صابری نعلبکی

نعلبکی

سالهاست که کمتر در خانم ها از نعلبکی استفاده میشود و جرو لوازم تشریفاتی بعضی از قهوه خانه ها و رستورانهای سنتی به حساب می آید اما نسل ما خوب یادشان هست که نعلبکی در خانه چه ارج و مقامی داشت این که تمیز باشد و گلهایش زیبا و لب پر نشده باشد و دستش یعنی شیش تا کامل باشد و خلاصه نعلبکی بسیار مهم بود و گاهی یکی از ملاک های تشخیص کدبانو بودن خانم خانه همین موضوع نعلبکی بود و بسیار مهم بود که وقتی مهمان می آید نعلبکی ها همه یک دست باشد و استکان نعلبکی ها با هم جور باشند!

البته وظیفه نعلبکی بسیار مهم و کلیدی بود چرا که وقتی چای را با استحکام می آوردند می بایستی چای ابتدا در نلبکی ریخته میشد و بعد از کمی خنک شدن میل شود، که صد البته رسوم و آداب خود را داشت باور بفرمایید همین آزمون چای میل کردن بسیاری را در همان جلسه اول رد میکرد حضور بزرگترها در جلسه خواستگاری به نوعی تشخیص همین موارد ساده بود که معتقد بودن نشان از تربیت و آموزش های اخلاقی والدین و طبقه اجتماعی افراد است!

شکستن قند با دندان، با صدا چای را میل کردن ، نحوه قرار دادن استحکام کنار نعلبکی و خلاصه هر یک از این موارد یک یا چند نمره داشت و برمیگشت به روش درست تربیتی مادر خانه که چگونه فرزندان خود را آموزش داده است و اما این که چطور استحکام ها و نعلبکی ها در سینی چیده شده و در زمان حمل و جابجایی سینی چای تا چه اندازه دقت شود که چای در سینی ریخته نشود و همین طور سینی درست در مقابل مهمان ها قرار بگیرد و از چه کسی باید اول چای دادن شروع شود و همه و همه رسومی بود که روی یک سری قواعد پیش میرفت و یکی از مهم ترین صحبت های پس از خواستگاری همین مراسم چای آوردن و جای خوردن بود البته خانواده عروس به نوعی برداشت می کرد و خانواده داماد به شکلی و خانواده عروس هم به نوعی دیگر!

آنچه بیش از هر چیزی مهم بود همین نکات ریز بود که سالهاست کمتر بدان ها توجه میشود و حتی گاه کاملاً نا دید میگیرند حتی دیگر در کمتر خانه ای نلبکی وجود دارد !

در هر صورت خیلی چیز ها تشریفاتی نبود لازم بود که بود !

یا حق

جعفر صابری

جعفر صابری در ششمین کنگره زبان و ادبیات فارسی

حضور آقای دکتر جعفر صابری در ششمین کنگره بین المللی شعر و ادبی فارس بعنوان یکی از مهمانان ویژه این نشست فرهنگی در کشور

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

تهران- ایرنا- مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه استاد شهریار در غزل‌های فارسی و ترکی پیشگام بوده و به قله‌های آنها دست یافته است، گفت: شهریار با رسیدن به اوج درجه عرفانی، در دوره معاصر عرفان را با شعر به پیوند رساند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، محمود شالویی روز یکشنبه -‌۲۷ شهریورماه‌- در ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار که در مرکز همایش های بین المللی برج میلاد تهران برگزار شد با اشاره به ویژگی ها و ابعاد شخصیتی، ادبی، وجودی و... استاد سید محمد حسین شهریار بجهت تبریزی گفت: امروز با یاد مرحوم استاد شهریار تبریزی نامگذاری شده فردی که نمی‌توان درباره شاعران معاصر و قهرمانان این دوره از شعر و ادب فارسی سخن گفت اما از او یاد نکرد.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادامه با بیان اینکه استاد شهریار در هر دو عرصه غزل‌های فارسی و ترکی پیشگام و پیش‌قراول بوده و توانسته به قله‌های این دو عرصه دست یابد، اظهار داشت: همچنین شهریار توانست به اوج درجه عرفانی نائل شده و در دوره معاصر عرفان را با شعر به پیوند برساند.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه استاد شهریار برای ما چنان اهمیتی دارد که روز شعر و ادبیات فارسی مقارن با پاسداشت اوست، ابراز امیدواری کرد تا که شرایطی فراهم شود که هرچه بیشتر در جهت اعتلا و رشد بالندگی زبان و ادبیات فارسی بکوشیم.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

شالویی در ادامه سخنان خود با اشاره به ویژگیها و اهمیت زبان و ادبیات فارسی در بُعد داخلی و بین المللی و همچنین تاکید بر حفظ و صیانت از زبان فارسی، تاکید کرد: زبان و ادبیات فارسی مانند رود زلالی است که هر فرد تشنه‌ای در سراسر دنیا می‌تواند از آن بنوشد.

تاکید برای تصویب جایزه ادبی استاد شهریار/ ارائه نشان عالی زبان به ترویچ گران زبان فارسی و تُرکی

رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار نیز در ابتدای این مراسم با بیان اینکه انتخاب روز پاسداشت مقام شهریار مقارن با روز پاسداشت شعر و ادب فارسی انتخابی شایسته است گفت: این انتخاب به واسطه اینکه شهریار در ۲۷ کشور جهان به واسطه ساکن بودن ترک‌ها در آن اعم از قبرس، یونان، آذربایجان، قرقیزستان و ... به زبان ترکی سخن می‌گویند حلقه واسط بین این کشورهاست، انتخابی قابل اعتناست و از سوی دیگر قدرت نظام جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد که به اقوام و اقلیت‌ها و تمامی نواحی ایران توجه ویژه دارد.

جواد وند نوروز همچنین با بیان اینکه ترویج زبان و ادبیات فارسی و ترکی به عنوان زبان دوم و سوم جهان تشیع حائز اهمیت است، از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخواست کرد که نشان عالی زبان و ادبیات فارسی را به فعالان برجسته این حوزه تقدیم کند و همچنین همکاری لازم برای تصویب جایزه ادبی شهریار به عمل آید و ما به زودی شاهد برگزاری این جایزه باشیم.

تاکید بر تسریع فرایند تصویب افتتاح خانه موزه شهریار

رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار همچنین از شورای اسلامی شهر تهران درخواست کرد تا با توجه به تصویب افتتاح خانه موزه شهریار این فرایند را تسریع کنند و یادآور شد: ما تاکنون موزه و زبان ادبیات فارسی نداشتیم با اینکه شخصیت‌های فراوان برجسته‌ای مانند پروین اعتصامی، حسین منزوی و استاد شهریار وجود دارند که هنوز هم نسل جوان با آن آشنا نیستند. متأسفانه منزل شهریار در تهران ۱۶ سال دایر بود اما اقدامی برای تبدیل کردن آن به خانه موزه نشد. بنابراین از شورای اسلامی شهر تهران درخواست می‌کنیم تا هرچه سریع‌تر شاهد تاسیس این خانه موزه باشیم.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

درخواست بازگشت ادبیات به دروس کنکور

وند نوروز با تأکید بر حمایت از فعالان حوزه زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: متاسفانه در گذشته کار غلطی صورت گرفت و ادبیات از دروس کنکور حذف شد.

وی ابراز امیدواری کرد: تجدید نظری در این باره صورت گیرد.

صدا و سیما به زبان و فرهنگ اقلیت‌ها توجه بیشتری کند

رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار در پایان سخنانش همچنین با اشاره به اهمیت زبان و فرهنگ اقلیت ها در کشور ، تصریح کرد: شایسته است که صدا و سیما به زبان و فرهنگ اقلیت‌ها توجه بیشتری کند.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

شهریار سخن از صف اقبال کنندگان سان ببینید!

علی موسوی گرمارودی نیز دیگر سخنران این مراسم بود که علاوه بر قرائت شعری درباره شهریار به نقل خاطره‌ای درباره او پرداخت و گفت: در مراسم تشییع جنازه شهریار زمانی که پیکر او از هواپیما پایین آورده شد گردان تشریفاتی به سرکردگی یک سرهنگ جلوی پیکر او ایستادند و من خاطرم هست که رئیس گردان با شمشیر کشیده جلوی پیکر او ایستاد و در حالی که اشک می‌ریخت گفت: شهریار سخن از صف اقبال کنندگان سان ببینید!

شعرخوانی شاعرانی چون مرتضی امیری اسفندقه، عبدالجبار کاکایی، سیدمحسن حسینی و ... از دیگر برنامه های جانبی ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار بود.

در این مراسم از استاد شهبازی ، هنرمند پیشکسوت و رئیس خانه عاشقلار آذربایجان تجلیل و نشان درجه هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به وی اعطا شد.

استاد شهریار در یک نگاه

استاد شهریار شاعری نام‌ آشنا برای فارسی زبانان و ترک زبانان است که به واسطه اشعار کلاسیک فارسی به ویژه غزل و منظومه ترکی «حیدربابایه سلام» مورد قبول بسیاری از ادب دوستان و شعرخوانان است.

سید محمدحسین بهجت شهریار تبریزی در ۱۱ دی ۱۲۸۵ به دنیا آمد. در همین سال شاعره بزرگ ایرانی یعنی پروین اعتصامی هم چشم به جهان گشوده بود همانی که بین شاعران معاصر نامی پرآوازه دارد.

شهریار در سرودن قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی مبادرت می‌ورزید اما بیشتر در غزل شهره عام و خاص بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار در کنار شعر شیفته موسیقی و نواختن سه تار بود.

از مهم‌ترین ویژگی‌های فردی و اجتماعی او ساده زیستی، مردم دوستی و تعامل با شاعران و هنرمندانی بود که دارای نگرش‌های و بینش‌های متفاوت بودند. در خانه‌اش در تبریز به روی همه باز بود و هر اهل دلی هر وقت که دوست داشت می‌توانست به دیدار او بود. برایش پیر و جوان هم توفیری نداشت. خاطرات و نوشته‌ها و مصاحبه‌های بزرگان شعر معاصر خود گواهی بر این ادعاست. به عنوان نمونه زنده یاد هوشنگ ابتهاج در کتاب «پیرپرنیان اندیش» بارها از ویژگی‌های اخلاقی و دوستی خود با شهریار سخن به میان آورده. همچنین نیما یوشیج در نامه‌های خود به دوستی با شهریار نقل‌هایی ذکر کرده و حتی در جایی نوشته که برای نخستین بار شهریار سراغ او رفته و باب دوستی را گشوده است.

۲۷ شهریور مصادف با سالروز درگذشت استاد شهریار

عشق به شعر و موسیقی ایرانی باعث شد تا شهریار رابطه خوبی با اغلب محفل‌های موسیقی و ادبی رسمی و سرشناس داشته باشد که خاطرات پراکنده دیگران در این رابطه خود می‌تواند کتابی درخور باشد که متاسفانه تاکنون گردآوری نشده است.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی/ استاد شهریار عرفان و شعر را پیوند زد

عاشقانه‌ها و عارفانه‌ها

دیوان شهریار سرشار از شعرها و غزل‌های سلیس، روان و پرسوز و گداز است که همین ویژگی باعث شده تا بیشتر آنها در حافظه مردم ثبت و ضبط شود. اشعاری که به پیروی از پیر و مرادش در شعر یعنی خواجه شمس‌الدین حافظ شیرازی عاشقانه و عارفانه باشد. ارادت شهریار به حافظ آنقدر زیاد بود که خود درباره انتخاب نام تخلصش در جایی گفته بود برای این کار به دیوان حافظ رجوع کردم، تفال زدم و نام شهریار آمد و آن را برگزیدم.

دیوان او بارها چاپ و منتشر شده و بسیاری از غزل‌هایش توسط آهنگسازان و خوانندگان به صورت آواز و تصنیف اجرا شده که معرف‌ترین آنها «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» با صدای خواننده بی‌بدیل استاد غلامحسین بنان است.

استاد شهریار در ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۷ درگذشت و بنا به وصیتش در مقبره‌الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار صبح امروز یکشنبه ۲۷ شهریور ماه با حضور جواد وندنوروز رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، غلامرضا منتظری نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و جمعی از شاعران برجسته کشوری در سالن همایش های بین‌المللی برج میلاد برگزار شد.

شعر شهریار خواص‌پسند و عامه‌فهم است

غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار تاکید کرد که شعر شهریار زبانی روشن دارد و همه آن را می‌فهمند؛ یعنی خواص‌پسند و عامه‌فهم است.

شعر شهریار خواص‌پسند و عامه‌فهم است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار صبح امروز یکشنبه (27 شهریور ماه) با حضور جواد وندنوروز رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، غلامرضا منتظری نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و جمعی از شاعران برجسته کشوری در سالن همایش های بین‌المللی برج میلاد برگزار شد.

وند نوروز در ابتدای این مراسم با بیان اینکه انتخاب روز پاسداشت مقام شهریار مقارن با روز پاسداشت شعر و ادب فارسی انتخابی شایسته است گفت: این انتخاب به واسطه اینکه شهریار در 27 کشور جهان به واسطه ساکن بودن ترک‌ها در آن اعم از قبرس، یونان، آذربایجان، قرقیزستان و ... به زبان ترکی سخن می‌گویند حلقه واسط بین این کشورهاست، انتخابی قابل اعتناست و از سوی دیگر قدرت نظام جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد که به اقوام و اقلیت‌ها و تمامی نواحی ایران توجه ویژه دارد.

وی افزود: شهریار در دل آحاد جامعه از جایگاه ارزشمندی برخوردار است و محبوبیت خاص او نشان دهنده این جایگاه است. امیدواریم با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجلس شورای اسلامی شاهد افزایش بیشتر جلسات و همایش‌ها درباره او باشیم.

وند نوروز با بیان اینکه ترویج زبان و ادبیات فارسی و ترکی به عنوان زبان دوم و سوم جهان تشیع حائز اهمیت است عنوان کرد: از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخواست می‌کنم که نشان عالی زبان و ادبیات فارسی به فعالان برجسته این حوزه تقدیم کند و همچنین همکاری لازم برای تصویب جایزه ادبی شهریار به عمل آید و ما به زودی شاهد برگزاری این جایزه باشیم.

رییس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار همچنین از شورای اسلامی شهر تهران درخواست کرد تا با توجه به تصویب افتتاح خانه موزه شهریار این فرایند را تسریع کنند.

وند نوروز در این باره اضافه کرد: ما تاکنون موزه و زبان ادبیات فارسی نداشتیم با اینکه شخصیت‌های فراوان برجسته‌ای مانند پروین اعتصامی، حسین منزوی و استاد شهریار وجود دارند که هنوز هم نسل جوان با آن آشنا نیستند. متأسفانه منزل شهریار در تهران 16 سال دایر بود اما اقدامی برای تبدیل کردن آن به خانه موزه نشد. بنابراین از شورای اسلامی شهر تهران درخواست می‌کنیم تا هرچه سریع‌تر شاهد تاسیس این خانه موزه باشیم.

رییس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار در بخش پایانی سخنانش با تأکید بر حمایت از فعالان حوزه زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: متاسفانه در گذشته کار غلطی صورت گرفت و درس ادبیات از دروس کنکور حذف شد که امیدواریم تجدید نظری در این باره صورت گیرد. همچنین شایسته است که صدا و سیما به زبان و فرهنگ اقلیت‌ها توجه بیشتری بگذارد.

شهریار در هر دو عرصه غزل‌های فارسی و ترکی پیشگام و پیش‌قراول است
محمود شالویی نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه روز شعر و ادب فارسی مقارن با پاسداشت شهریار است گفت: امروز با یاد مرحوم سیدمحمدحسین شهریار تبریزی نامگذاری شده کسی که نمی‌توان درباره شاعران معاصر و قهرمانان این دوره از شعر و ادب فارسی سخن گفت اما از او یاد نکرد.

وی افزود: شهریار در هر دو عرصه غزل‌های فارسی و ترکی پیشگام و پیش‌قراول بوده و توانسته به قله‌های این دو عرصه دست یابد. همچنین شهریار توانسته به اوج درجه عرفانی نائل شود و در دوره معاصر عرفان را با شعر به پیوند برساند.

شالویی گفت: شهریار برای ما چنان اهمیتی دارد که روز شعر و ادبیات فارسی مقارن با پاسداشت اوست و امیدوارم که شرایطی فراهم شود که هرچه بیشتر در جهت اعتلا و رشد بالندگی زبان و ادبیات فارسی بکوشیم چون زبان و ادبیات فارسی مانند رود زلالی است که هر فرد تشنه‌ای در سراسر دنیا می‌تواند از آن بنوشد.

شعر شهریار دلنشین، صمیمی و ساده است
در ادامه، غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه دو روز در تقویم جمهوری اسلامی به بزرگداشت زبان و شعر فارسی اختصاص یافته گفت: روز 27 شهریورماه روز شعر فارسی مقارن با پاسداشت شهریار و 25 اردیبهشت‌ماه روز پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و بزرگداشت فردوسی است و چنین تکریم و انتخابی شایسته است. من قبل از اینکه درباره شخصیت ادبی و ملی شهریار سخن بگویم اندکی درباره روحیات شخصی او حرف می‌زنم.

او افزود: شهریار در چشم همه ایرانیان و مردم آذربایجان فردی محترم، نجیب، مهربان، دوست‌داشتنی و پاک از نظر اخلاقی و همه جهات است. در کارنامه زندگی او عیب و نقصی از نظر مالی و اخلاقی دیده نمی‌شود و او یک زندگی ساده و به دور از آلودگی‌های دنیوی داشت حتی عشق ناتمامش در دوران جوانی هم مقدمه‌ای برای عشق متعالی و ماندگار در وجود او شد. او مردی مسلمان، دیندار، مومن و عارف بود و در عین اینکه شاعر بود اما عالم، زبان‌دان، کتابخوان و شخصیتی ایران دوست و علاقه‌مند به ایران داشت. این‌ها برخی از ابعاد وجودی شهریار است.

رییس فرهنگستان و زبان ادبیات فارسی در بخش دیگری از سخنانش درباره شعر شهریار توضیح داد و افزود: شعر شهریار زبانی روشن دارد و همه آن را می‌فهمند. خواص پسند است و عامه فهم. وقتی شعر شهریار خوانده می‌شود نیاز به آن نیست که آن را برای مردم معنا کنیم چون از دل برخاسته و بر دل می‌نشیند پیچیدگی در زبان شهریار نیست و هنر او به آوردن اصطلاحات شعری خاص دوران قجری و قبل از آن نیست بلکه تحول ادبی‌ای که در زبان، شعر و نثر فارسی پس از مشروطه پدید آمد و به عبارت دیگر تجدد ادبی که قلم شاعران و نویسندگان آن دوره را به مردم نزدیک کرد در شعر شهریار در روشن‌ترین وجه آن دیده می‌شود.

به گفته حداد عادل شعر شهریار دلنشین، صمیمی و ساده است و به همین دلیل شعر فارسی او در همه ایران زبانزد است. شعر علی ای همای رحمت نمونه‌ای از شعری است که در تاریخ معاصر ایران مانند آن را نداریم که یک شاعر در دوره حیاتش شعری از آن بدین گستردگی رواج یافته باشد. من نخستین بار که این شعر را در تهران شنیدم 10 ساله بودم و با گذشت 68 سال از آن دوران هنوز به یاد دارم که این شعر را کی و کجا و توسط چه کسی شنیدم. کدام شاعر این اندازه می‌تواند در دل مردم نفوذ کرده باشد. در همه مناطق ایران از بندرعباس تا ماکو و از سرخس تا آذربایجان شعر او را می‌خوانند و حفظ می‌کنند و درباره اشعار او کرامت‌ها نقل می‌شود.

وی با اشاره به اینکه اشعار شهریار به ضرب‌المثل نیز تبدیل شده است، عنوان کرد: خاطرم هست زمانی که رئیس مجلس شورای اسلامی بودم اختلاف میان دولت و مجلس رخ داد و قرار بود که رئیس جمهور در مجلس حضور پیدا کند اما به تأخیر طولانی ایشان جلسه مجلس به تشنج و دعوا کشیده شد و وقتی که رئیس جمهور به مجلس آمدند من این شعر شهریار را قرائت کردم که آمدی جانم به قربانت و حالا چرا و این بیت مانند آبی بر آتش بود و جلسه متشنج آن روز سامان داد. چندی بعد در قم خدمت آیت‌الله مشکینی که آذربایجانی بود رسیدم و ایشان به من گفت که آن جلسه مجلس را از رادیو گوش می‌داده و چه اندازه از استفاده به جای من از این شعر شهریار لذت برده است.

حداد عادل با اشاره به نقل قولی از شفیعی کدکنی درباره شعر شهریار گفت: استاد شفیعی کدکنی می‌گوید یک ضابطه و ملاک برای سنجش پایه شاعران وجود دارد و آن این است که شاعری موفق است که شعرش زبانزد مردم شود. از این منظر شعر شهریار در حافظه ایرانیان ثبت شده و از این منظر شهریار یک شاعر موفق است.

رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به وجه دیگری از اهمیت شهریار اشاره کرد و گفت: اهمیت او بدین جهت است که در دوره‌ای شعر می‌گفت که جدلی میان شعر نو و شعر کهن در کشور ما برپا بود و بسیاری از جوانان گرایش به شعر نو داشتند و شعر کهن را تحقیر می‌کردند. دعوای شعر نو و کهن چندین دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت و گفتمان مسلط فضای ادبی بود اما شهریار با وجود خودش برهانی بود که زنده‌بودن شعر کهن فارسی را اثبات می‌کرد. او ثابت کرد شعر کهن فارسی زنده است و نخواهد مرد. شهریار در زمانی با شعر کهن جلوه‌گری می‌کرد که عده‌ای تصور می‌کردند شعر کهن فارسی از بین رفته است اما او ثابت کرد که اگر شاعرش باشد شعر کهن زنده است و البته شهریار به شعر نو هم بی‌اعتنا نبود و بنابراین وجود او سبب شد جنگ و جدل میان شعر کهن و نو تضعیف شود و پس از آن نیز ما شاعرانی مانند شادروان ابتهاج را داشتیم که به شعر کهن و نو غزل می‌سرود.

وی ادامه داد: بنابراین وجود شهریار برهانی بود که اگر شاعر خوب باشد می‌توان شعر نو و کهن سرود. یک جنبه دیگر شهریار نقش او در وحدت ملی بود و من البته این ویژگی و خصوصیات شاعری او جدا می‌کنم چون هرچه گفتم درباره زبان شهریار بود اما نقش او در وحدت ملی قابل اعتناست.

حداد عادل با اشاره به عواملی که شهریار را موجب وحدت ملی می‌کند، گفت: نخستین علت مسلمان بودن اوست. شهریار یک مسلمان معتقد است و شما در صحبت‌هایش می‌دیدید که دایم وقتی یاد ائمه اطهار را می‌کند اشک می‌ریزد. شعر او برای حضرت علی (ع) برخاسته از یک دل گرم پرشور و با ایمان است و به همین دلیل بر دل می‌نشیند چون تا کسی آتش نگیرد شعر جانسوزی نمی‌گوید. از همین جهت شعر او درباره حضرت علی (ع) از ایمان برخاسته و خدا به برکت آن ایمان به این شعر ارزش داده است.

به گفته وی شهریار یک ایرانی غیور است که بیش از هر چیز به استقلال، عظمت و پیشرفت ایران می‌اندیشد و از سوی دیگر یک آذربایجانی غیرتمند، واقعی و صمیمی است و تمامی این ویژگی‌ها در وجود شهریار به او جامعیتی داده که آن را نزد همه مردم محبوب کرده است.

حداد عادل با اشاره به خاطره‌ای از خود شهریار اظهار کرد: شهریار می‌گوید زمانی که در روستا 6 ساله بوده پس از فوت مادرش پیش عمه‌اش زندگی می‌کرده در آنجا تازه چشمش با خط آشنا می‌شود و می‌گوید روزها به صحرا می‌رفتم و وقتی به خانه برمی‌گشتم تنها دو کتاب حافظ و قرآن کریم در خانه بود و من با این دو کتاب انس و الفت پیدا کردم و بعدها نیز هیچ کلامی را به پایه حافظ ندیدم.

وی ادامه داد: شهریار هم شعر فارسی که او را با همه ایرانیان پیوند می‌دهد و هم شعر ترکی دارد که ابزاری برای ارتباطش با سایر آذری‌زبان‌هاست. حیدربابای او برای ترک زبان‌ها یک حماسه و شعر جاودانه است. مقام معظم رهبری به شهریار بسیار علاقه‌مندند و در دیدار با ایشان بارها دیده‌ام که شعر حیدربابا را برای من به ترکی خوانده‌اند و ترجمه کرده‌اند و همواره تاکید کردند که چون تو ترکی نمی‌دانی نمی‌توانی ظرافت‌های شعر ترکی شهریار را درک کنی.

حداد عادل با بیان اینکه وجود شهریار نماد وحدت ملی و خنثی‌کننده نقشه‌های شوم بیگانگان برای تفرقه‌افکنی است عنوان کرد: بیگانگان به هر بهانه‌ای دنبال تفرقه‌افکنی و دوگانه‌سازی‌های موهوم هستند اما شهریار نشان می‌دهد که مردم ایران فراتر از اختلاف زبان و فرهنگ یک کلیت یگانه‌اند و در ایران تمامی اقلیت‌ها اعم از ترک، فارس، عرب، عجم، لر، بلوچ و ... کنار هم حضور دارند و این تنوع‌ها مانند تارها یک پر طاووس زیباست که کثرت آن‌ها در کنار هم یک وحدت زیبا و دلنشین به نام ایران ایجاد کرده و شهریار وجودش بیانگر این وحدت است.

رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران به همه زبان‌ها قومی احترام می‌گذارد و هیچ تصمیم، برنامه و قانونی برای تضعیف زبان‌های محلی، مادری و قومی در نظام وجود ندارد افزود: با همه اینها برای حفظ وحدت کشور نیاز به یک زبان مشترک داریم که آن زبان فارسی است و بیش از 1200 سال قدمت دارد. و زبان فارسی امروزی فرزند فارسی میانه و فارسی میانه فرزند فارسی باستان است که یک زبان چندین هزار ساله است و به وجهی از پختگی و کمال رسیده که فردوسی توانسته شاهنامه را با 60هزار بیت بسراید از آن سو قطران تبریزی از شاهنامه استفاده می‌کرده و از سوی دیگر شاعرانی مانند حافظ و سعدی هم اشعار شاعران فارسی دیگر را می‌خواندند بنابراین در حالی که هر شاعری در دیار خودش به زبان مادری سخن می‌گفته اما زبان فارسی ابزار وحدت آنها بوده و جمهوری اسلامی ایران این تنوع فرهنگی را محترم می‌شناسد و به آن ارزش می‌گذارد.

حداد عادل تأکید کرد: به عنوان خدمتگذار شما در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی صریحا می‌گویم هر پدر و مادر ترک‌زبانی باید در منزل با فرزندان خودش به زبان ترکی حرف بزند اما ما معتقدیم در مدرسه باید به زبان فارسی سخن گفته شود در فرهنگستان نیز استادانی وجود دارند که مایه فخر ایران‌زمین‌اند اما آذری هستند استاد محمدعلی موحد که امسال 100 ساله شدند عمر خود را به شرح مشکلات مثنوی می‌گذارند و پیش از این هیچ ایرانی وجود نداشت که مثنوی مولوی را تصحیح انتقادی کرده باشد و پیش از همه چاپ‌ها از نیکلسون بود اما استاد موحد تصمیم گرفت برپایه نسخه‌های خطی قدیمی به عنوان یک ایرانی مسلط بر زبان فارسی مثنوی را تصحیح کنند.

وی ادامه داد: استاد انوری نیز که صاحب فرهنگ سخن است و طی چهاردهه گذشته این فرهنگنامه بهترین خود در حوزه‌اش بوده است اصالتا متعلق به سراب آذربایجان هست. ژاله آموزگار نیز که استاد زبان‌های باستانی است زاده شهرستان خوی است و همه این پرچمداران زبان فارسی امروز مانند دیروز از آذربایجان برخاستند. وجود شهریار علاوه بر اینکه باعث پیوند ایرانیان شده در سراسر جهان ترک‌زبانان را به هم متصل کرده و به عبارتی او یک سفیر فرهنگی در کشورهایی است که زبان‌ ترکی دارند.

رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در بخش پایانی سخنانش گفت: روز شهریار به این دلیل با روز شعر و ادب فارسی مقارن است که هیچ شاعر دیگری به اندازه او در زمان حیاتش اشعارش گسترش نیافته است.

ضرورت ترسیم چشم‌انداز در ترویج زبان و ادبیات فارسی
غلامرضا منتظری نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه فرهنگ می‌تواند انسان را به شوربختی سوق دهد اگر سرچشمه‌اش آلوده باشد، گفت: فرهنگ هویت بخش است و اگرچه تعریف مشخص و واحدی درباره آن وجود ندارد و نظریه پردازان این حوزه درباره تعریف فرهنگ متحد نیستند اما جلوه‌هایی از فرهنگ را می‌توان در هنر، ادبیات، فلسفه، کلام، آداب و رسوم و غیره دید.

وی با اشاره به اینکه فرهنگ نیازمند یک نیروی قوی برای انتقال مفاهیم فرهنگی است افزود: بهترین ابزار برای این انتقال ادبیات است که می‌تواند ما را با پدران‌مان متصل کند آن هم زبان و ادبیات فارسی که به دلیل ویژگی‌هایش بهترین گزینه برای این انتقال است. جاذبه‌های زبان فارسی به دلیل زیبایی و کشش آن می‌تواند عامل موثری برای ترویج آن باشد از سوی دیگر گستردگی زبان و ادبیات فارسی آن را به سفره رنگارنگ فرهنگی مبدل کرده که هر فردی می‌تواند از آن بهره ببرد.

منتظری با اشاره به اینکه زبان فارسی، زبان دوم جامعه اسلامی و زبان نخست فرهنگ و تمدن ایرانی است عنوان کرد: اینکه شماری از ایرانیان گوهری از تلاش‌های خود را به ترجمه، تصحیح و تحریر آثار ادبیات اختصاص دادند نشان‌دهنده اهمیت این زبان است و به نظر می‌رسد برای پاسداشت آن نیازمند اقدامات بیشتری بیش از برگزاری این همایش‌ها و جلسات هستیم.

وی در همین باره راهکارهایی را برای ترویج زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد کرد و گفت: نشر و گسترش ادبیات فارسی در مقیاس ملی و بین‌المللی و ساخت آثار فاخر سینمایی برگرفته از این منابع ارزشمند می‌تواند در این باره راهگشا باشد همانگونه که می‌بینیم کشور کره علی‌رغم افسانه‌های محدود خود توانسته صنعت سینمایی‌اش را رشد دهد ما نیز باید با وجود کم‌نظیر متون زبان و ادب فارسی برای تولید آثار سینمایی استفاده کنیم.

منتظری با تأکید بر ضرورت ترسیم چشم‌انداز و ترسیم راه در ترویج زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: باید در این چشم‌انداز سهم هر نهاد و اهدافش مشخص شود. و در پایان هر سال معیارهایی برای سنجش رشد و پیشرفت در این باره مشخص شود. بنابراین ضروری است با همکاری نهادهای مختلف در جمع بزرگان و مفاخر ادبی از این چشم‌انداز رونمایی کنیم.

علی موسوی گرمارودی نیز دیگر سخنران این مراسم بود که علاوه بر قرائت شعری درباره شهریار به نقل خاطره‌ای درباره او پرداخت و گفت: در مراسم تشییع جنازه شهریار زمانی که پیکر او از هواپیما پایین آورده شد گردانی تشریفاتی به سرکردگی یک سرهنگ جلوی پیکر او ایستادند و من خاطرتم هست که رئیس گردان با شمشیر کشیده جلوی پیکر او ایستاد و در حالی که اشک می‌ریخت گفت شهریار سخن از صف اقبال کنندگان سان ببینید.

افشین علا در ادامه این مراسم با اشاره به انس و الفت خود با غزل فارسی گفت: در میان غزلسرایان فارسی همواره برای من سیمین بهبهانی فرد دیگری بوده است خاطرم هست 15 سال پیش که مادرم را از دست دادم و شعری درباره او گفتم سیمین بهبهانی نامه‌ای برایم فرستاد و علاوه بر تحسین من و مشابهت این شعر با شعر مادر شهریار گفت: شهریار شدن کار هرکسی نیست و ما شاعری به بزرگی شهریار نداریم.

او در پایان با اشاره به شاعران بزرگان زن در ایران مانند پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده گفت: اینها عزمت بانوان ما را نشان می‌دهد و باید به ظرفیت زنان خود توجه ویژه‌ای کنیم و احترام آنها را حفظ کنیم.

بخش‌های دیگر این مراسم به شعرخوانی شاعرانی چون مرتضی امیری اسفندقه، عبدالجبار کاکایی، سیدمحسن حسینی و ... اختصاص داشت. همچنین در این مراسم نشان عالی زبان و ادبیات فارسی به استاد شهبازی اهدا شد.

وقتی «حداد عادل» با شعر «شهریار» مجلس را آرام کرد!

وقتی «حداد عادل» با شعر «شهریار» مجلس را آرام کرد!

حداد عادل با بیان این‌که شعر شهریار به ضرب‌المثل تبدیل شده است، خاطره‌ای از خوانش شعر شهریار در میانه اختلاف مجلس و دولت می‌گوید و ادامه می‌دهد: خوانش شعر شهریار در یکی از جلسات مجلس شورای اسلامی، همچون آبی بر روی آتش بود.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی و پاسداشت مقام استاد شهریار، این مراسم بزرگداشت، امروز (یکشنبه، ۲۷ شهریور ماه) با حضور جواد وندنوروز رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، غلامرضا منتظری نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و جمعی از شاعران در سالن همایش‌های بین‌المللی برج میلاد برگزار شد.

غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با بیان این‌که دو روز در تقویم جمهوری اسلامی به بزرگداشت زبان و شعر فارسی اختصاص یافته است، گفت: روز ۲۷ شهریورماه روز شعر فارسی مقارن با پاسداشت شهریار و ۲۵ اردیبهشت‌ماه روز پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و بزرگداشت فردوسی است و چنین تکریم و انتخابی شایسته است. من قبل از اینکه درباره شخصیت ادبی و ملی شهریار سخن بگویم اندکی درباره روحیات شخصی او حرف می‌زنم.

به گفته حداد عادل شعر شهریار دلنشین، صمیمی و ساده است و به همین دلیل شعر فارسی او در همه ایران زبانزد است. شعر «علی ای همای رحمت» نمونه‌ای از شعری است که در تاریخ معاصر ایران مانند آن را نداریم که یک شاعر در دوره حیاتش شعری از آن بدین گستردگی رواج یافته باشد. من نخستین بار که این شعر را در تهران شنیدم ۱۰ ساله بودم و با گذشت ۶۸ سال از آن دوران هنوز به یاد دارم که این شعر را کی و کجا و توسط چه کسی شنیدم. کدام شاعر این اندازه می‌تواند در دل مردم نفوذ کرده باشد. در همه مناطق ایران از بندرعباس تا ماکو و از سرخس تا آذربایجان، شعر او را می‌خوانند و حفظ می‌کنند و درباره اشعار او کرامت‌ها نقل می‌شود.

شعر شهریار آبی بر آتش شد

او با اشاره به اینکه اشعار شهریار به ضرب‌المثل نیز تبدیل شده است، عنوان کرد: خاطرم هست زمانی که رئیس مجلس شورای اسلامی بودم، اختلاف میان دولت و مجلس رخ داد و قرار بود که رئیس جمهور در مجلس حضور پیدا کند اما به تأخیر طولانی ایشان جلسه مجلس به تشنج و دعوا کشیده شد و وقتی که رئیس جمهور به مجلس آمدند من این شعر شهریار را قرائت کردم که «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» و این بیت مانند آبی بر آتش بود و جلسه متشنج آن روز سامان داد. چندی بعد در قم خدمت آیت‌الله مشکینی که آذربایجانی بود رسیدم و ایشان به من گفت که آن جلسه مجلس را از رادیو گوش می‌داده و چه اندازه از استفاده به جای من از این شعر شهریار لذت برده است.

رئیس فرهنگستان و زبان ادبیات فارسی در بخش دیگری از سخنانش درباره شعر شهریار توضیح داد و افزود: شعر شهریار زبانی روشن دارد و همه آن را می‌فهمند. خواص پسند است و عامه فهم. وقتی شعر شهریار خوانده می‌شود نیاز به آن نیست که آن را برای مردم معنا کنیم چون از دل برخاسته و بر دل می‌نشیند. پیچیدگی در زبان شهریار نیست و هنر او به آوردن اصطلاحات شعری خاص دوران قجری و قبل از آن نیست بلکه تحول ادبی‌ای که در زبان، شعر و نثر فارسی پس از مشروطه پدید آمد و به عبارت دیگر تجدد ادبی که قلم شاعران و نویسندگان آن دوره را به مردم نزدیک کرد در شعر شهریار در روشن‌ترین وجه آن دیده می‌شود.

حداد عادل با اشاره به نقل قولی از استاد شفیعی کدکنی درباره شعر شهریار ، گفت: استاد شفیعی کدکنی می‌گوید یک ضابطه و ملاک برای سنجش پایه شاعران وجود دارد و آن این است که شاعری موفق است که شعرش زبانزد مردم شود. از این منظر شعر شهریار در حافظه ایرانیان ثبت شده و او یک شاعر موفق است.

شهریار در دوران تحقیر شعر کهن، شعر می‌گفت

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به وجه دیگری از اهمیت شهریار اشاره کرد و گفت: اهمیت او بدین جهت است که در دوره‌ای شعر می‌گفت که جدلی میان شعر نو و شعر کهن در کشور ما برپا بود و بسیاری از جوانان گرایش به شعر نو داشتند و شعر کهن را تحقیر می‌کردند. دعوا شعر نو و کهن چندین دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت و گفتمان مسلط فضای ادبی بود اما شهریار با وجود خودش برهانی بود که زنده‌بودن شعر کهن فارسی را اثبات می‌کرد. او ثابت کرد شعر کهن فارسی زنده است و نخواهد مرد. شهریار در زمانی با شعر کهن جلوه‌گری می‌کرد که عده‌ای تصور می‌کردند شعر کهن فارسی از بین رفته است اما او ثابت کرد که اگر شاعرش باشد شعر کهن زنده است و البته شهریار به شعر نو هم بی‌اعتنا نبود و لذا وجود او سبب شد جنگ و جدل میان شعر کهن و نو تضعیف شود و پس از آن نیز ما شاعرانی مانند شادروان ابتهاج را داشتیم که به شعر کهن و نو غزل می‌سرود.

او ادامه داد: بنابراین وجود شهریار برهانی بود که اگر شاعر خوب باشد می‌توان شعر نو و کهن سرود. یک جنبه دیگر شهریار نقش او در وحدت ملی بود و من البته این ویژگی و خصوصیات شاعری او جدا می‌کنم چون هرچه گفتم درباره زبان شهریار بود اما نقش او در وحدت ملی قابل اعتناست.

حداد عادل با اشاره به عواملی که شهریار را موجب وحدت ملی می‌کند گفت: نخستین علت مسلمان بودن اوست. شهریار یک مسلمان معتقد است و شما در صحبت‌هایش می‌دیدید که دائم وقتی یاد ائمه اطهار را می‌کند اشک می‌ریزد. شعر او برای حضرت علی (ع) برخاسته از یک دل گرم پرشور و با ایمان است و به همین دلیل بر دل می‌نشیند چون تا کسی آتش نگیرد شعر جانسوزی نمی‌گوید. از همین جهت شعر او درباره حضرت علی (ع) از ایمان برخاسته و خدا به برکت آن ایمان به این شعر ارزش داده است.

به گفته او شهریار یک ایرانی غیور است که بیش از هر چیز به استقلال، عظمت و پیشرفت ایران می‌اندیشد و از سوی دیگر یک آذربایجانی غیرتمند، واقعی و صمیمی است و تمامی این ویژگی‌ها در وجود شهریار به او جامعیتی داده که آن را نزد همه مردم محبوب کرده است.

حیدربابای شهریار یک حماسه‌ است

حداد عادل ادامه داد: شهریار هم شعر فارسی که او را با همه ایرانیان پیوند می‌دهد و هم شعر ترکی دارد که ابزاری برای ارتباطش با سایر آذری‌زبان‌هاست. حیدربابای او برای ترک زبان‌ها یک حماسه و شعر جاودانه است. مقام معظم رهبری به شهریار بسیار علاقه‌مندند و در دیدار با ایشان بارها دیده‌ام که شعر حیدربابا را برای من به ترکی خوانده‌اند و ترجمه کرده‌اند و همواره تاکید کردند که چون تو تُرکی نمی‌دانی، نمی‌توانی ظرافت‌های شعر ترکی شهریار را درک کنی.

او با بیان اینکه وجود شهریار نماد وحدت ملی و خنثی‌کننده نقشه‌های شوم بیگانگان برای تفرقه‌افکنی است عنوان کرد: بیگانگان به هر بهانه‌ای دنبال تفرقه‌افکنی و دوگانه‌سازی‌های موهوم هستند اما شهریار نشان می‌دهد که مردم ایران فراتر از اختلاف زبان و فرهنگ یک کلیت یگانه‌اند و در ایران تمامی اقلیت‌ها اعم از ترک، فارس، عرب، عجم، لر، بلوچ و ... کنار هم حضور دارند و این تنوع‌ها مانند تارها یک پر طاووس زیباست که کثرت آن‌ها در کنار هم یک وحدت زیبا و دلنشین به نام ایران ایجاد کرده و شهریار وجودش بیانگر این وحدت است.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران به همه زبان‌ها قومی احترام می‌گذارد و هیچ تصمیم، برنامه و قانونی برای تضعیف زبان‌های محلی، مادری و قومی در نظام وجود ندارد افزود: با همه این‌ها برای حفظ وحدت کشور نیاز به یک زبان مشترک داریم که آن زبان فارسی است و بیش از ۱۲۰۰ سال قدمت دارد. زبان فارسی امروزی فرزند فارسی میانه و فارسی میانه فرزند فارسی باستان است که یک زبان چندین هزار ساله است و به وجهی از پختگی و کمال رسیده که فردوسی توانسته شاهنامه را با ۶۰هزار بیت بسراید از آن سو قطران تبریزی از شاهنامه استفاده می‌کرده و از سوی دیگر شاعرانی مانند حافظ و سعدی هم اشعار شاعران فارسی دیگر را می‌خواندند بنابراین در حالی که هر شاعری در دیار خودش به زبان مادری سخن می‌گفته اما زبان فارسی ابزار وحدت آنها بوده و جمهوری اسلامی ایران این تنوع فرهنگی را محترم می‌شناسد و به آن ارزش می‌گذارد.

حداد عادل تأکید کرد: به عنوان خدمتگذار شما در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی صریحا می‌گویم هر پدر و مادر ترک‌زبانی باید در منزل با فرزندان خودش به زبان ترکی حرف بزند اما ما معتقدیم در مدرسه باید به زبان فارسی سخن گفته شود در فرهنگستان نیز استادانی وجود دارند که مایه فخر ایران‌زمین‌اند اما آذری هستند استاد محمدعلی موحد که امسال ۱۰۰ ساله شدند عمر خود را به شرح مشکلات مثنوی می‌گذارند و پیش از این هیچ ایرانی وجود نداشت که مثنوی مولوی را تصحیح انتقادی کرده باشد و پیش از همه چاپ‌ها از نیکلسون بود اما استاد موحد تصمیم گرفت برپایه نسخه‌های خطی قدیمی به عنوان یک ایرانی مسلط بر زبان فارسی مثنوی را تصحیح کنند.

او ادامه داد: استاد انوری نیز که صاحب فرهنگ سخن است و طی چهاردهه گذشته این فرهنگ‌نامه بهترین خود در حوزه‌اش بوده است اصالتا متعلق به سراب آذربایجان هست. ژاله آموزگار نیز که استاد زبان‌های باستانی است زاده شهرستان خوی است و همه این پرچمداران زبان فارسی امروز مانند دیروز از آذربایجان برخاستند. وجود شهریار علاوه بر اینکه باعث پیوند ایرانیان شده در سراسر جهان ترک‌زبانان را به هم متصل کرده و به عبارتی او یک سفیر فرهنگی در کشورهایی است که زبان‌ ترکی دارند.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در بخش پایانی سخنانش گفت: روز شهریار بدین جهت با روز شعر و ادب فارسی مقارن است که هیچ شاعر دیگری به اندازه او در زمان حیاتش اشعارش گسترش نیافته است.

درخواست برای افتتاح خانه‌موزه شهریار

در بخش دیگری از مراسم وند نوروز انتخاب روز پاسداشت مقام شهریار مقارن با روز پاسداشت شعر و ادب فارسی را انتخابی شایسته دانست و از شورای اسلامی شهر تهران درخواست کرد تا با توجه به تصویب افتتاح خانه موزه شهریار این فرایند را تسریع کنند و گفت: متأسفانه منزل شهریار در تهران ۱۶ سال دایر بود اما اقدامی برای تبدیل کردن آن به خانه موزه نشد. بنابراین از شورای اسلامی شهر تهران درخواست می‌کنیم تا هرچه سریع‌تر شاهد تاسیس این خانه موزه باشیم.

او در بخش پایانی سخنانش با تأکید بر حمایت از فعالان حوزه زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: متاسفانه در گذشته کار غلطی صورت گرفت و ادبیات از دروس کنکور حذف شد که امیدواریم تجدید نظری در این باره صورت گیرد. همچنین شایسته است که صدا و سیما به زبان و فرهنگ اقلیت‌ها توجه بیشتری کند.

محمود شالویی نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه روز شعر و ادب فارسی مقارن با پاسداشت شهریار است، گفت: امروز با یاد مرحوم سیدمحمدحسین شهریار تبریزی نامگذاری شده کسی که نمی‌توان درباره شاعران معاصر و قهرمانان این دوره از شعر و ادب فارسی سخن گفت اما از او یاد نکرد.

شهریار در غزل فارسی و ترکی پیشگام بود

او با بیان این‌که شهریار در هر دو عرصه غزل‌های فارسی و ترکی پیشگام و پیش‌قراول بوده گفت: شهریار توانسته به قله‌های این دو عرصه دست یابد و توانسته به اوج درجه عرفانی نائل شود و در دوره معاصر عرفان را با شعر به پیوند برساند. شهریار برای ما چنان اهمیتی دارد که روز شعر و ادبیات فارسی مقارن با پاسداشت اوست و امیدوارم که شرایطی فراهم شود که هرچه بیشتر در جهت اعتلا و رشد بالندگی زبان و ادبیات فارسی بکوشیم، چون زبان و ادبیات فارسی مانند رود زلالی است که هر فرد تشنه‌ای در سراسر دنیا می‌تواند از آن بنوشد.

منتظری نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه فرهنگ می‌تواند انسان را به شوربختی سوق دهد اگر سرچشمه‌اش آلوده باشد گفت: فرهنگ هویت بخش است و اگرچه تعریف مشخص و واحدی درباره آن وجود ندارد و نظریه پردازان این حوزه درباره تعریف فرهنگ متحد نیستند اما جلوه‌هایی از فرهنگ را می‌توان در هنر، ادبیات، فلسفه، کلام، آداب و رسوم و ... دید.

او با اشاره به اینکه فرهنگ نیازمند یک نیروی قوی برای انتقال مفاهیم فرهنگی است افزود: بهترین ابزار برای این انتقال ادبیات است که می‌تواند ما را با پدران‌مان متصل کند آن هم زبان و ادبیات فارسی که به دلیل ویژگی‌هایش بهترین گزینه برای این انتقال است. جاذبه‌های زبان فارسی بدلیل زیبایی و کشش آن می‌تواند عامل موثری برای ترویج آن باشد از سوی دیگر گستردگی زبان و ادبیات فارسی آن را به سفره رنگارنگ فرهنگی مبدل کرده که هر فردی می‌تواند از آن بهره ببرد.

منتظری با اشاره به اینکه زبان فارسی، زبان دوم جامعه اسلامی و زبان نخست فرهنگ و تمدن ایرانی است عنوان کرد: اینکه شماری از ایرانیان گوهری از تلاش‌های خود را به ترجمه، تصحیح و تحریر آثار ادبیات اختصاص دادند، نشان‌دهنده اهمیت این زبان است و به نظر می‌رسد برای پاسداشت آن نیازمند اقدامات بیشتری بیش از برگزاری این همایش‌ها و جلسات هستیم.

او در همین‌باره راهکارهایی را برای ترویج زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد کرد و گفت: نشر و گسترش ادبیات فارسی در مقیاس ملی و بین‌المللی و ساخت آثار فاخر سینمایی برگرفته از این منابع ارزشمند می‌تواند در این باره راهگشا باشد، همانگونه که می‌بینیم کشور کره علی‌رغم افسانه‌های محدود خود توانسته صنعت سینمایی‌اش را رشد بدهد و ما نیز باید با وجود کم‌نظیر متون زبان و ادب فارسی برای تولید آثار سینمایی استفاده کنیم.

منتظری با تأکید بر ترسیم چشم‌انداز و ترسیم راه در ترویج زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: باید در این چشم‌انداز سهم هر نهاد و اهدافش مشخص شود و در پایان هر سال معیارهایی برای سنجش رشد و پیشرفت در این باره مشخص شود. بنابراین ضروری است با همکاری نهادهای مختلف در جمع بزرگان و مفاخر ادبی از این چشم‌انداز رونمایی کنیم.

براساس این گزارش بخش‌های دیگر این مراسم به شعرخوانی شاعرانی چون مرتضی امیری اسفندقه، عبدالجبار کاکایی، سیدمحسن حسینی و ... اختصاص داشت. همچنین در این مراسم نشان عالی زبان و ادبیات فارسی به استاد شهبازی اهدا شد.

حضور جناب آقای دکتر جعفر صابری به عنوان مهمان ویژه در این مراسم

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی با ارائه ۴۸۰ مقاله

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی با ارائه ۴۸۰ مقاله

تهران- ایرنا- رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرای استاد شهریار از برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی در راستای پاسداشت مقام استاد شهریار خبر داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، جواد وند نوروز با اشاره به برگزاری ششمین کنگره شعر و ادب فارسی افزود: در این رویداد علمی و ملی بیش از ۴۸۰ مقاله از سراسر کشور توسط محققان، پژوهشگران و فعالان زبان و ادبیات فارسی، ترکی و شهریار پژوه به دبیرخانه کنگره رسیده است.

او ادامه داد: سعی شده از شاعران نواحی مختلف کشور اعم از آذربایجان، کردستان، سیستان و بلوچستان، گلستان و ... به این همایش دعوت شوند.

به گفته وند نوروز، در این برنامه محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی سخنرانی خواهند کرد.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی با ارائه ۴۸۰ مقاله

رئیس بنیاد فرهنگی مقبره الشعرا استاد شهریار درپایان گفت: شعرخوانی و ارائه مقالات علمی از دیگر برنامه های کنگره است و همچنین نمایشگاه کتاب پژوهش‌ها درباره استاد شهریار هم در حاشیه این کنگره برگزار خواهد شد.

محورهای این کنگره عبارت است از:

- پژوهش های نوین در حوزه زبان و ادبیات فارسی

- زبان شناسی

- پژوهش های نوین در زبان و ادبیات جهان

- پژوهش های ادبی حوزه استاد شهریار

ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی ۲۷ شهریورماه جاری از سوی بنیاد استاد شهریار و با همکاری سازمان‌های مختلف از جمله دانشگاه‌های معتبر کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به صورت حضوری و با رعایت پروتکل‌های بهداشتی در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار می‌َ‌شود.

بیست و هفتم شهریور ماه، سالروز درگذشت استاد محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار»، در تقویم رسمی ایران به نام روز ملی شعر و ادب نامگذاری شده است.

استاد شهریار در یک نگاه

سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۱ دی ۱۲۸۵ – ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار، شاعر ایرانی بود. او اهل تبریز بود و به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌است.

شهریار در سرودن گونه‌های دگرسان شعر فارسی مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی چیره‌دست بوده‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ و فردوسی داشته‌است.

شهریار از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایرانی به شمار می‌رود که اشعارش در وصف اهل بیت(ع)، ایران و انقلاب اسلامی شهرت فراوانی در میان اهالی شعر و ادب دارد. مهم‌ترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام از معروف‌ترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی محسوب می‌شود که به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌است.

برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی شعر و ادب فارسی با ارائه ۴۸۰ مقاله

استاد سخن معاصر، شهریار بیش از ۲۸ هزار بیت شعر به زبان فارسی و در حدود ۳ هزار بیت به زبان ترکی آذری سروده است. شهرت شهریار مرزهای داخلی ایران را در نوردیده و اکنون در بیشتر کشورهای جهان شخصیتی شناخته شده است به طوری که اکنون در جماهیر ماورای قفقاز و آسیای مرکزی خیابان ها، سالن های نمایش، پارک ها و دیگر اماکن عمومی به نام شهریار نام گذاری می شوند و در حال حاضر منظومه حیدربابایه سلام در بیشتر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در آمریکا مورد بحث رساله دکتری قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان، آهنگ جالبی برای آن ساخته است.

شهریار حدود یک دهه از انقلاب اسلامی ایران را درک کرد و اشعاری در حمایت از انقلاب و رهبری آن امام خمینی(ره) سرود. او با سرودن اشعاری چون سلام، مقام رهبری، نوروز انقلاب، طلیعه انقلاب، یوم الله ۲۲ بهمن و هفت تیر، احساسات خود را با زبان شعر نمایان ساخت.


موضوعات مرتبط: گزارش

جعفر صابری

حضور دکتر جعفر صابری در جلسه افطار دپارتمان باشگاه مدیران نو اندیش  زمضان 1401


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 15:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری در پشت صحنه برنامه شاخه طوبه که به مناسبت ماه مبارک رمضان 1401 با حضور حجت السلام امامی و ابراهیم درویش آلی و مهندس بابک محمدی منفرد و آقای سجاد ملوندی تهیه شد


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 15:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شکر گزاری

 

جعفر صابری

تا حالا دقت کردی که به یک گل با دقت نگاه کنی ؟

دیدی چقدر زیبا است! بخار های اطراف ساقه  توجه کرده اید؟ گلبرگ هایش را لمس نموده اید؟ ابتدا شکوفه است و بعد باز میشود و گاهی عطرش از چند متری به مشام میرسد.

فرقی نمیکند چه گلی باشد همه آنها زیبا هستند .اما وقتی به آنها توجه بیشتری میشود که برای خریدش مبلغی هزینه می کنیم گویا گلهای دیگر را بطور کلی نمی بینیم ،تنها اگر به گل فروشی برویم و سفارش گل بدهیم و یا گلی برای ما بیاورند به آن با دقت و توجه نگاه میکنیم .

در طول زندگی و عمرمان گلهای زیادی را دیده ایم شاید هم گلستانه ای زیادی را دیده باشیم اما هرگز در ذهنمان جای نگرفته اند علت چیست؟ 

نعمت های خداوند در اطراف ما  آنقدر زیاد هستند  که ما به آنها عادت کردیم و برای همین کمتر شاکر آن ها هستیم .نفس کشیدن راه رفتن خوابیدن خوردن خندیدن نشستن ،خانواده ،فرزند، همسر،پدر،مادر،خواهر ،برادر،خانه و...

شاید دیدن دست و پاهای سالمندان برای چند لحظه بد نباشد ،نفس بکشید و از پنجره اتاقتان به آسمان بالای سرتان نگاه کنید ،طعم آزادی و سلامت را میچشید پس شاکر باشید و شاد و در این ماه پربرکت رمضان از خداوند بابت آنچه داده و نداده تشکر کنیم

 یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ جمعه نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 22:56 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نشست صمیمانه و دوستانه با اصحاب رسانه

۶ بهمن, ۱۴۰۰

 

این نشست در روز چهارشنبه مورخ ۴۰۰/۱۰/۲۹ راس ساعت ۱۵ در محل کانون حمایت از حقوق شهروندی وبا حضور اعضای محترم هئیت مدیره ومدیر عامل کانون وجناب آقای دکتر جعفر صابری مدیر موسسه فرهنگی هنری آشتی،کارگردان،نویسنده و پژوهشگر در خصوص همکاریهای مشترک در زمینه ی آموزش و پژوهش وارائه راهکارهای مناسب جهت توسعه و ترویج حقوق شهروندی انجام شد.


موضوعات مرتبط: گزارش
[ سه شنبه نوزدهم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 11:25 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

قدردانی از بانوان سرای محله باغ فیض

عصر روز دوشنبه چهارم بهمن عضاءشورایاری محله باغ فیض و مدیر محله از بانوان این سرای محله تقدیر نمودن

در این جلسه حضور آقای جعفر صابری و تشکیل جلسه شورایاری محله باغ فیض نیز بود.


موضوعات مرتبط: گزارش
[ پنجشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 16:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آسمان آبی زمین پاک

موضوع: بازیافتکد : 25-28153     تاریخ ایجاد : ۱۳۹۴ یکشنبه ۴ بهمن  آخرین بروزرسانی : ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ بهمن   

  •  

آسمان آبی زمین پاک

آسمان آبی زمین پاک

در اواسط دوره ریاست آقای دکتر محمود احمدی نژاد  بعنوان شهر دار شهر تهران تیمی از جوانان  علاقه مند عضو کانون جوانان مؤسسه آشتی بعد از معرفی پروژه   تفکیک و بازیافت زباله در مبدا

که توسط صاحب همین قلم آماده شده بود تحقیقات میدانی خود را آغاز و پس از تحقیق و مطالعه و گفت و گو با کارشناسان و متخصصان، آماده و بطور مستقیم به دست ایشان رساندند . مدتی بعد این طرح توسط کارشناسان سازمان بازیافت شهر داری بررسی و در جلسه ای به ما اعلام شد که بدلیل اینکه  در طرح تفکیک و بازیافت ما استفاده از موتور سیکلت های سه چرخه پیش بینی شده بود و  اداره راهنمایی و رانندگی این گونه وسایل را شماره گذاری نمی نماید این طرح قابل اجراء نیست!

اما متأسفانه کمتر از دوسال بعد قسمت هایی از این طرح به طور ناقص در تهران و بعضی از کلان شهر ها اجراء شد و هم اکنون نیز در حال اجراء است.

شایان ذکر است این طرح به شکل و شرایط دیگری با عنوان جشنواره حفظ محیط زیست در دو نوبت ،ابتدا مدیریت دولت آقای دکتر احمدی نژاد و بار دوم  دولت آقای دکتر روحانی به ریاست سازمان محیط زیست تقدیم شد ولی تا کنون هیچ نتیجه ای نگرفتیم.

 اینکه چرا و به چه دلیل این اتفاقات در برخورد با بیشتر طرح ها و بر نامه های جاری در کشور صورت  میگیرد مهم نیست. اما اینکه  مجدد  بحث آسمان آبی و زمین پاک مطرح می شود ما را برآن داشت تا قسمت هایی از طرح را تقدیم نمائیم  به امید اینکه شاید این بار  ثمر بخش باشد.

طرح تفکیک زباله از مبدأ برای بازیافت...

با در نظر گرفتن هزینه های فراوان تفکیک و بازیافت زباله و مشکلات فراوان این گونه خد مات شایسته و بایسته است تفکیک و بازیافت زباله در مبدأ صورت گیرد وایجاد طرح های تشویقی   منطقی است.

در حال حاضر انتقال زباله  ها از درب منزل در ساعت  ده شب مقرر شده و تبلیغات گسترده ای نیز در این خصوص صورت میگیرد  ولی متأسفانه این نقل و انتقال، گاه تا صبح و یا ظهر روز بعد ادامه دارد و این موضوع نیز معضلی است.

هدف اصلی :

 طرح حاضر با دو رویکرد ایجاد انگیزه های مالی برای خانواده ها ، همچنین شرکت ها ، مؤسسات شخصی و حتی دولتی و همچنین ایجاد شغل و کسب درآمد برای افراد علاقه مند مطرح می شود. که بیشترین سود را برای شهر داری و محیط زیست به همرا ه خواهد داشت .

توضیح طرح:

در زمان نه چندان دور  خانواد ها نان خشک و زباله های قابل تفکیک خود مانند ظرف پلاستیکی،شیشه و ملامین، حتی مسی و آلمینیومی خود را تفکیک و به افرادی که با چرخ های دستی بعنوان چوبکی و نمکی همه ساعت روز در خیابان ها حاضر بودند ارائه می دادند و به ازای آن نمک مصرفی، لوازم نو پلاستیکی و حتی پول نقد دریافت می نمودند...این روش ساده ولی بسیار کار آمد، چند حسن فراوان داشت:

اولاً انگیزه ای برای تفکیک زباله های در مبدأ،برای بخش عظیمی از خانواده ها بوجود می آمد،

دوماً  هزینه  قابل توجهی بابت جمع آوری ، حمل و تفکیک زباله از دوش شهر داری کاسته میشد

سوماً شکل  کار تفکیک زباله  بسیار زیبا تر و شایسته تر از شرایط فعلی که بیشتر وقتها افرادی را تا کمر دولا شده در بین سطل های جمع آوری زباله مشاهده میکنیم بوجود می آمد و از پاره شدن کیسه های زباله و در هم شدن آنها و بوجود آمدن بوی بد و ... کاسته میشد.

 چهارماً...پنجماً... و...

 در این طرح بجای پرداخت پول نقد  از کوپن های خرید نقدی که امکان خرید را برای شهر وندان از فروشگاهای شهر وند فراهم می سازد استفاده می شود حتی گاه بدلیل مسائل تشویقی شایسته است بهای زباله خریداری شده بیشتر از اصل کالا باشد چراکه هزینه های بعدی جمع آوری و حمل و تفکیک و یا نابودی این زباله بیشتر از قیمت تمام شده است لازم به ذکر است بعضی از این زباله ها آسیب شدیدی به محیط زیست وارد می سازد که غیر قابل جبران است و با در نظر گرفتن این فاکتور ها پرداخت بهای بیشتر برای زباله هایی که اگر درست مدیریت شود  نه تنها به محیط زیست آسیب نمی زند بلکه می تواند مجدداً با بازیافت درست به چرخه تولید نیز باز گردد و به صورت ماده اولیّه حتی چرخ تولید را نیز به گردش در آورد.

ما در این طرح بیش از هرچیز به کسر هزینه ها و حفظ محیط زیست توجه کرده ایم و شاید در نگاه اول این طرح هزینه به همراه خواهد داشت، اما  با ارائه اصل برنامه ها منابع قابل توجهی را برای مدیریت شهری به همراه خواهد داشت که بازگشت آن در چرخه مدیریت شهری نه تنها به هزینه های جاری بلکه به  شهر وندان نیز خدمت می نماید.

کم نیستند افراد و شرکت هایی که با کمال میل تمایل به ورود به بخش سرمایه گذاری در بخش تفکیک و بازیافت زباله دارند و این حرکت  می تواند شرایط ورود ایشان را فراهم سازد و از حضور افرادی که هنوز اصرار به جمع آوری سنتی زباله ها دارند جلوگیری نماید.

دیگر در هر محله و یا محیط های زیست طبیعی ما شاهد انباشته شدن زباله ها نخواهیم بود و با توجه به درآمد قابل توجه تفکیک زباله ها در مبدأ همه مردم سعی خواهند کرد از این منبع مالی بهره مند شوند و شرکت ها و مؤسسات خصوصی و یا دولتی حتی بیمارستانها نیز ابتدا از راههای تشویقی فراوان و در نهایت با برخورد های قانونی و حتی تنبیهی به جمع حامیان محیط زیست افزوده خواهند شد . این جهان با همه ی کستردگی که دارد هرلحظه در حال کوچک شدن است و محیط زیست ما به دست خود مان در حال نابودی است .

 همان طور که عرض شد متأسفانه قسمت هایی از این طرح در حال حاضر  در حال اجراء است حتی همان  موتور های سه چرخه در حال حاظر به کار گرفته شده اند و کیسه های دریافت زباله هایی چون ظروف پلاستیکی ، روزنامه و مجلات باطله و... در بیشتر  محلات وجود دارد اما این همه، طرح ما نبوده و نیست... ما در طرح خود این شرایط را به وجود آورده بودیم که موتور سوار های سه چرخه بتوانند  هرزمان در طول روز در محلات حاضر باشند و  تفکیک زباله درب منزل صورت گیرد اینکه شخصی از خانواده، زباله بدست راه بیفتتد و برود درب کیوسک های بازیافت و به جای کلی زباله،هدیه یک دفتر چه یادداشت بیست برگ کوچک بگیرد هیچ انگیزه ای به وجود نخواهد آورد ضمن اینکه بیشتر مواقع افراد مسئول در این مراکز هم حضور ندارند. اینکه هزاران بروشور و کاتالوک با صرف میلیونها تومان برای آگاه سازی مردم به چاپ برسد و در سراهای محله به دست مراجعه کنندگان داده شود، هیچ جایگاه منطقی ندارد و شایسته است از مطبوعات  فعال و همچنین صدا وسیما بهره گیری شود. بی شک اگر مدیریت شهری درستی صورت گیرد انگیزه های مردمی بیشتری برای ایجاد آسمانی آبی و زمینی پاک فراهم خواهد شد.

معذالک چون گذشته ما در خدمت  مسئولین محترم هستیم.

 جعفر صابری


موضوعات مرتبط: مطلب
[ پنجشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 14:18 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

همیشه عادت‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که مفید هستند، اما اینبار می‌خواهیم 7 عادتی را برایتان مطرح کنیم که تا می‌توانید باید از آنها دوری کنید.

که ما را از کار  و پیشرفت وا می دارد.

هفت  دلیل که ما را از کار  و پیشرفت وا می دارد.

 

همیشه عادت‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که مفید هستند، اما اینبار می‌خواهیم 7 عادتی را برایتان مطرح کنیم که تا می‌توانید باید از آنها دوری کنید.

درست مثل شناختن عاداتی که برایتان مفید است، خیلی مهم است که عاداتی که موجب عقب افتادن شما می‌شود را هم بشناسید.

اکثر این 7 عادت خیلی راحت می‌توانند جزئی از زندگی روزمره شما شوند، بدون اینکه حتی متوجه شوید.

این 7 عادت باعث می‌شود در اکثر جنبه‌های زندگیتان کارایی و بازده خود را از دست بدهید.

1. حضور نداشتن.

شاید این جمله از وودی آلن را شنیده باشید:

"هشتاد درصد از موفقیت، حضور داشتن است."

یکی از بزرگترین و ساده‌ترین کارهایی که می‌توانید برای تصمین موفقیتتان در زندگی انجام دهید،چه زندگی اجتماعیتان باشد، چه زندگی شغلیتان یا سلامتتان این است که بیشتر حضور داشته باشید. اگر می‌خواهید سلامتیتان را ارتقاء بخشید، یکی از مهمترین و موثرترین کارهایی که باید انجام دهید این است که در مواقع لازم در باشگاه ورزشی حضور داشته باشید.ممکن است هوا سرد باشد، حوصله بلند شدن از رختخواب را نداشته باشید یا کلی کار روی سرتان ریخته باشد. اگر با تمام این شرایط باز هم به باشگاه بروید، وقتی انگیزه‌تان پایین است خود را در باشگاه نشان دهید و حضور داشته باشید، بسیار سریعتر از اینکه در خانه بمانید و روی مبل لم بدهید، پیشرفت خواهید کرد.

این نکته در اکثر جنبه‌های زندگی کاربرد دارد. اگر بیشتر بنویسید یا نقاشی بکشید، سریعتر پیشرفت می‌کنید. اگر بیشتر بیرون بروید، دوستان بیشتری پیدا خواهید کرد. اگر روابط بیشتری ایجاد کنید، احتمال اینکه همسر ایده آلتان را پیدا کنید بیشتر خواهد شد. بیشتر حضور داشتن تفاوت شگرفی در زندگی شما ایجاد می‌کند. حضور نداشتن شما را به هیچ کجا نمی‌رساند.

2. نصف روز را وقت‌ تلف کردن.

سه راه عالی برای خارج شدن از حالت وقت‌گذرانی و حرام کردن وقت اینها هستند:

- قورباغه را قورت دهید.

 این یعنی چه؟

یعنی سخت‌ترین و مهمترین کارتان را اول صبح انجام دهید.

 داشتن یک شروع خوب در ابتدای روز روحیه‌تان را تقویت کرده و نیرو حرکت خوبی برای کل روز شما ایجاد می‌کند و باعث می‌شود روزی پربازده داشته باشید.

- چطور یک فیل را بخورید؟

لازم نیست همه آن را در یک لقمه ببلعید.

 یک کار را به چند قسمت کوچک‌تر تقسیم کنید، بعد فقط روی قدم اول آن تمرکز کنید و نه هیچ چیز دیگر.

 آن قم را پیش ببرید تا آن را به اتمام برسانید. بعد وارد قدم بعدی شوید.

- کمی وقت تلف کنید.

اگر روزی 20 دقیقه را به وقت‌گذرانی و انجام کاری که از آن لذت می‌برید صرف کنید، میل کمتری برای وقت تلف کردن در سراسر روز خواهید داشت.

3. وقتی می‌خواهید کاری انجام دهید، کاری انجام دهید که در آن لحظه مهمترین کار ممکن نیست.

یکی از ساده‌ترین رفتارهایی که ممکن است به آن عادت کنید، علاوه بر وقت تلف کردن، این است که خودتان را مشغول کارهای کم‌اهمیت کنید.

برای مفید بودن باید بتوانید زمانتان را مدیریت کنید

 این سیستم مدیریت زمان می‌تواند خیلی ساده باشد، مثل قانون 20/80 در ابتدای هر روز قانون 20/80 می‌گوید : شما 80 درصد از نتیجه خود را از 20 درصد از کارها و فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید دریافت می‌کنید. بنابراین باید بیشتر انرژیتان را وقف آن چند کار مهم کنید تا موثر باشد.

وقتی با استفاده از این قانون برای خودتان اولویت‌بندی کردید، 3 کار اصلی و مهمی که باید هر روز انجام دهید را یادداشت کنید. بعد از بالا به پایین لیست شروع به انجام کارها کنید. حتی اگر موفق شوید فقط یکی از کارها را انجام دهید، باز هم مهمترین کار آن روزتان را انجام داده‌اید. ممکن است سیستم‌های دیگری را برای مدیریت زمان ترجیح دهید اما هر چه که باید، باید بتوانید مهمترین کارهای روزمره‌تان را پیدا کنید تا روزتان را صرف انجام کارهای بی‌اهمیت نکنید.

همین که فقط کارها را سریع انجام دهید مهم نیست، باید کارهایی را به اتمام برسانید که برایتان اهمیت داشته باشند.

4. زیاد فکر کردن.

تجزیه وتحلیل می‌تواند سالهایی از زندگی شما را حرام کند.

 فکر کردن قبل از انجام کار هیچ ایراد و اشکالی ندارد. کمی تحقیق کنید، برنامه بریزید، مشکلات و فواید احتمالی آن کار را بررسی کنید.

فکر کردن مداوم و وسواسی یک راه دیگر برای اتلاف وقت است

 لازم نیست قبل از اینکه چیزی را امتحان کنید، آن را از همه جنبه‌ها بررسی کنید. و نمی‌توانید هم منتظر بهترین زمان برای انجام یک کار بمانید. چون آن زمان هیچوقت سر نمی‌رسد. و اگر وقتتان را به فکر کردن بگذرانید، فقط خودتان را عمیق‌تر و عمیق‌تر در آن فرو می‌برید و وارد عمل شدن برایتان سخت‌تر و سخت‌تر خواهد شد.

درعوض باید دست از فکر کردن بردارید. ذهنتان را ببندید و بروید و کاری که لازم است را انجام دهید.

5. منفی دیدن در همه چیز و هر چیز.

وقتی به همه چیز از دیدگاه منفی نگاه کنید، سوراخی در انگیزه‌تان ایجاد خواهید کرد. در همه چیز ایراد و اشکال خواهید دید، حتی در جاهایی که واقعاً هیچ مشکلی وجود ندارد. آنجاست که درگیر جزئیات می‌شوید. اگر بخواهید دلیلی برای انجام ندادن یک کار پیدا کنید، هیچ ایرادی ندارد. از دید منفی می‌توانید هر بار ده دلیل جدا پیدا کنید.اینطور می‌شود که همیشه مشغول شکوه و شکایت از زندگی و کارتان خواهید بود. یک راه‌حل آن این است که:

محدوده دیدگاه منفی را درک کنید

 اینکه بفهمید دیدگاه شما تصویر 100% واقعی دنیا نیست. بعد باید دیدگاه‌های دیگر را امتحان کنید:

 بعنوان مثال، سعی کنید عادت کنید به همه چیز از دیدی مثبت‌تر نگاه کنید. شاید کار ساده‌ای نباشد، اما اگر وارد این چالش شوید و سعی کنید برای 7 روز فقط چیزهای مثبت را ببینید، بینشی نصیبتان می‌شود که دیدگاهتان را به دنیا عوض می‌کند.

6. چسبیدن به اعتقادات خودتان و پشت کردن به تاثیرات بیرونی.

قبول کردن اینکه فکر یا عقیده شما بهترین نبوده است کار آسانی نیست. به همین خاطر سخت‌تر و سخت‌تر به اعتقاداتتان می‌چسبید و ذهنتان را بسته نگه می‌دارید. این راه را برای پیشرفت شما و موثر واقع شدن می‌بندد. حتی فکر اینکه می‌توانید زندگیتان را تغییر دهید در چنین موقعیتی دشوار به نظر می‌رسد. یک راه‌حل مشخص این است که:

کمی ذهنتان را بازتر کنید. از اشتباهات دیگران درس بگیرید

از اشتباهات خودتان و منابع دیگری مثل کتاب‌ها هم همینطور. البته گفتن اینها آسان است. یک توصیه که برای این مشکل می‌توان کرد درست مثل چیزی است که برای مورد قبلی توضیح دادیم: اینکه محدوده چیزهایی که می‌دانید و طریقه انجام کارهایتان را بدانید. بعد یک چیز کاملاً جدید را امتحان کنید.

یک نکته دیگر این است که:

کمی بیشتر درمورد نفس انسان مطالعه کنید

اگر سعی کنید کمتر خود را درگیر افکارتان و نفستان کنید، پذیرفتن ایده‌ها و افکار جدید برایتان راحت‌تر خواهد شد. باید افکار قدیمی که هیچ فایده‌ای برایتان نداشته‌اند را هم دور بریزید.

7. مدام اطلاعات جمع کردن.

منظور از جمع‌آوری زیاد اطلاعات این نیست که زیاد مطالعه کنید. منظور این است که در هر زمینه‌ای خودتان را با اطلاعات بمباران کنید. اینکه اجازه بدهید همه جور اطلاعاتی وارد ذهنتان شود، فکر کردن را برایتان دشوار خواهد کرد. چند مورد دیگر از مشکلات این کار عبارتند از:

برخی از اطلاعاتی که دریافت می‌کنید ممکن است منفی باشند

 رسانه‌ها و اطرافیانتان معمولاً به دلایل مختلف روی همه چیز برچسب منفی می‌زنند. اگر خودتان انتخاب نکنید که چه اطلاعاتی را وارد زندگیتان می‌کنید، ممکن است شما هم به منفی‌گرایی کشیده شوید. این بر طرز تفکرتان، احساستان و رفتار و اعمالتان تاثیر می‌گذارد.

 گاهی این میل را در شما ایجاد می‌کند که همه رویدادها را دنبال کنید ،اما همیشه دها اتفاق جدید دیگر در آن لحظه می‌افتند که دنبال کردن همه  ی آنها با هم برایتان دشوار می‌شود. این زندگی را برایتان پر از استرس خواهد کرد.

وقتی ذهنتان همواره در بمباران دریافت اطلاعات باشد، تصمیم‌گیری و وارد عمل شدن برایتان دشوار خواهد شد. وقتی حجم زیادی از اطلاعات را مدام دریافت کنید، ذهنتان درگیر تجزیه و تحلیل همیشگی خواهد شد و هیچ عملی انجام نمی‌شود. یا درگیر عادت شماره 3 می‌شوید و مدام مشغول کارهای کم‌اهمیت خواهید شد.برای اینکه بتوانید تمرکز کنید:

روشن‌تر فکر کنید و وارد عمل شوید

 بهتر است اطلاعاتی که وارد ذهنتان می‌شود را به دقت انتخاب کنید. وقتی کار می‌کنید بهتر است تلفنتان را خاموش کنید، خود را از اینترنت دور نگه دارید و در اتاق را هم ببندید. تعجب خواهید کرد که در چنین شرایطی چطور می‌توانید چندبرابر همیشه کار کنید و بازده داشته باشید.

منظورمان این نیست که دست از خواندن بلاگ‌ها و روزنامه‌ها بردارید. اما درمورد اینکه چه بخوانید خوب فکر کنید.

بعنوان مثال، لازم نیست که همه جور احساس منفی را از اطرافیانتان دریافت کنید. وقتی همه آدم‌های اطرافتان به اتلاف وقت مشغول باشند یا سعی ‌کنند با انجام کارهای کم‌اهمیت خود را مشغول نشان دهند، شما هم می‌توانید خیلی راحت تحت‌تاثیر قرار بگیرید:

برای خودتان در بگذارید

 در چنین مواقعی می‌توانید در را ببندید و روی انجام کارهای مهمتر متمرکز شوید.

 

نویسند اولیه این مقاله مشخص نبود من با مقداری تعقیرات آن را برای مطالع جزاب و خواندنی دیدم.

 سر بلند و موفق باشید...

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: مطلب
[ پنجشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 14:17 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

محله ما شهر ما

با توجه به شیوه نامه حوزه اختیارات و نحوه تصمیم گیری های داخلی هیئات امنای محلات، در مسیر تحقق بخشیدن به توسعه مشارکتهای اجتماعی و اداره امور محلات ،با بهره گیری  بهینه از خرد جمعی ، هم افزایی استفاده از استعداد ها و ظرفیتهای محلی و توانمند یهای هیئات  امنای محله،وهم چنین با هدف ایجاد وحدت، رویه و قاعده مند سازی فعالیت های هیئات امنا در حوزه تصمیم گیری و هدایتگری ،به استناد مصوبه دستورالعمل سازماندهی مشارکتهای اجتماعی در محلات شهر تهران، ابلاغیه شهر داری تهران به تاریخ 27/12/ 93  طرحهای زیر را تقدیم دوستداران ایرانی آباد  می نمائیم.

گفتنی است این موضوعات هم در کلان شهر تهران و هم در دیگر شهر ها و بخشهای ایران عزیزمان می تواند اجرائی شود . با توجه به تلاش قابل ستایش عزیزان شورای اسلامی شهر تهران بخصوص جناب آقای دکتر مرتضی طلائی  که جمعی 6 نفر بعنوان منتخبین دستگاهای دولتی و همچنین نهاد های مردمی نیز در کنار اعضاء شورایاری های محله به عنوان هیئت امنا مطرح شوندبسیار ارزشمند می باشد.

در همین خصوص شایسته دیدیم که با آقای جعفر صابری بعنوان نماینده معرفی شده به محله باغ فیض منطقه پنج شهر تهران برای عضویت در هیئت امنا  از طرف ستاد  توان افزایی و حمایت از فعالیت  سازمانهای مردم نهاد شهرتهران به گفتگو بنشینیم .

ضمن عرض تشکر، خرسند هستم که نظرات و پیشنهادات خود و همکارانم را که ثمره سالها تلاش و تحقیق در بخش مدیریت شهری است را به اطلاع شما برسانم . شایان ذکر است این خد مات در نگاه اول شاید کوچک باشد اما در بحث کلان می تواند تحولات عظیمی در سیستم مدیریت شهری و حتی کشوری  به وجود بیاورد. 

نکات مهم

با عنایت به زمان حضور اعضاء  در هیئت امنای محلی، پیشنهاد می شود طی یک بر نامه کاری اهم موضوعات را مشخص و در طول تصدی این سمت، به اهداف مشخص شده دست یابیم .که این اهداف بطور کلی اهداف عمرانی و فر هنگی هنری خواهد بود.

 به همین منظور شایسته است تقویمی از مهمترین ایام سال و مناسبت ها همواره در نظر باشد تا اقدامات و بر نامه ها با مناسبت و زمانهای مهم  هماهنگ  و مطابقت گردد.

طرح ها

 با عنایت به اینکه قطب معنوی جامعه اسلامی مکان مقدس مساجد می باشد، شایسته است که اهداف و برنامه های فرهنگی از کانون مساجد ساماندهی شود به همین دلیل طرح پیوست در خصوص مساجد تقدیم می شود.

 همواره نقش افراد خیّر و کسبه محترم در مناطق، مورد توجه مسئولین بود و هماهنگی این افراد در آبادانی و خد مات محلی اهمیّت فراوانی داشته و دارد با عنایت به اینکه غالب این افراد خود از مؤمنین و معتمدین محل نیز می باشند و نه تنها در امور خیر بلکه خد مات مذهبی پیشقدم بوده و هستند به همین دلیل طرح اهداء گواهی نامه هایی به شکل پیوست تقدیم می شود تا ضمن شناسایی ایشان از توان معنوی و مادی ایشان نیز در ساماندهی محله بیش از گذشته و در قالب  و فرمتی صحیح تر بهره مند شویم.

شایان ذکر است این گو اهی نامه ها  نه تنها به کسبه بلکه افراد و اشخاص مطرح محله، مانند فرمانده های محترم نیروی انتظامی و یا اساتید و مدیران، حتی پزشکان و وکلا  و... نیز اهداء شود .

 با عنایت به گستردگی محله و زمان اندک اعضاء، شایسته است که با هماهنگی قبلی و برنامه ریزی وظیفه ملاقات با افراد و بازدیدهای اعضاء هیئت امنا  در طول هفت روز هفته، بسته به زمان و امکان حضور اعضاء در محل تعریف شود وهمواره این بازدید ها صورت گیرد و خلاصه بازدید ها در هر جلسه به اطلاع ریاست هیئت امنا و دیگر اعضا ءبرسد.

 

 

 به جهت ارائه خدمات بیشتر به اهالی محل ،شایسته است هماهنگی با بخشهای خصوصی و عمومی محل،مانند پزشکان،وکلا ومشاورین مستقر درمحل صورت گیرد ،تا خدماتی را به صورت رایگان و یا با تخفیف ویژه  به نیازمندان هم محلی ارائه نمایند.

 از آنجا که خانواده محترم شهدا و جانبازان چشم وچراغ ملت هستند حضور و قدردانی از ایشان در مناسبتهای مختلف بسیارشایسته است.معذالک بسیارشایسته وبایسته است که از حضورپرمعنای معنوی ایشان در امور گونا گون ،بویژه خدمات فرهنگی،هنری درمحلات استفاده شایسته ای به عمل آید و ایشان با حضورشان کنار اعضاء هیئت امنای محله به خصوص در باز دید ها و مراسم، بار معنوی و ارزشی بیشتری به موضوع خواهند بخشید.

 شناسائی نیازمندان و افرادی که به نوعی ناهنجارهای محله به شمار می آیند و برطرف نمودن نیازهای مادی و معنوی ایشان، بی شک از اهم واجبات هیئت امناءیک محله می باشد چرا که این افراد در پیکره جامعه وجود دارند و چنانچه شناسایی و درمان نشوند بیش از هرچیز دیگری به پیکره جامعه لطمه می زنند و اگر در فصل پیشگیری اقدامات لازم صورت نگیرد ،باید در بخش درمان هزاران بار هزینه بیشتری در یک جامعه صورت گیرد و گاه همین اقدامات کوچک باعث میشود که از نا هنجاری محله و کاستی های بعدی  جلوگیری شود.

همواره استفاده از امکانات موجود و بالفعل درراستای بهبود شرایط فعلی بهتر از بوجود آوردن امکانات بالقوه می باشد و این مهم تنها با شناخت امکانات و توان فعلی مکانی و زمانی و نیروی انسانی  محل  امکان پذیر است .در این خصوص برنامه های خاصی موجود است ازجمله تعامل با مراکز موجود درمحله ،مانند مساجد وبخصوص مدارس،خوشبختانه درحال حاضرحضور نمایندگانی از مساجد ،هیئات مذهبی و بخصوص مدارس و پایگاهای بسیج کمک شایانی به ایجاد این تعامل و همکاری ها می نماید و امید است مسئولین مربوطه ،شورایاری ها و هیئت امنا از این شرایط کمال بهره برداری را بنمایند.

 معذالک با عنایت به طرح ارائه شده توسط  مؤسسه آشتی  دراسفند 1389 با عنوان تصویر شهر که به معاونت محترم وقت ،هماهنگی امور عمرانی وزارت کشور و رئیس سازمان شهر داری ها و دهداری ها ارائه شد . سعی شده بود که تصویری مدون از هر محل و کوچه در جای جای ایران تهیه شود که حتی هر فصل بروز رسانی شده و آمار دقیقی از امکانات و حتی فضا سازی یک کوچه به نمایش گذارده شود و این اطلاعات آماری، کمک شایانی به مدیریت شهری می نماید و حال شایسته است در مقیاس کوچکتردر هرمحله با کمک نیروهای محلی انجام پذیرد و به سازندگی محله هایمان کمک نماید.

در این راستا شایسته است از نیرو های جوان و علاقه مند بسیجی و محصلین ، پس از آموزش های لازم بهره مند شد و این نیرو های محلی با نام همیار محله به انجام امور فرهنگی و اجتماعی بکار گرفته شوند.

 بدیهی است از نیروی بالفعل همین عزیزان ، می توان در خصوص اهداف مهمی چون محیط زیست و سلامت محله نیز  بهره مند شد .

 

شایسته است از علایق ایشان در خصوص مسائلی چون ورزش (برگزاری مسابقات محله و بین محله ای حتی شهری و کشوری ) بهره مند شد. این مسابقات می تواند در خصوص عکاسی – سرود و آهنگ های انقلابی ،اسلامی  - فیلمسازی –  مقاله نویسی و... باشد که بهترین شکل درگیر نمودن مردم بخصوص جوانان با موضوع  هم اندیشی  است.

 در این خصوص طرح ارائه مسابقه پیامکی و یا حتی تصویری و خبری در سایت محله و یا شبکه های اجتماعی را می توان مطرح نمود و با مطرح نمودن موضوع مورد نظر  خرد جمعی را درگیر  نمود تا محله و شهری سالمتر و بهتر داشته باشیم.

ما باید تلاش کنیم تا برنامه های فرهنگی ،هنری مانند اجراء سرود و موسیقی  - تئاتر و از این گونه را به مناسبت های گو نا گون توسط اهالی محله خود مان به نمایش بگذاریم و این مراسم با حضور همه جانبه مردم همان محله برگزار شود.

یکی دیگر از معضلات اجتماعی، بحث زباله است که چنانچه با برنامه ریزی درستی پیش بینی شود می تواند نه تنهااشتغال زایی به همراه بیاورد بلکه اگر مدیریت لازم صورت گیرد بعنوان یک سرمایه ملی نیز دید شود . که مؤسسه آشتی از سال 1382 طرح بازیافت و تفکیک زباله در مبدأ را مطرح نموده و مدارک و اصل طرح موجود است که می توان مورد توجه قرارداد و به کار بست. شایان ذکر است این طرح پس از مطرح نمودن ما ،به بد ترین شکل ممکن اجراء شد و متأسفانه مجریان ناشی ،تنها ازما بعنوان مطرح کنندگان اصلی طرح هیچ گونه استفاده ای ننمودند و لذا خروجی مطلوبی نیز حاصل نشد.

با توجه به مشکل کم آبی ،شایسته است فرهنگ درست مصرف کردن آب را در خانواده ها نهادینه بنمائیم و در این خصوص از مراکز عمومی مانند پارکها و مدارس باید شروع بنمائیم بکارگیری سیستم آبیاری درست قطره ای، گرچه در نگاه اول هزینه بر است اما در کوتاه مدت منافع مالی زیادی به همراه خواهد داشت. مدارس و مجتمع های مسکونی با حمایت و همکاری و راهنمایی هیئت امنا می توانند از بر نامه های اصلی در محلات باشند که الگوی دیگر مناطق هم شوند.

 در همین راستا طرح مطرح شده همشهری نمونه  را که در اوایل سال 93 توسط مؤسسه آشتی مطرح و درهفته نامه همسر قسمت هایی از آن به چاپ رسیده و اصل موضوع در سایت اینجانب موجود است را مطرح می نمایم و امید وارهستم با توجه به ابعاد گسترده این طرح کمک شایسته ای برای بهبود روند همکاری مردم در انجام امور خود باشند و این در واقع اجراء درست و شایسته  قانون اساسی است که کار مردم را به دست مردم باید سپرد.(که به پیوست تقدیم می شود)

اما اهداف اصلی و بلند مدت  هیئت امنا ، ضمن انجام امور روزمره و دستوری که بر حسب وظیفه باید انجام شود بهتر و شایسته تر است که در قالب یک برنامه دراز مدت تعریف شود برای نمونه ما در پایان این دوره اطلاعات کامل و درستی از امکانات و توان محله خود در اختیار داشته باشیم- فر هنگ زیست محیطی و محیط زیست را در محله خود نهادینه نموده باشیم – آمار مشارکت های مردمی را در محله به بالاترین حد ممکن رسانده باشیم – مشارکت بین مراکز گونا گون موجود در محل را با یکدیگر در حد مطلوبی رسانده باشیم واموری از این دست که گرچه نیاز زیادی به موارد مالی ندارد اما نشان دهنده مشارکت های مردمی می باشد.

آبادی خیابان ها و رفع موانع و زیبا سازی شهری و طبیعی، درخت کاری و ایجاد پارک هاو  فضاهای سبز برای رفاه حال همشهریان  محترم.

در این خصوص نیز طرحی با عنوان گُل خر زهره مطرح شده بود که در شماره های گذشته هفته نامه همسر همان اوایل سال 93 به چاپ رسید و پیشنهاد شد که چقدر شایسته است فرهنگ کشت درختان میوه، مانند گردو یا توت و یا حتی میوه های دیگر، که سالها پیش، از خد مات عام المنفعه مردمی به شمار می آمد و سنتی نیکو در بین مردم ایران زمین بود  مجدد مورد نظر قرار گیرد وانجام شود.

در ادامه شایسته است به بحث آسمان آبی نیز توجه شود که در کنار زمین پاک مطرح می شود و در همین خصوص نظر شما را  به مطلبی که اخیراً با عنوان چشم پلیس  در شماره 396 هفته نامه همسر و سایت های مربوط  به مؤسسه آشتی مطرح شده جلب میکنم.

امید است مطالب آورده شد بعنوان طرح های اولیه مورد  توجه همشهریان و هموطنان عزیز قرار گیرد و ما شاهد ایرانی آباد و آزاد که ثمره خون هزاران جوان گلگون کفن که کمتر محله ای با نام یکی از آنها مزین شده  است باشیم.

باز هم انتخاب شایسته  شما را تبریک ارض می نمائیم و امید وار هستیم کمافی سابق در امر خد مت به مردم کوشا باشید.

                                                                         التماس دعا

                                                                         جعفر صابری

 عضو کوچکی از هیئت امنای محله باغ فیض


موضوعات مرتبط: مطلب
[ پنجشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 14:15 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بسمه تعالی
گزارش حاظر تلاشی است برای بهتر شناختن فر هنگ و تمدن  ختهای از کشور عزیزمان ایران که در آن بیش از هر چیز به آداب و سنت های بومی توجه شده است . نو نگارش  را از مکتب نوشتاری گزارش نویسی استاد جلال آل احمد  بهر گرفته ام و امید وارم کاری باشد نزدیک به تا تا نشین های بلوک زهرا ی استاد که خواندن این نوشته برای علاقه مندان به دانستن فر هنگ و تمدن مردم بسیار شیرین و لذت بخش می باشد . بی ادعا عرض می کنم  اگر دانش جوای از روی سر مشق استاد  شروع به نوشتن و تمرین خط می نماید زیبا ست که چون استاد بنویسد و بلکه بهتر از او تا استاد از وی خوشنود شود امید وارم من توانسته باشم در نوشتن فر هنگ مردمم  کوشا بوده باشم چرا که شاگرد اساتیدی چون دکتر جابر عناصری بوده ام .
جعفر صابری
قصر شیرین
غرق تماشای مناظر اطراف خود بودم غروب آفتاب و سکوت داخل اتومبیل افکار انسان را تسلی می داد و مخصوصاً ذهنیت چون منی را که بعد از پایان جنگ کمتر فرصت بازدید و دیدار برایم پیش آمده بود. بیشتر محدود بودم به محل کار خود. و این سفر چقدر بجاست! حالا هم که همسفرها در حال استراحتند و تنها گاهی از لای پلکهایشان نگاهی به اطراف می کنند .
آقای نظری مرد میانسالی که اصلاً کرد بود و هدایت اتومبیل را به عهده داشت ازسرعت وسیله کاست و به جاده فرعی که سمت راست ما قرار داشت اتومبیل را هدایت کرد . همسفرها که گویا متوجه شده اند به مقصد رسیده ایم جابه جا شدند و مهندس عینک خود را از روی داشپورت برداشت و بعد از اینکه به چشم زد رو به من کرد و گفت حاجی رسیدیم ...
تابلوی فلزی نسبتاً بزرگی در سمت راست ما قرار داشت که با خطی خوش بر روی آن نوشته شده بود (          ) دانستم که مقصد اردوگاهی است که برادران و خواهران جنگ زده ما در آن اقامت دارند ...
از تهران که راه افتادیم مهندس فقط می گفت :
- حاجی می برمت جایی که مشتاق دیدنش هستی و حالا در کوچه هایی که دردوطرف آن را منازل یک فرم و یک شکل در بر گرفته است با سمت مکانی می رویم که باز نمی دانم ...
انبوه بچه ها که به دنبال اتومبیل می دویدند و فریاد می زدند شاید فریاد شادی! مردان با لباسهای جاف استوار گام بر میداشتند و اکثراً به یک سمت حرکت می کردند و گاه برمی گشتند و یا می ایستادند و به اتومبیل ما که در امتداد مسیر آنها حرکت می کرد می نگریستند . گاه دری هم نیمه باز می شد و سری کنجکاوانه به ما نگاهی می انداخت و ...
دخترکی دوید و برادر کوچکش را که در کنار درب خانه با خاکها بازی می کرد به آغوش کشید و جالب اینکه نمی توانست او را به بغل یا کول بگیرید به همین دلیل بچه را طوری جابجا کرد که ران راست بچه و دست راستش بر روی شکم و ران پای چپ و دست چپش بر روی باسن و پشتش قرار گرفت معلوم بود که وزن بچه را نمی تواند تحمل کند. اصلاً زنان و دختران ایرانی و بخصوص استانهای کردستان و باختران از همان کودکی تلاش بسیاری در طول زندگی متحمل می شوند .
رئیس یکی دیگر از همراهان پیشنهاد داد تا برای انجام فریضه نماز به مسجد اردوگاه برویم ... و مهندس هم تائید کرد و رفتیم ...
در آستانه مسجد متوجه شدم اکثر نمازگزاران برادران اهل تسنن هستند و چه بجابود تا خود را در میان برادران اهل تسنن که بار سنگین آواره گی ناشی از جنگ را هم به دوش می کشند در یک صف واحد به عبادت خدایی واحد بردازیم .
بعد از پایان نماز به همراه (ملاعمر) که ریش سفید و بزرگ اردوگاه بود راهی شدیم خانه ملاعمر هم، چون تمام خانه های اردوگاه و به همان شکل با همان معماری. دو اتاق و یک راهروی کوچک ساخته بودند . ملاعمر که گویا متوجه تعجب من شده بود خندید و با همان لهجه شیرین کردی گفت :
- براکم همه اینها فرزندان من نیستند .
بیشتر متعجب شدم و باز ملا عمر ادامه داد :
- اینها عزیزانشون را از دست دادند .
دانستم مقصود از عزیزان پدر و مادرشان است و چه کار بجایی که ملاعمر مسوولیت این کودکان بی سرپرست را بر عهده گرفته است .
چای و کلوچه باخترانی یا نان برنجی زینت بخش سفره گسترده شده در مقابل ما بود ... آقای نظری سر صحبت را باز کرد و برای ملاعمر توضیح داد که ما برای تحقیقات منطقه جنگی قصر شیرین آمده ایم و مشتاقیم تاهر چه از قصر شیرین می داند در اختیار ما قرار بدهد ...
با شنیدن نام قصر شیرین ملاعمر آهی کشید و من ناخودآگاه به یاد زلزله سحرگاه 4/4/1369 افتادم و ایثاری که مردم قصر شیرین کرده بودند و خواسته بودند تا هزینه بازسازی قصر شیرین صرف بازسازی مناطق زلزله زده شود .
بگذریم ملاعمر نگاهی به من انداخت که در حال برقرار کردن ضبط خود بودم و با لبخند پدرانه گفت :
- این صداست و واقعیت آنجاست ...
و مهندس خیلی شمرده در پاسخ ملاعمر گفت :
- ماهم آمده ایم تا واقعیت را حفظ کنیم .
پیرمرد لبخندی زد و گفت : انشاء ا...
با همان لهجه کردی دست و پاشکسته ای که می دانستم از ملا عمر خواستم تا اول هر آنچه از تاریخ این شهر می داند برایمان بگوید . ملاعمر کمی مکث کرد و بعد شروع کرد :
شهر قصر شیرین منسوب به خسروپرویز پادشاه ساسانی است . از اقلیم سیم است . چنانکه حمدالله مستوفی جغرافی دان قرن هشتم هجری قمری در نزهه القلوب نوشته است . و نیز یاقوت حموی در مجمع البلدان 621 هجری قمری می نویسد خسروپرویز در کرمانشاه سکونت داشت و دستور داده بود تا برای همسرش در محل کنونی قصر شیرین باغی به مساحت دو فرسنگ در دو فرسنگ بسازد و در آن همه گونه وحوش و طیور فراهم آورند و نام این باغ را (نخیران) گذارد .
این باغ در زمان ساسانیان بسیار وسیع شد و قصرهای زیادی در آن ساخته شد که بعلت شتابی که برای ساختن این بناها شده بود دوام زیادی نیاورد و در مقابل باد و باران و هزار بلای دیگر بعد از انقراض سلسله ساسانیان رو به ویرانی نهاد ... و نیز آمده است دیوارهای قصر شیرین در زلزله سال 345 هجری قمری شکافته شد ...
مهندس دست پیش گرفت و از ملاعمر این سوال را کرد که :
- برای چه و از چه زمانی قصر شیرین حالت شهر نشینی به خود گرفت ؟
ملاعمر دستی به ریش سفید خود کشید و گفت :
- قصر شیرین از زمان هخامنشیان دارای بخشهای آبادی بوده که بنامهای کاله، اکرای پل و سر پل ذهاب امروزی کارلیا یاغشتانا که محل فعلی باویس است و سرخک نوشیروان و قره خان و به تدریج در اطراف این باغ شهرهای کوچکی بوجود آمده و این به علت داشتن آب و هوای مناسب منطقه در زمستان بوده است و این فقیر که جغرافی دان قرن سوم بوده نقل می کند : گویند هیچ بنای سنگی زیباتر از قصر شیرین نیست ...
در اینجا ملاعمر آه دردناکی کشید و ادامه داد پیش از جنگ تحمیلی اطراف قصر شیرین ویرانه هایی بود که می گفتند قصر شیرین واقعی آنجا بوده است بیشتر برای آن بود که بر سر راه اصلی عراق و خراسان قرار داشته و توقفگاه عمده کاروانها بوده است .
در زمان صفویه نیز بناهایی چون رباط و مسجد در شهر ساخته شد ساکنین این شهر را بیشتر اسرا تشکیل می دادند و در زمان شاه عباس صفوی برای حفظ مرزها از حمله عثمانیان در حدود 900 خانواده از کردان سنجابی به این منطقه کوچانیده شدند و تعداد دیگری از سواران سنجابی در محلی به نام قلعه سبزی در زمان نادرشاه افشار از مرزها پاسداری می کردند ...
و کلاً بعد از ورود دین اسلام قصر شیرین هرگز بزرگ نشد و اغلب جغرافی دانان از آن بعنوان ده بزرگ یا قصبه یاد می کرده اند ...
صبح فرا رسید و بعد از نماز و صرف صبحانه که تشکیل شده بود از چای، نان برنجی و پنیر، عزم حرکت کردیم و امان از دست این اتومبیل ساخته دست انسان بیچاره آقای نظری رفته تا وسیله ای پیدا کند که ماشین را بکسل کند شاید روشن شود .
من نیز از موقعیت استفاده کردم و خود را به جمعی از مردان که زیر آفتاب سحرگاهی ایستاده بودند رساندم . مردانی که در چهره تک تکشان شعله ای خروشان هویدا بود . مردانی با دستها و بازوانی توانا. مردانی با قامتی رشید و چهره ای مصمم، یکیشان نشسته بود و با تکه چوبی بر روی زمین مقابل پای خود خطوطی را نقاشی می کرد و بادیدن من برخاست و باز همان کردی دست و پاشکسته به دادم رسید و گپی دوستانه .
یکیشان از همان ابتدای امر سرخوشی را باز کرد و درهمان بدو امر به من فهماند که از آنچه به سرشان آمده دلگیر نیستند و تسلیم رضای خداوند می باشند . همانی که سرخوشی را باز کرده بود و به نظر در حدود 45 سالی داشت می گفت :
- در طول چند روز ا زمسیرآبی و پیاده روی در کوه و کپل ها بدون آب و غذا به همراه خانواده اش به سر پل ذهاب گریخته است و اینگونه جان سالم به در برده است .
و آن یکی می گفت :
- از راه رودخانه گریختیم و بعد از مدتها وقتی شهر آزاد شد و به شهر رفتم تنها از روی یک متر کاشی که در تمام ساختمانم به جا مانده بود جا ومکان خود را شناختم ...
دوستان سوار بر ماشین منتظر من بودند و بعد از خداحافظی با برادران آواره ام همراه همسفران راهی شدیم ...
موقعیت جغرافیایی قصر شیرین
شهرستان قصر شیرین که در منتهی الیه غربی استان باختران قرار دارد در دامنه غربی رشته کوه زاگرس شامل دشت بشیده ، دشت قلعه شاهین و خود قصر شیرین تا خسروی، این شهر دارای یک بخش مرکزی دو سومار و شش دهستان است .
شهر قصر شیرین دارای شیب کلی از سمت شمال به جنوب و از شرق به غرب بوده که تا پیش از تخریب شهر قصر شیرین بوسیله مزدوران عراقی ساختمانهای مسکونی با توجه به وضعیت طبیعی شهر در تپه ماهورها و در شمال و غرب رودخانه الوند ساخته شده بودند طبق اطلاعات به دلیل وجود تپه های گچی در شمال و رودخانه الوند در جنوب جهت گسترش 9 شهر به سوی شرق و جنوب غربی و در امتداد جاده اصلی سر پل ذهاب قصر شیرین بخش مرکزی شهرستان در بین سه رشته کوه کم ارتفاع قرار دارد .
1- انتهای کوههای شمال گیلان غرب که در این بخش کوه بازی دارز یا بازو دراز نامیده می شود و در خاور شهر رودخانه الوند زمین یکسان و بلند ترین آن در خاورگنبد صوفی به ارتفاع 2220 متر است .
2- رشته کوه آق داغ در باختر قصر شیرین : خط الراس این کوه مرز ایران و عراق است . بلندترین نقطه آن در شمال پاسگاه برج احمدی به ارتفاع 2105 متر است .
3- کوه سه سر : این کوه بین دهستان ذهاب و دهستان جگرلو واقع شده رودخانه قوره تو بین این کوه و کوه آهنگران جاری است و بلندترین نقطه آن در باختر آبادی قراویز به ارتفاع 2593 متر می باشد .
و اما تنها رودخانه مهم که از قصر شیرین می گذرد. حلوان یا الوند است که از سراب معروف سیاهانه واقع در بلندیهای سر پل ذهاب سرچشمه گرفته و پس از عبور از وسط شهر سرپل ذهاب از جهت شرق به حدود قصر شیرین می رسد. و از نظر آبیاری این ناحیه خصوصاً باغات قصر شیرین اهمیت فراوان دارد. این رودخانه سپس از جنوب قصر شیرین گذشته و آب مصرفی شهر را تامین می کند و شهر در شمال آن بنا شده است .
ناگفته نماند دو رودخانه دیگر در منطقه قصر شیرین وجود دارد که عبارت است : رودخانه چم دهه 1 (دیده) و رودخانه قوره تو که اهمیت الوند را ندارند .
آب و هوا
قصر شیرین دارای آب و هوای گرم در تابستان است که بیشتر تحت تاثیر آب و هوای گرم و خشک عربستان قرار می گیرد که همین امر هوای معتدل زمستانی را موجب می شود. حداکثر درجه گرما در تابستان گاهی از 40 درجه سانتیگراد می گذرد و حداقل آن در زمستان هیچگاه به صفر نمی رسد .
مذهب
مردم شهر نیز که اکثریت پیرو دین اسلام وم دارای مذاهبی چون شیعه، اهل تسنن و اهل حق بوده و تنها 3 درصد از کل جمعیت از اقلیتهای مذهبی بوده اند و نسبت به دیگر شهرستانهای استان باختران کمتر به کشاورزی و دامپروری علاقه ای نشان می دهند و آنهایی که کشاورزی می کنند بیشتر دیمی است و تنها 15% اراضی زیر کشت آبی است .
محصولات عمده منطقه، گندم، جو، سبزیجات ، حبوبات و محصولات جالیزی می باشد .
زبان
زبان کردی رایج ترین زبان مردم این نقطه می باشد و در طی آخرین سرشماری که در سال 1360 صورت گرفته است تعداد 121500 نفر می باشد که در مقابل مقایسه با سرشماری که در سال 1255 صورت گرفته 101902 به افزایش کمتر از بیست هزار نفر بر می خوریم .
و اینها همه در جزوه ای بود که توسط مهندس در اختیارم قرار داده شد .
زندگی عشایر
در کنار جاده سیاه چادرها و گله های گوسفند مرا بر آن داشت که در جهت تکمیل گزارش خود مطالب مختصری از زندگی عشایر این استان آورده و از این ره آورد بی نصیب نمانده باشیم .
سالهاست صدها خانوار عشایر و طوایف استان باختران در پراکندگیهای منطقه به زندگی کشاورزی و دامداری خود اشتغال دارند . این طوایف که ریشه های عمیق تاریخی در این خطه سرزمینمان دارند. همانطور که اشاره شده زندگیشان با کشاورزی و دامپروری توام بوده و از این رهگذر روزگار خود را سپری می کنند .
باختران عشایر مختلف دارد که معروفند مثل ایل سنجابی ، قلخانی، ثلاث باباخانی و ... هر یک از این ایلها حد و مرزی را برای ییلاق و قشلاق خود برگزیده اند که عموماً راههای دشوار و صعب العبور دارند .
در مطلب زیر سعی شده است که ایلات باختران به عموم و خصوصاً پژوهشگران بیشتر معرفی شود تا مگر آنان در راستای بهتر شناساندن این قشر گره خورده به جامعه شهری وروستایی قدم بردارند.
اما برای شناساندن مشکلات جامعه ایلی و نظام کوچ باید به میان آنان رفت از گردنه های صعب العبور گذر کرد و برف و گرما را با آنان لمس کرد. از نزدیک با آنها صحبت کرد وصبح زود با بانگ خروس و صدای تکان دادن مشک شیر و زنگوله گله برخاست و ...
ایلات و عشایر باختران جمعاً 7359 خانوار هستند که 572508 راس دام در اختیار دارند. پراکندگی عشایر باختران بطور نسبی در مغرب و جنوب استان می باشند این پراکندگی بدلیل کثرت جمعیتی گروههای عشایری است که زندگی کشاورزی و دامداری را توام دارند . گروههای کوچکی نیز هستند که زندگی کاملاً دامداری را انجام می دهند و تا الوند همدان به ییلاق می روند در این اجمال این دو بخش از نظر ایلی وابسته به آن ، ییلاق و قشلاق، مراکز سکونت و گذرگاهها بررسی شده است .
الف ) عشایری که زندگی کشاورزی و دامداری توام دارند
این عشایر شامل ایلهای سنجابی ، کلهر، کوران ، قلخانی ، ثلاث، باباخانی، ولد بیگی، کرند و ... هستند .
سنجابی
مردم این ایل بواسطه دوختن یقه هایشان از پوست سنجاب به سواران سنجابی و یا ایل سنجابی ملقب گردیدند. مناطق گرمسیری اینان شامل : تنکاب، خان لیلی، چیا حمام، باغچه قطار تا زمینهای زراعتی میند لیچ غزل رباط و شش کیلومتری خانقین، بان کیانه نفت شهر، در جنوب تا بره پلنگ در جنوب شرقی و از غرب تا حدود خسروی و مناطق سرد سیرشان مغرب باختران است .
ایل سنجابی حدود دو ماه از سال از پانزده اردیبهشت تا پانزدهم تیرماه دامهای خود را در چراگاههای سردسیری کوهستانهای شمالی سنجابی (کوههای بنی گز) ماده گاو مرده و بابا جیران به تعلیف رها می کنند. تیره بندی و تقسیمات ایل سنجابی شامل کاکه وزگه، بوعلی، سرخگی سیبینوند ، سرخاوند وحق نظر خانی در مغرب و مشرق تیره دالیان ، سلیمان ، صوفی ، خسروی ، طایفه کل کل ، علی ولی، دولتمندان ، الله یار خانی و دستچه می باشد تعداد این ایل 663 خانوار و دام آنها بیش از 52 راس است .
ایل کلهر
این ایل خود را به "رهام " پسر گیو نسبت می دهند که به سوریه و بیت المقدس و مصر لشکر کشید و کشتار زیادی از قوم بنی اسرائیل کرد. ایل کلهر فصل ییلاق خود را در مهران و دهلران می گذرانند. قشلاق آنان چراگاههای گرمسیری منطقه دیره سر پل ذهاب، اطراف کیلانغرب تا ویزه نان و نفت شهر و پشته امام حسن می باشد .
مرز ییلاقی ایل کلهر از منطقه ماهیدشت(میهن دشت) یعنی بزرگترین دشت حد شرقی رودخانه مرک تا نواحی سنجابی اطراف اسلام آباد گوه آور و گفرآور می باشد . جمعیت ایل کلهر بیش از 960 خانوار و تعداد دام آنها بیش از 228000 راس است . این ایل شامل : تیره چنار و کنار، حسن آباد تیره ماهیدشت ، طایفه های کلهر و طوایف خارجی منسوب به کلهر میباشد .
ایل ولد بیگی
ایل ولدبیگی در مشرق بخش روانسر و جنوب غربی بخش جوانرود و جنوب بخش بایینگان ساکن هستند، منطقه گرمسیری آنها اطراف سرقلعه است . طایفه های دله ژیری از این ایل محل قشلاقشان درون زرد و ییلاق آنها سراب یار، مامنان و پشت تنگ کافی قلیجان است وهمچنین ییلاق طایفه درویشی در قزاء نهرآب ، میرآباد و دشت خروزمکان و طایفه آقایی ولد بیگی در توت خشک و کوههای شلوار دره است تعداد خانوار این ایل بیش از 2640 خانوار ودام آنها بیش از 218400 راس است .
گوران
گوران به معنای درست کلمه به قبیله عمده ای اطلاق می شود که کوههای واقع در شمال جاده بغداد باختران را تا رودخانه سیروان (دیاله) در شمال و سرزمین مرتفع اورامان اشغال کرده است .
نام گورانها بر می گردد به واژه باستانی کا (و) باره (ک) کانون نخستین ایشان را باید در ولایت نزدیک دریای خزر جستجو کرد آمجاها که سلسله ای رابه همین نام در حدود سالهای 645-660 می شناسیم این ایل که اصل و نسبش مستقیماً به بهرام گور می رسد .
مناطق اصلی ایل گوران گهواره واقع در شمال شرقی کرند و جنوب شرقی کوه دالاهو می باشد. از مراسم دینی این ایل می توان به توزیع نان و گوشت پخته در بین حاضران مجلس اشاره کرد و از اعیاد آنها می توان از عید برخ بران (سر بریدن بره) که با روزه همراه است نام برد .
مناطق ایل گوران از منطقه سنجابی گردنه تختگاه نزدیک کوزران و منطقه جنوب تا نزدیکیهای اسلام آباد و از شهرستان کرند، سرپل ذهاب، جاده قربلابه ا زگله تا دو راهی قلخانی و از شمال تا تمام مرز شمالی قلخانی می باشد این ایل شامل گوران، قلخانی و ایل بان زرده و طایفه های بیونیژه در قسمت شمال کرند چوبانکار در قلعه قاضی .
حیدری در سیاوانه شمال کرند و طایفه تفتگچی می باشد این ایل دارای بیش از 1530 خانوار و 47960 راس دام است .
ایل ثلاث بابا جانی
این ایل شامل سه بخش قبادی ولدبیگی و بابا جانی می باشد ایل قبادی در اطراف بخش از گله ساکن هستند و منطقه ییلاقی آنها بازان، نهرآب سرخه توت و محل قشلاقی شان از گله است .
ایل قبادی شامل طایفه های بازانی، زلانی، تنگ اژدها، زنگنه، میرکی تخته، رمضانی، نقده، ولی زاده قلاونی، علی آقائی، قباد، مصطفی خان و ویه می باشد .
ایل کرند :
ایل کرند شامل بابا جانی اهل باختران، حبیبه وند اهل پشتکوه، جوزگه سیمانی گاسور، کلاه پهن و جاف گندم بان ، قصر شیرین و دامنه گردنه باطاق است و مسیرحرکت آنها جاده آسفالته قصر شیرین به کرند می باشد. 127 خانوار جمعیت ایل کرند و 33890 راس تعداد دام آنها است .
ب ) عشایری که فقط زندگی دامداری دارند این عشایر شامل :
1- ایل جمیر : این ایل در زمستان (فصل قشلاق) به مهران و دهلران و عده ای به پشته امام حسن کوچ می کنند .
2- ایل ترکاشوند : در زمستان اطراف صحنه، پشت امام حسن و دهکده های کل بسر، کلیه دره، حمام دره، در مردان و سراب ماران سکونت می کنند مسیر حرکت اینان از صحنه به همدان است .
3- ایل زوله : این ایل در زمستان در مهران و دهلران و تابستان در اطراف صحنه و سنفر سکونت می کنند مسیر حرکت ایل وله کوه امروله، صحنه، باختران، اسلام آباد، قلاچه ، چم ایران، منطقه سومار و دشت بان میل و کره یو است .
متذکر می شود که برای تهیه این گزارش از منابع بررسی مسائل عشایری شرفنامه، کرد و کردستان و آخرین بررسی آماری تعداد خانوارها و دامهای عشایری بهره برده شده است .
ایل قلخانی
قلخانی رابه معنای پسر جنگی گفته اند این ایل شامل تیره های دیوکه ... قرکه، قری، رستم ، قلعه زنجیر، بزمیرآباد، آینه وند، پالان ، میولی مرادخانی ، نجفی ، سبزه ، چشم زرشک و داراب می باشد . مسیر حرکت اینان علی زاغ ،. مله چیا، پالان ، کانی صفر، چاله دیم طالکان ، کره یو، گارسی ، بیدلاردالاهو ، در بهلول و میز حصار است . ایل قلخانی دارای بیش از 1420 خانوار جمعیت است که 69950 راس دارند .
در مسیر خود از شهر سرپل ذهاب گذشتیم و زمانیکه مهندس درباره این شهر که جزو برنامه های آتی است توضیح داد بیشتر به اهمیت نوع کاری که می کنیم پی بردم .
حفظ آثار و ارزشهای جنگ تحمیلی در غالب صحیح و با برنامه ریزی مشخص تنها راهی است که می شود مظلومیت اسلام را تا نسلهای دیگر به یادگار گذاشت. حمله ای که به دستور ابرجنایتکاران و بوسیله مهره خود در منطقه به ایران اسلامی شد باید به نسلهای آتی انتقال داده شود فلسفه مقاومت و دفاع ایرانیان را باید آیندگان ببینند و هم لمس کنند و چه جنایاتی که در همین سر پل ذهاب توسط بعثیان صورت نگرفت و چه ایثارهایی که مردم ایران علی الخصوص مرزنشینان غیور از خود نشان ندادند...
سرپل ذهاب را به امید آنکه روزی فرصتی دست بدهد که به سراغش برویم پشت سر گذاشتیم راه زیادی تا قصر شیرین باقی نمانده و تابلوهای راهنمایی این نوید را به ما می دهند که به مقصد نزدیک می شویم .
آثار باستانی
از فرصت استفاده کردم و آقای نظری را به حرف آوردم که آثار باستانی قصر شیرین کدامها بوده و هست ؟ آقای نظری از سرعت اتومبیل کاست و آهی کشید و گفت :
- والا در حالا حاضر چیزی از خود شهر باقی نمانده چه برسد به آثار باستانی ... ولی به هر شکل آنچه پیش از آغاز جنگ تحمیلی و تخریب شهر از بناهای باستانی بجا مانده بود عبارت اند از ...
1- باغ و قصر شیرین  2- حوش کردی (منزل کره اسبان ) در اطراف شمال قصر شیرین 3- چوارکپی (چهار قاپی یا چناردر از دیگر آثار باستانی .
می توان به حجاری شیخ خان ، دکان داود، نقش آتوبانی، اتاق فرهاد ، محل گچ گنبد ، کاخ ساسانی ، فخوش کوری اشاره کرد ...
تابلوای که به رنگ و اندازه تقریباً درسمت راست ما قرار داشت این جملات را بر روی خود جلوه گر می نمود .
تا اندازه ای احساس خوشحالی کردم ولی فقط تا اندازه ای خوب یادم هست سال 54 یا 53 بود که به همراه خانواده برای گردش به این شهر آمده بودم و چقدر دورنمای زیبایی داشت آن زمان و حال ... انبوه خاکها در اطراف و ویرانه، ویرانه و باز ویرانه ... همه همسفران ساکت بودند شاید چون من به زمانی می اندیشیدند که این شهر به دست دژخیمان افتاده بود ...
خاطره
چندی پیش در باختران با دوستی آشنا شدم  و زمانیکه دانست قصد دارم همراه گروهی به قصر شیرین بیایم و از نوع فعالیتم آشنا شد مرا بایک دکتر که در بیمارستان شهید بهشتی باختران مشغول به کار بود آشنا کرد .
دکتر حسین متخصص جراحی که اصلاً بنگلادشی بود ولی قریب به ده سالی بود که ساکن ایران شده بود و به خدمت مشغول است . دکتر حسین از معدود افرادی بود که از ابتدای جنگ در این شهر شاهد بوده و بطور کلی اطلاعات زیادی پیرامون آن روزها دارد . بهتر است تمام وقایع را از زبان خودش در اینجا بیاورم ...
به نام خدا
شش سال پیش وقتی جنگ شروع شد من در قصر شیرین بودم . بعد از انقلاب پست کاری من به بیمارستان قرنطینه قصر شیرین بود در آن زمان این منطقه مسائل امنیتی داشت و چون 200 کیلومتر از باختران دور بود، جراحی در آنجا نبود فرار کرده بودند بنابراین من به آنجا رفتم و در آنجا همه نوع کار جراحی انجام می دادم .
بمباران 7/8/65
صدایی شنیدم اول صدای انفجار آمد فکر کردم هوانیروز بمباران شده شیشه های آشپزخانه همگی شکست . یک اتاق هست که شیشه خور ندارد من به آنجا رفتم . اتاق کار من بود . دوباره آمد بیمارستان را بمباران کرد . شیشه های همه جا شکست چون همه جا شلوغ شده بود و کارمندان همه ترسیده بودند لیکن هیچکس به دنبال من نیامد من هم بیرون نرفتم .
دو هفته پیش من در بیمارستان 520 ارتش بودم. بیمارستان دو قسمت است یک قسمت انبار و خوابگاه سربازان و محل استراحت من ، زمان بمباران پیش خود فکر کردم که به کجا بروم و چکار کنم. من می دانستم که همه از ساختمان خارج می شوند ولی من چنین کاری نکردم . من همیشه در خانه می ماندم . بنابراین در این موقع نیز در خانه ماندم و وقتی که احساس کردم ساختمان در حال خراب شدن است اول فکر کردم که هوانیروز بمباران شده. بعد فهمیدم که بمب روی ساختمان بیمارستان افتاده صدای خیلی وحشتناکی شنیده شد. من فکر کردم ساختمان دارد می ریزد اما ترجیح دادم که بیرون نروم. به اتاق خواب رفتم که شیشه ای ندارد اما چون صدا خیلی شدید بود فکر کردم که اتاق دارد خراب می شود بعد یک صندلی برداشتم و سرم را زیر آن قرار دادم و روی زمین خوابیدم . اگر انسان چنین کاری کند و در مواقع بمباران بخوابد جراحت کمی بر می دارد مگر اینکه بمب مستقیماً روی ساختمان بیافتد .
بعد از اینکه سروصدا تمام شد من برخاستم و آماده شدم زیرا نمی ترسیدم. از مرگ نمی ترسیدم وقتی که مرگ بیاید ما آماده هستیم بنابراین در زمان بمباران حواس خود را از دست نمی دهم .
سال پیش هم که باختران با مقادیر زیادی موشک مورد حمله قرار گرفت تمام مدت من در اینجا بودم در دو بیمارستان. قرار داد من با بیمارستان شهید بهشتی است در آن موقع همه جراحان از باختران فرار کردند . بنابراین من تنها ماندم و باعث شد که تمام مدت اینجا بمانم 24 ساعته . به مدت دو هفته از مرگ هراسی نداشتم ایده من این استکه اگر شما در زمان بمباران فرار کنید یعنی از بمباران بترسید شما کار دست خود می دهید . من می دانم که مرگ هر زمان بیاید آمده و هیچکس نمی تواند جلوی آن را بگیرد ما نیز نباید خودمان را به کشتن بدهیم ما مسوولیت داریم در مقابل شغلمان ، فرزندانمان ، اقوام و فامیلمان و همه . سوال این است که وقتی من مردم همه برای من تمام می شود حالا می خواهد امروز باشد یا فردا برای من مهم نیست که کجا باشد و کجا می آید و چگونه می آید ، اما اگر من در زمان بمباران بایستم و کاری نکنم ممکن است ساختمان خراب شود . پیش خود فکر کردم سه جا هست که من می توانم بروم اول آنکه دریکی از اتاقهای عمل بیمارستان دکتر بهشتی و بیمارستان ارتش دیدم اگر بمب بخواهد بر سر من بیافتد باید روی ساختمان بیمارستان بیافتد و در آنصورت افراد دیگری که با من هستند مجروح خواهند شد. چون من وظیفه ام را انجام داده ام من یک سرباز نیستم من یک دکتر شهیدی هستم . یک جراح و وظیفه دینی من اینست که زندگی ام را نجات دهم وقتی کسی می خواهد بمیرد باید در راه نجات دادن افرادی که زخمی شده اند بمیرد. هیچکس نمی تواند جراحی کند غیر از جراح و وقتی جراحی نیست من اجازه ندارم فرار کنم . وقتی که کسی دارد می میرد من باید زندگی اش را نجات دهم من خوشحال می شوم که ببینم زندگی کسی را نجات داده ام در آن موقع اگر من بمیرم یک مرگ واقعی است و من از چنین مرگی نخواهم ترسید. بنابراین فرار نمی کنم و در جایی که به من احتیاج است می مانم .
بعضی از افراد که از مرگ می ترسند فرار می کنند این شغل آنان است در این راه ذهن من آزاد است . اگر شما از مرگ نترسید از هیچ کس نمی ترسید نه از دشمن، نه از بمباران و نه از هیچ کس دیگر .
این ایده من است که در قصر شیرین همه فرار کرده بودند یک نفر رفت زیرزمین من گفتم : من زنده هستم من زیرزمین نمی روم من بالا می مانم تو اگر می خواهی می توانی زیرزمین بروی من نمی خواستم از قصر شیرین خارج بشوم و نمی دانستم قصر شیرین محاصره شده است همه جا بمباران شده بود آتش گرفته بود .
روزی یک دکتر از تهران آمد فکر می کنم نامش نیک نیت بود آدم خیلی خوبی بود و نمی ترسید اما دکتر داروساز بود صدیکان دکتر جراح نبود یک روز صبح پیش من آمد و به من گفت شما لطف کنید بچه هایتان را به باختران بفرستید و من لندرورم را به شما می دهم بروید باختران و غروب برگردید بنابراین من مقداری از لباسها و تمام لوازم را برداشتم کتابها و تمام لوازم خانگی را گذاشته بودیم . من 11 سال پیش به ایران آمدم همه نوع لوازم خانگی خریده بودم ماشین رختشویی، ماشین تایپ دو عدد، کتابهای انگلیسی، بنگلادشی هندی داروسازی و یادداشتهایی که خودم می نوشتم درباره افرادی که دوست داشتم و یا هر موضوع جالبی که به نظرم می رسید همه اینها را در آنجا گذاشتم چون من می خواستم دوباره برگردم .
مردم هجوم آوردند که سلاح بگیرند و مقاومت کنند که به آنها چیزی ندادند در موقعی که پاسگاههای رزمی را که قبلاً در دست نیروهای سپاه بود گرفته بودند و داشتند پیشروی می کردند . مردان شهر و جوانان گفتند که زن و بچه ها بروند و ما می مانیم در شهر و دفاع می کنیم حدود یک هفته تا ده روز قصرشیرین زیر آتش بود قبل ازشروع جنگ قصر شیرین را با توپخانه و خمپاره می زدند هر شبی چند گلوله زده می شد تا مردم شهر را تخلیه کنند و رعب و وحشت در دل مردم بیاندازند کسانیکه جایی داشتند و وسیله نقلیه ای اثاث کشی کردند و رفتند ...
البته یک دلیل که می گفتند به مردم اسلحه نمی دهیم این بود که مردم قصر شیرین سه فرقه هستند بین آنان اختلافات زیادی بود و آنها می ترسیدند که اسلحه به همه بدهند و حرج و مرج بشود .
یک پاسگاه در خان لیلی چند کیلومتری بالاتر از ایستگاه تلویزیون است حدود کیلومتر 15 جاده گیلانغرب، یک گردان از ساری در آنجا آورده بودند که همگی فرار کرده بودند و اسلحه های خود را هم همانجا گذاشته بودند .
قصر شیرین
با صدای مهندس به خود آمدم ، اتومبیل توقف کرد و بعد از پیاده شدن به طرف ساختمان نوسازی رفتیم نزدیک ظهر بود و من سخت خسته ... تا چشم کار می کرد آثار خرابی، برای اینکه سرو صورت خود را با آب صفائی بدهم راهی شدم ... و بعد از شستن دست و روی بر روی تلی از خاک رفتم و خیره به ویرانه ها آرام نشستم ...
پیرمردی که به گمانم 70-66 سالی داشت به طرفم آمد . برخاستم و سلام کردم لبخندی زد و بالهجه شیرین کردی گفت : شما با این اتومبیل آمدید ؟ گفتم : بله ... چطور مگه ...؟
پیرمرد دستی بر سرش کشید و گفت :
- برای تحقیق و بازسازی آمدید ... ؟
گفتم : تحقیق بله ولی بازسازی کار دوستان ما است .
پیرمرد ابروها را درهم کشید و گفت :
- چقدر تحقیق می کنید پس کی می خواهید شهر را بسازید ؟
دیدم کلمه تحقیق را بد برداشت کرده برایش توضیح دادم که این تحقیق با آن تحقیقها فرق دارد . لبخند رضایت بر چهره اش هویدا شد و گفت :
- که اینطور پس تاریخ می نویسی !
گرچه دیدم باز بد برداشت کرده ولی گفتم :
- بله ، و بعدادامه دادم :
- خوب پدر چند سالت هست ؟ و باز خدا را شکر که این کردی کم را بلد هستم زود خودمانی می شوم .
لبخندی زد و گفت :
- 72 ساله ... ولی هنوز جوانم .
گفتم :
- اهل کجا هستی و نامت چیست ؟
کمی به دل گرفت ازچهره اش پیدا بود ولی بعد از اینکه با چفیه ای که در دست داشت صورتش را پاک کرد و گفت :
- حاج شیرزاد نامم هست و اهل همین شهر هستم بیشتر خوشحال شدم و از او خواهش کردم هر آنچه از لحظه ورود عراقیها و کلاً آن روزها دارد برایم بگوید واو اینچنین شروع کرد :
فرمانده شان یک سرهنگ بود که وقتی من با او عربی صحبت کردم گفت مسلم است کلاً 19 تا تانگ داشتند که در حمله اول 6 تا از تانکهایشان نابود شد و شش نفر هم کشته دادند و سه نفر به دست ایرانیها اسیر شدند و بعد دوباره از یک فرسخی قصر شیرین که پل شیرازی میگویند حمله کردند و یک مرتبه عقب نشینی کردند و همه را به مهدیده بردند پیرمردها و زنان را آزاد کردند و بقیه را بعنوان اسیر جنگی با خود بردند بعد مارا به سر پل آوردند و در راه بین خط مقدم ایران و خودشان رها کردند .
خوب یادم است یک افسر ایرانی که مسوول دفاع از شهر قصر بود به نام مرتضی زنگنه به دست بعثی ها اسیر شد خیلی مقاومت کرده بود ولی عراق در چهارم مهر ماه قصر را تصرف کد . 4 مرتبه حمله کردند که بتوانند قصر را بگیرند قلعه سفید، دارخدر، بعداً از پل ذهاب ، برای گرفتن قصر آمدند. پاسگاه (       ) مهمی بود که اول به آنجا حمله کردند و درگیری سختی صورت گرفت و بالاخره پنجمین حمله از پل شیرازی قوه سفیده شد که قصر را گرفتند . مارا سر پل آوردند راهیمان کردند و ما یا حسین مظلوم گویان روی جاده راه افتادیم .
سخت در گفته های پیرمرد غوطه ور شده بودم که پیرمرد با دست به پشتم زد که : برخیز خواست خدا بود پا شو بریم وقت نمازه ...
نماز و نهار که دو غذای اصلی برای وجود به حساب می آمد به جا آورده شد ولی استراحت هرگز ... علی رغم گرمای شدید برخاستم و به پیروی از ساختمان آمدم فعالیتهای چشمگیری جهت بازسازی صورت گرفته بود .
ناباورانه به طرف بیمارستان شهر راه افتادیم ... با تمام ناباوری زمانیکه ساختمان بیمارستان را دکتر فرزان نشان داد حقیقت و ابعاد فاجعه برایم بطور یقین ثابت شد .
دکتر فرزان رزیدنت بیهوشی اتاق عمل بیمارستان شهید دکتر بهشتی باختران که برحسب تصادف آن روز برای سرکشی به قصر شیرین آمده بود از آن روزها اینطور می گوید :
- مسوولین شهر و مخصوصاً فرمانده هان سپاه و کلاً نظامی های شهر از مسلح کردن مردم خودداری کردند که البته دلیل قانع کننده ای هم برای خود داشتند ... می گفتند اینجا شهر هزار مسلک است و به احتمال شاید 50% امکان دارد میان مذاهب و طایفه های مختلف کدورتی بوده باشد و حال از این حرج و مرج استفاده کنند و از داخل شهر را تضعیف نمایند .
پاسگاههای لب مرز به تصرف در آمده بود و نیروهای مردمی که از افراد شناخته شده تشکیل شده بودند تحت نام نیروهای میثم عمل می کردند من و برادرم در کنار هم بودیم و مقاومت می کردیم ولی وقتی شهر سقوط کرد او را به اسارت گرفتند ...
بگذریم تا حد امکان زنها و بچه ها از شهر تخلیه شدند و مردان و جوانان ماندند و مقاومت کردند ... آتش توپخانه و خمپاره سنگین بود. شهر در حدود یک هفته تا ده روز زیر آتش بود و حلقه محاصره تنگتر می شد .
هر شب چند گلوله به شهر اصابت می کرد تا به این وسیله رعب و وحشت در دل مردم بیافتد و شهر را تخلیه کنند. مردم هم کم و بیش این کار را می کردند . آنهایی که وسیله داشتند اثاث کشی کردند و رفتند ولی بودند کسانی که ماندند . پاسگاهی در خان لیلی چند کیلومتر بالاتر از ایستگاه تلویزیون بود. حدود 15 کیلومتری جاده گیلانغرب، یک گردان از ساری آمده بودند ولی تاب مقاومت نیاوردند و از منطقه خارج شدند حتی بیشتر ایشان سلاحهای خود را هم در آنجا گذاشته بودند ... یک شب دامادمان که درجه دار ژاندارمری است آمد و گفت شهر بدجوری محاصره شده بروید و شهر را تخلیه کنید ولی ما قبول نکردیم تصمیم داشتیم مقاومت کنیم خود او آمده بود تا سلاحهای به جا مانده از گردان ساری را جمع آوری کند و با خود برگرداند ولی عراقی ها در یک کمین ماشینش را با آرپیجی زده بودند . تیپ ابوذر (       ) در پاسگاههای مرزی سرپل ذهاب مثل کوره موش و جاهای دیگر مقاومت می کرد .
به دلیل پراکندگی سخنان برادر مذکور چکیده مورد نظر را بهره برداری نموده ام پیرمردها بوسیله مین گذاری جاده ها بطوریکه شناخته نشوند مانع حرکت ماشین جنگی عراق بودند خود تیپ هم چهار، پنج تایی تانگ داشت ولی امان از توطئه ... تمام این جریان جنگ یک توطئه بود .
خوب یادم است جاده (مرزی) بسیار خراب بود ولی بنی صدر در بازدید از منطقه بودجه ای صرف احداث جاده کرد و خیلی زود این جاده ساخته شد و در واقع شد جاده تدارکاتی عراقی ها ...
این صحبتها مثل کارد به قلبم فشار می آورد عدم وحدت و خیانت ... خدایا خودت کمک کن اسلام چقدر مظلوم است . و باز ویرانه ویرانه ... برادر محمد نوری عضو جهاد سازندگی باختران که خود را به جمع مارسانده بود می گفت :
- بودند کسانیکه در شهر ماندند و از آن جمله پیرمرد و پیرزنی که شیرگاو خود را به آنها می دادند ... و چقدر خوب بود که آن دو را دیدم و با ایشان گپی می زدم .
برادر محمد علی اثنی عشری که دبیر دبیرستان انقلاب در باختران بود و انشاء و ادبیات را تدریس می کرد برای بازدید آمده بود  به شهر و در حالیکه همراه هم قدم می زدیم پیرامون حمله عراقی ها گفت :
عراقی ها چهار بار حمله کردند ...
1- حمله به پاسگاه
2- حمله پشت توره توآبادی و پس مراد (حمله تانکها)
3- قعله سفید و پل سفید که باز شکست خوردند .
4- بعدی دارخور یا باباهادی که خیلی مقاومت شد .
شهروند مصیبت دیده و آواره شده ای را می بینم که در پاسخ پرسشی که از روی آوار و فرار خود می گوید : او از راه آبی با طی چند شبانه روز پیاده روی در کوه و کتلها بدون آب و غذا خود و خانواده اش را به سر پل ذهاب رسانده بود . به شهروند دیگری بر می خوریم که می گوید :
- ساعت ده صبح که به شهر حمله شد مجبور شدم خانه خود را رها کنم و از راه رودخانه به دیار دیگر روم حالا برگشته ام و خانه خود را از میان این توده عظیم آوار پیدا کرده ام و از روی یک متر کاشی که از خانه باقی مانده آن را شناختم .
غروب فرارسیده بود غروبی که کمتر شباهتی با دیگر غروبها داشت فرورفتن خورشید پشت ویرانه های شهر و حرکت بیلهای مکانیکی، عبور کامیونها و گرد وغبار حاصله همه و همه باعث می شود که این غروب در ذهن بیننده جاودانه بماند. علی رغم گرد و غباری که در محوطه نیمه ویران برپا بود و گاه گاه بر سرو روی می نشست خود را شفاف می یافتم و لطافت خاصی را احساس می کردم ، لحظاتی آمیخته با غرور، باید آنجا باشی تا دچار این حالت بشوی. شاید نیمی از این غرور از برای آن بود که خاکت را آزاد می بینی و سرزمینی که بیگانگان به امید واهی فتح آن نه یکبار بلکه صد بار مورد تجاوز قرار داده اند ولی هر بار با مقاومت و شجاعت مردان و زنان این مرز و بوم روبرو شده اند ... اگرچه وحشیانه شهرها را و حتی هرگونه آثار آبادی را از بین بردند ولی باز این ملت صبورانه آن را با دستانی هر چند خالی ولی مصمم از نو بنا کردند .
امروز خورشید پشت ویرانه های حاصل از تجاوز دشمن پنهان می شود و فردا فردایی که خواهد آمد اشعه خود را بر آبادانی می تابد که بر ویرانه ها بنا شده است .
آری فردا می آید و تو که چون من قلبت در این سرزمین می تپد باید به رسیدن فردا کمک کنی و به استقبال طلوع خورشید بروی ... فردا می آید همانطور که دیروز رفت .
مهندس کتابچه ای را که حاصل تلاش دوستان دفتر حفظ آثار و ارزشهای جنگ تحمیلی بود به دستم داد و در فراغت حاصله مطالب آن را که مشتمل به وقایع و لحظات حمله متجاوزین بعثی بود را مطالعه کردم و واجب دیدم تا در این مجموعه از زبان مطبوعات آن روزها چند نمونه آورده شود .
حوادث جنگ تحمیلی در استان باختران
1- بمباران کودکستان : هواپیماهای متجاوز عراقی کودکستان پشت مدرسه رشیدی را به طرز فجیعی بمباران کرده اند که کودکان به خاک و خون کشیده شدند .
2- بمباران دبیرستان : در راس ساعت تعطیلی مدارس که بچه ها به منازل می رفتند مورد حمله هواپیماهای عراقی گرفتند و تعداد دیگری از بچه ها که قبلاً رفته بودند برگشتند تا به آنها کمک کنند که دوباره مورد حمله قرار می گیرند .
3- مقرنس مسجد جامعه : رژیم متجاوز عراق در ادامه وحشیگری خود حتی به اماکن مقدس هم رحم نکرده و مقرنس مسجد جامع را نابود می کرد .
4- پالایشگاه نفت : در ابتدای شهر باختران پالایشگاه نفت مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفت .
5- روستای قره بولاق : عده ای از جوانان محلی با دست خالی روبروی نیروهای عراقی قرار گرفتند و مقابله و ایستادگی می کردند .
6- مسجد قمر بنی هاشم : تمام خانواده امام جماعت اسلام آباد به تعداد 7 نفر در جریان بمباران مسجد قمر بنی هاشم شهید و خود مسجد نیز منهدم گردید .
7- میدان شهید هدایت : در شهر اسلام آباد تعدادی سرباز که برای مرخصی رفته بودند در میدان هدایت مورد حمله عراقیها قرار گرفتند و شهید شدند و جگر سربازی پس از چند روز در میان برگهای درختان پیدا شد.
8- دم قلعه : محله ای که مهاجرین به آنجا رفته بودند و مورد تهاجم ارتش کافر عراق قرار گرفتند .
9- درگیری گروهکها : در شهر پاوه بیمارستانهای قدس و شهید چمران صحنه درگیری گروهکها بوده اند .
10- شهید همت : یکی از رزمندگان محلی بوده است که اهالی محل نسبت به ایشان نظر خاصی داشته و احترام فوق العاده قائل بوده اند .
11- قوری قلعه : محله ای بوده است که در آن سران گروهکها با سران دولت موقت ملاقات داشتند .
12- قصر شیرین : محورهای قلعه سعید – پلی سفید – قوره
13- کرند غرب : محل اصابت اولین موشک به منطقه و محل مجتمع نیروهای محلی .
14- سر پل ذهاب : در منطقه سر پل ذهاب اولین تانک عراقی
15- شهید شیرودی : در منطقه سر پل ذهاب تنگه حاجیان شهید شهیرودی حماسه آفرید .
16- پل ماهی : در منطقه سر پل ذهاب طی جریاناتی در پل ماهی کارخانه یخ احداث گردید .
17- میدان 22 بهمن : تانکهای عراقی از این میدان وارد شهر شدند و مردم بی دفاع شهر حماسه آفریدند .
18- پاگان ابوذر و روستای گور سفید : مردم این منطقه در رابطه با حملات بعثیون با دست خالی بسیار عالی دفاع کردند .
19- ارتفاعات شیاکوه : نیروهای بعثی عراق در شیب 60% کوه جاده ای را آسفالت کردند که بسیار جالب است .
نماز را که خواندم به انتظار مهیا شدن صبحانه نشدم از درب ساختمان که خارج می شدم چشمم به حاجی خدا مراد همان پیرمرد هفتاد و سه ساله دیروز افتاد سلام کردم و جواب داد با اوراهی شدم ...
حاجی خدا مراد علی رغم سن و سال زیاد چابک بود و خیلی سریع گام برمی داشت و من خودرا به زحمت به او می رساندم . لزومی ندیدم از اوسوال کنم که مقصدش کجاست . ولی وسوسه شدم بدانم این ابرقدرتها که صدای بشر دوستیشان گوش عالم را کر می کند تا چه اندازه بشر دوست هستند . و چگونه از شخصی چون صدام حمایت می کنند . لذا همانطور که با حاجی خدا مراد راه می رفتم سر صحبت را باز کردم که ...
- حاجی اگر وقت داری منو ببر به جاهای مهمی که مورد حمله عراقیها قرار گرفته !
نگاه پرمعنایی به من انداخت و بعد به لهجه شیرین کردی گفت :
- پسرم تمام شهر را نابود کردند ارزش خانه گلی که مردی خشت خشت آن را به هزار فلاکت بر روی هم گذاشته تا کاشانه ای برای زن و فرزندانش داشته باشد کمتر از خانه های بزرگ و ادارات نیست .
با ملایمت طوری که به دل نگیرد و متوجه شود که با نظرش موافق هستم گفتم :
- درسته ولی تهیه عکس و دانستن آمار و درصد تخریب یک بیمارستان که در دنیا حمله و تخریب آن محکوم شمرده می شود درانعکاس آن اهمیت زیادی خواهد داشت .
با سر تصدیق کرد و راهی شدیم . گرچه می گویند عکس جان ندارد ولی پیام و مقصود ما را که همان روح وحشیگری مزدوران است را به وضوح نشان می دهد .
صدای اذان ظهر بر شهر مستولی شد و اشعه خورشید که اینک بطور عمود بر زمین تابیده می شود هر جانداری را در پی جانپناهی به جنب و جوش انداخته بود ... ولی خدامراد بی تفاوت به شدت گرما توضیحات خود را تکمیل می کرد و گاه و بیگاه با دست ویرانه ای را نشان می داد و می گفت که اینجا مسجد بوده است . عکس بگیر ... یا آنطرفتر این بانک بود پس زود باش باید به نماز برسیم ...
از مسیری که توسط نیروهای ستاد بازسازی در لابلای آوار برای عبور وسایل نقلیه فراهم آمده بود گذشتیم و بعد از وضو خود را به انتهای صف نماز جماعت که داخل ساختمان برقرار بود رساندیم و الله اکبر به معنای آنکه ما هم هستیم ...
بعد از نماز فرصتی شد تا به گذشته مردم این شهر خسته بیندیشم گذشته ای که همراه با خاطرات تلخ و شیرین فراوانی خواهد بود ای کاش همه بودند و مثلاً مجلس عروسی به سبک ورسوم خود برپا می کردند تا از تمام آداب و رسومشان مطالب تهیه کنم . یا عکس بگیرم ولی این فقط یک رویا است ...
در این افکار غوطه ور بودم که دستی به شانه ام خورد و مرا تکان داد سر خود را که بلند کردم چهره مرد میانسال با موهای نیمه سفید و چشمهای درشت و میشی درحالیکه لبخند به لب داشت هویدا شد. و با همان صمیمیت که در چهره اش وجود داشت گفت : بابائی هستم . من نیز خود را معرفی کردم و گفتم از آشنایی با شما خوشبختم .
لبخندی زد و گفت اگر دال بر فضولی نباشد دوستان گفتند شما در حال جمع آوری اطلاعات پیرامون قصر شیرین هستید، با سر تصدیق کردم و بعد از او خواهش کردم بنشیند بعد از اینکه کنار من نشست از جیب پیراهنش پاکت سیگاری را درآورد و به طرف من گرفت گفتم :
سیگاری نیستم باز همان لبخند دوستانه ...  و بعد سیگار خود را روشن کرد گویا منتظر بود سوالی از طرف من مطرح شود ولی من نمی دانستم چه بپرسم . از همان ابتدای امر دانستم که بایداهالی کردستان و کرد زبان باشد گرچه لهجه آمیخته تهرانی داشت ولی بعضی لغات را به همان حالت کردی بیان می کرد لذا سوال اول خود را اینطور مطرح کردم :
- دوست عزیز شما کردستانی هستید ؟
- بله و اهل قصرشیرین .
گل از گلم باز شد و سوال دوم خود را صمیمانه تر مطرح کردم :
- اگر برایتان مقدور است از آداب و خصوصیات مردم و مثلاً از نوع لباسشان و حتی مراسمها و عقایدشان خلاصه هر چیزی که به نوعی اطلاعاتی را در اختیار آینده گان قرار بدهد و آنان را با خصوصیات مردم این خط بیشتر آشنا کند ، برایم مطرح کنید .
با تعجب نگاهی به من انداخت و باهمان تعجب که در نگاهش هم موج می زد گفت :
- من شنیده بودم شما پیرامون مسئله جنگ و حفظ آثار و ارزشهای آن دست به تحقیق و بررسی زده اید باعث تعجب است که این سوال را مطرح کنید ...
راستش دیدم حق با اوست و چه بسا بعداز پایان تحقیقاتم و تهیه مجموعه این سوال در ذهن مسئولین امر و حتی خوانندگان مطلب بوجود بیاید که چرا آداب و رسوم مردم در این مجموعه آورده شده ؟ ... که البته کاملاً هم درست است ولی این مسئله بر می گردد به کل مطلب که چرا ما راجع به جنگ و حفظ آثار و ارزشهای آن سرمایه گذاری کرده ایم ؟ پاسخ به این سوال بارها داده شده ... و امروز این دفتر و اهمیتش برای مسوولین مشخص شده است ...
یکی از علل جمع آوری آثار همان است که اگر بعد از گذشت زمان هنرمندی قصد تهیه مثلاً فیلم یا تاتر یا حتی تابلو از آن روزها، روزهای جنگ و قبل از جنگ این منطقه را داشت، بداند که تا سال 59 یعنی قبل از اشغال قصر شیرین مردم این شهرستان چگونه زندگی می کردند ویا آداب و رسومشان چه بوده ؟ چه می پوشیده اند و چگونه سخن می گفتند و این آنست که تا حال در کار دیگر دوستان متاسفانه رعایت نشده و صرفاً قضیه جنگ از دیدگاه حجمی برخوردار شد و یک سری آمار و ارقام در قالب جزوه ای با انشائی صقیل که ذهنیت خواننده از احساس و درک جنگ تهی می شود و این خود باعث می شود بعد از گذشت زمان اهمیت حفظ آثار جنگ از بین برود برای همین نظراتم را به مهندس بابائی که گفت اهل قصر شیرین است انتقال دادم و او نیز قبول کرد و اینطور شروع به گفتن نمود ک
لباس
تا قبل از جنگ جهانی دوم لباس زنها همان لباس کردی شامل پیراهن تقریباً گشاد از نوع بهترین پارچه های زری و نوعی روپوش که جلو آن تا پایین باز و بنام (زبون) بهترین مخمل زری و گلدار و نوعی سربند شامل مشکی (نوعی پارچه نازک ابریشمی با خطهای راه راه مشکی و سفید و گلونی) که آنهم نوعی بافته بسیار نازک از ابریشم با گلها و نقشهای قرمز و زرد بر روی روپوش مخملی نیم تنه ای کوتاه از جنس مخمل الوان بنام (سلطه) پوشش زنهای کرد قصر شیرین را تکمیل می کرد و در حال حاضر عده معدودی مانند سابق لباس می پوشند.
یکی دیگر از آداب و رسوم اهالی قصر شیرین در شب تحویل سال تا 15 سال قبل به اینصورت اجرا می گردید که هر خانواده به تعداد عائله مقداری کهنه آغشته به نفت بر سر قطعه ای نی بصورت مشعل درآورده و بعد از غروب آفتاب بر روی پشت بام خانه ها را مشتعل می کردند . از این آتش افروزی تمام پشت بامهای شهر منظره جالبی بوجود می آمد . البته فشفشه و ترقه هم چاشنی این مراسم می شد و صبح اول فروردین خانواده ها به قصد زیارت میراحمد که یکی از اصحاب امام هشتم (ع) بود و در پل سر پل ذهاب مدفون است به آنجا رفته و ضمن زیارت و صرف نهار به طرف (کل داود) که در 4 کیلومتری سر پل ذهاب است می رفتند و محل مورد بحث اهالی بصورت اتاقک شبیه دکان روی صخره سنگی وبسیار جالب کنده شده و گویا مربوط به دوران سلطنت سلسله ساسانیان است و اهالی، آن را دکان آهنگری حضرت داود می نامند و مورد پرستش قرار می گیرد .
آقای اسد ا... محمد زاده اصلاً اهل قصر شیرین بود و کارمند بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی کل کشور قسمت بازرسی .
در همان روز اول با ایشان آشنا شدم و وقتی کارهای اداری خود را با پایان رساند از او خواهش کردم راجب مراسم مختلف مردم قصر شیرین بویژه عروسی ها برایم مطالبی را بیان کند و او نیز با کمال میل پس از آنکه دکمه های سر آستین پیراهنش را باز کرد و اینگونه شروع به گفتن نمود :
عقد وعروسی
آداب و رسوم عقد و عروسی نیز در زمان فعلی به علت تغییرات امروزی تغییر فاحشی کرده و دیگر آن رسوم سابق اجرا نمی شود و برای مزید آگاهی لازم است شرح انجام عقد و عروسی در چهل سال قبل را بازگو نمایم .
بعد از اینکه خانواده پسر دختر مورد نظر را شناسایی کردند این شناسایی شامل رفتار دختر اصلیت خانواده مورد ارزیابی قرار گرفت پسر هم مایل به این وصلت بود چند نفر از زنان فامیل با اطلاع قبلی به خانواده عروس به خانه دختر رفته و از نزدیک دختر را ملاقات و با صرف چای و میوه صحبت را شروع و اجازه خواستگاری را می گرفتند . درصورتیکه مورد موافقت خانواده دختر قرار می گرفت (بدیهی است اهالی شهرهای کوچک از سابقه خانواده ها و ثروت و غیره همدیگر را اطلاع دارند) عده ای مرد سرشناس به خانه دختر رفته با پدر و مادر دختر باب خواستگاری را آغاز و شرط وشروط که انجام گرفت جشن نشان کردن را که مرحله اول ازدواج است بجا می آورند در این مورد خانواده پسر زینت آلات و لباس و شیرینی به خانه عروس برده و طی تشریفاتی دختر را نشان می کردند و بعد ازانجام نشان قرار روز عقد نهاده می شد که آنهم با شیرینی و غذا و دعوت مهمانان و ساز و دهل به رسم محل و آمدن عاقد برای اجرای مراسم عقد، کار عقد پایان می یافت. بعد از این کار خانواده دختر از خانواده پسر یعنی داماد و پدر و مادر و بستگان نزدیک آنهادعوت به عمل می آورند که به نام پاگشا و منظور از این دعوت آزادی رفت و آمد داماد به خانه دختر برای دیدار یکدیگر است و سه روز قبل ازعروسی مراسم حنابندان انجام می گرفت و روز عروسی ملزومات غذای مهمانان خانه عروس از طرف خانواده داماد شامل گوشت، برنج، روغن،قند و چای و غیره که قبلاً فرستاده می شد بعد از صرف نهار مدعوین در خانه داماد عده ای زن و مرد با ساز و دهل به طرف خانه عروس به راه افتاده و عروس را که قبلاً آرایش شده بر اسبی آراسته با پارچه های الوان سوار کرده و پسر بچه ای 5 ساله بر ترک عروس سوار می کردند و در جلو اسب عروس آئینه قدی، منقل آتش و اسپند و ساز و دهل جلو کشی می کردند . قبل از حرکت دادن عروس از خانه پدری دو کار انجام می گرفت اول قسمتی از کله قند و تکه ای نان در داخل دستمالی ابریشمی مرغوب و نو به کمر عروس می بستند دوم به محض خروج عروس از خانه پدر، عقدنامه او را زیر پای او می انداختند . خلاصه بعد از رسیدن عروس به خانه داماد اسب عروس متوقف می شد و داماد از روی پشت بام خانه خود نی بلندی در دست گرفته و آهسته ضربه ای به سر عروس وارد می کرد آنوقت اگر داماد قدرت بدنی داشت که خود شخصاً عروس را بغل کرده و روی دست به حجله می برد درغیر اینصورت یکی از دوستان صمیمی او که آن موقع برادر داماد خوانده می شد وظیفه حمل عروس را تا حجله به عهده می گرفت و موظف بود که دستمال ابریشمی محتوی سرقند و نان را به نفع خود از کمر عروس باز کند و عروس تا آمدن داماد به حجله و تقدیم قطعه ای طلا و یا مبلغی پول به رسم رونما بر زمین نمی نشست و همراه عروس پیرزنی از طرف خانواده عروس ماموریت داشته تا پایان زفاف در پشت درب حجله نشسته و بعد از خاتمه زفاف که معمولاً در موقع نزدیک غروب انجام می شد دستمال گواهی باکره بودن دختر را فی الحجله به تمام مدعوین نشان می داد و نزدیکان داماد هر کس به فراخور وضع مالی مقداری پول روی دستمال انداخته که نصیب پیرزن می گردید بعد از این کار پیرزن شتابان دستمال را برداشته به خانه پدر و مادر عروس که مضطرب و پریشان منتظر پایان کار بودند رسانده و با نشان دادن دستمال انعام خود را دریافت می کرد. بعد ازمدت کوتاهی داماد به همراه دو سه نفر از دوستان صمیمی خود عازم منزل پدرزن خود شده و دست آنها را به رسم تشکر از پاک بودن دخترشان می بوسید و خانواده عروس هم هدایایی که قبلاً آماده شده بود به داماد داده و رفقای او هم از گرفتن اشیائی از دست پدر و مادر عروس بی نصیب نمی ماندند و صبح روز عروسی از طرف خانواده عروس غذای مفصل و کافی جهت عروس و داماد و خانواده داماد در مجموعه های بزرگ به خانه داماد فرستاده می شد ولی متاسفانه امروز با تغییر اوضاع روزگار و ماشینی شدن زندگی مردم دیگر این مراسم به یاد ماندنی اجرا نمی گردد.
نگاهی به ساعت مچی خودم انداختم عقربه ها ساعت 30/10 دقیقه را نشان می داد از صبح که آمدم بیرون تا این ساعت فقط از مصاحبت آقای محمدزاده استفاده کردم .
در داخل کانکس فقط من بودم و آقای نظری و آقای محمد زاده . وقتی به چهره آقای نظری دقیق شدم هنوزآن علامت سوال وتعجب مشخص بود به هر شکل من آنچه را که احساس می کنم به روند کار آینده گان کمک می کند هر چند ناچیز، سعی می کنم مطرح کنم ..
محمد زاده با سکوت من متوجه شد و بحث را اینگونه تغییر داد :
- مردم هر مملکت یک سری آداب و رسوم دارند که کم و بیش به هم شباهت دارد ولی آدابی هم هست که خاص یک منطقه می باشد و دانستن هر کدام اگرچه در ظاهر بی اهمیت می باشد ولی در باطن وقتیکه به گذشت زمان و آینده فکر می کنیم اهمیت زیاد همین مسائل پیش پا افتاده برایمان روشن می شود کنجکاو شدم از آقای محمدزاده سوال کنم شغل ایشان قبلاً چه بوده ؟ با لبخندی دوستانه گفت : کارمند وزارت نیرو. ولی به مطالعه خیلی علاقه دارم . مثلاً اوایل شروع جنگ تصمیم گرفتم هرچی از قصر شیرین می دونم مکتوب کنم که البته تا اندازه ای هم موفق شدن ولی همچین کار فنی نیست ... حرکت آقای نظری توجهم را به او جلب کرد . آقای نظری بی مقدمه گفت :
- خوب آقای محمدزاده حتماً توی این محوطه داستان هم گذاشتن، از اون داستانهایی که مخصوص کردستان هست ، محمدزاده دستی به سر خلوتش کشید و غرق نشاط گفت :
- بله ... یکی از داستانها اینجوریه که :
کدخدایی تعداد ده راس گوسفند به یکی از نوکرهای خود سپرد که برای تقدیم پیشکش در شهر به مالک ده تحویل دهد. جلو دروازه ورودی شهر یکی از آنها را فروخت و بقیه گوسفندان را به منزل مالک ده برد و نامه کدخدا را به ایشان تحویل داد ، مالک ده بعد از خواندن نامه کدخدا به شمارش گوسفندان پرداخت درنتیجه معلوم شد تعداد آنها 9 راس است درحالیکه در نامه ده راس قید شده موضوع را با نوکر کدخدا در میان گذاشت وایشان در جواب گفتند بگذار 9 راس باشد مالک متوجه شد که طرف خیلی کودن است . ده نفر را حاضر نمود و هر کدام گوسفندی را گرفتند و در نتیجه نفر دهم بدون گوسفند ماند. مالک روبه نوکر کرده گفت
- ببین اینها هر کدام یک گوسفند دارند و این یکی که نفر دهم است گوسفندندارد بنابراین تو یک گوسفند کمتر آورده ای .
نوکر بلافاصله جواب داد : به من چه مربوطه ایشان بی عرض تشریف دارند می خواست زرنگی کند تا او هم بتواند گوسفندی داشته باشد .
با به پایان رسیدن داستان شیرین کدخدا و نوکر ... که شاید زنگ تفریحی بود در کل مجموعه ... از آقای محمدزاده که هنوز از داستانش می خندید خداحافظی کردم و همراه آقای نظری که دست کمی از آقای محمدزاده نداشت راهی شدیم . از اینکه اتومبیل با اولین استارت روشن شد، دانستم که کم کم باید جهت بازگشت خود را آماده کنم ...
وضعیت شهر
اتومبیل در کوره راههایی که توسط بلدوزرها احداث شده بود به پیش می رفت کمی جلوتر از کانکس تعمیرگاه و پستی و بلندیهای راه امانم را برید ... آقای نظری که گویی متوجه ناراحتیم شده بود لبخندی زد و پیرامون وضعیت شهر گفت :
قصر شیرین بر روی تپه ماهورهائی بنا شده و رودخانه الوند از کنار آن می گذرد ودر هیچ جای شهر نقطه مسطح کاملی وجود ندارد و شامل خیابان از میدان مرزبانی به میدان شهرداری و از میدان شهرداری به بالای اقشار و چهارراهی که مستقیم به طرف خانقاه و جاده باختران دست راست بطرف شهرداری و جاده گیلانغرب ورودخانه الوند و خیابانی هم از سمت چپ و خانه پیشاهنگی بطرف مهد کودک و فرمانداری ادامه دارد و در اواسط خیابان موصوفه خیابانی هم به طرف پمپ بنزین سابق کشیده شده که بانک ملی مرکزی در اوائل آن قرار دارد روی رودخانه الوند که جاده گیلانغرب و نفت شهر و سومار می گذرد پلی دراواخر سلطنت احمد شاه قاجار احداث شد که در موقع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعثی عراق قسمت بالای آن بخاطر قطع راه مواصلاتی تخریب که دو سال قبل توسط جهاد سازندگی بصورت آبرومند وایتلی جدید با توجه به پایه های محکم پل قبلی بازسازی شد .
تنها رودخانه قصر شیرین رودخانه حلوان یا الوند است که از رشته کوههای بالای ریجاب و پیران و سیادانه سرچشمه گرفته بعد از عبور از وسط شهر سر پل ذهاب در نقطه ای بالاتر از قریه داربلوط با آب دیره و پل ماهیت تلاقی و تشکیل رودخانه خروشانی شده و متاسفانه این رودخانه خروشان در خاک ایران در سطح پایین تر از زمینهای مجاور جریان دارد بعداز گذشتن از خاک ایران در خاک عراق هم سطح زمین جاری می شود و برای استفاده از این نعمت خداوندی اقداماتی در ازمنه گذشته و در حال انجام گرفته که بشرح زیر است :
در زمان ساسانیان جهت آبرسانی به آتشکده خسرو پرویز که همان چهارقاپی و جز آثار باستانی است اقدام به انتقال آب رودخانه بوسیله حفر نهر و تقریباً 15 کیلومتری قصر شیرین در منطقه ای بنام جگرلو بوسیله دیواری از سبدهای ساخته شده از ترکه های درخت بید که به وفور در کنار رودخانه روئیده و انباشتن آن از قلوه سنگهای کف رودخانه مسیر آب دلخواه خود را بسمت نهر احداثی منحرف نمود که حتی آثاری از نهر ساخته شده زمان ساسانیان در قصر شیرین موجود است بعد از گذشت قرنها و پیدایش آثار زندگی در اطراف این رودخانه و هوای گرم تابستان و مطبوع زمستان و دسترسی به آب فراوان و ایجاد باغات کشاورزی قبل از جنگ جهانی اول شخصی کلیمی ثروتمند بنام خواجه هارون نفتچی اقدام به بازسازی نهر تروکه زمان ساسانیان نمود که در سالهای 1312 و 1311 دولت وقت اقدام به احداث نهری بزرگتر با استیل معماری بمنظور احیاء زمینهای کشاورزی وسیع اطراف شهر و ایجاد باغات جدید نمودکه بعلت عدم دسترسی به سیمان و سنگهای معدنی و نبودن متخصص فن سد سازی باز هم در سیستم سنتی (انحراف آن بوسیله نصب سبدهای ترکه درخت بید پر از سنگ قلوه) نمود و در مرداد سال 1314 طی تشریفات خاصی آب این نهر از دروازه سنگی و چندین پله ساخته شده که بعدها به بالای افشار مشهور شد بداخل جدولهای خیابان جاری گردید با شروع جنگ دوم جهانی و آشفتگی اوضاع کشور نهر احداثی بمرور زمان در اثر بی توجهی و عدم لایروبی بموقع و رشد نی ودرختهای خودرو و جلبرگ و نهایتاً باغات هم دچار بی آبی شده و کشاورزان و باغداران رغبتی به این کار نشان ندادند و هر کس که در این آشفته بازار بفکر کار دیگری افتاد و بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و گذشت 8 سال از پایان آن در سال 1333 پروژه سد لاندا از مرحله حرف به مرحله عمل درآمد و از فاصله 10 کیلومتری قصر شیرین روبروی آبادی سید خلیل اقدام به ساختن سدی انحرافی و کانال آبرسانی به سبک مهندسی و مقسمهای مربوطه کرد ساختمان سد و تاسیسات مربوطه تا سال 1336 بطول انجامید با جاری شدن آب در این کانال وضع آبرسانی باغات و سایر امور کشاورزی بطور مطلوب تغییر فاحشی نمود و حتی پروژه ای شامل دو قسمت در دست اجرا بود که معلوم نشد به چه علت بدست فراموشی سپرده شد .
1- بعد از عبور آب از کلیه باغات مسیر در محلی که روبروی هتل توریست واقع است قرار برود آب مازاد را از آبشاری به ارتفاع 16 متر و نصب توربین برق انرژی حاصله از این اقدام مقرون به صرفه جهت برق رسانی قصر شیرین خسروی وسد پل ذهاب و چندین قریه حومه .
2- نصب موتور پمپهای قوی از روبروی قرنطینه و پمپاژ آب به ارتفاعات کوه آق داغ تا منتهی الیه خسروی وا یجاد باغهای مرکبات .
در سال 1337 در اثر اختلافات سیاسی و مرزی در زمان تصدی ریاست جمهوری عبدالکریم قاسم در عراق به دستور دولت وزارت نیرو از کانال آبرسانی در لاندا بفاصله سه کیلومتر از سد اصلی اقدام به انشعاب کانالی عریض و حفر تونلی بطول حدود 15 متر در زیر جاده آسفالته قصر شیرین کلیه آب رودخانه الوند بمنظور خشکانیدن شهر خانقین و دهات حومه آن از این کانال وسیع عبور داده و در تپه ماهورهای خالی از سکنه واقع در خاک عراق بصورت مرز آب جاری و در نتیجه شهر و باغات مشروب از آب رودخانه در خاک عراق خشک و صدمات قابل توجهی به آنها وارد آمد .
3- باغاتی شامل مرکبات و نخلیات واقع در شرق قصر شیرین و آنسوی رودخانه توسط انشعاب نهر سنتی از آب رودخانه استفاده کرده .
محصولات قصر شیرین شامل : خرما – پرتغال – لیمو ترش – انار و غیره سبزیجات و سیفیجات .
زیارتگاهها
قصر شیرین دارای دو زیارتگاه که یکی خضر زنده واقع در قریه نظر آباد آنسوی رودخانه و تاسیسات قابل توجهی ندارد و دیگری امام حسن که زیارتگاه مردم قصر شیرین و حتی گیلانغرب از روز 14 فروردین هر سال است واقع در 24 کیلومتری قصر شیرین در جاده گیلانغرب .
مسجد و تکایا
قصر شیرین دارای مهدیه ای بزرگ مقابل گمرک شامل درمانگاه و صندوق قرض الحسنه و سایر امور خیریه . مسجد جامع در وسط شهر قرار دارد. مسجد اهل تسنن در وسط شهر کنار رودخانه الوند واقع است . مسجد مرحوم حاج علی غروی که مسجدی است قدیمی و کوچک در کنار رودخانه قرار دارد. تکیه امام حسین که از ساختمان شاه عباسی استفاده شده . خانقاه در قسمت شمال شهر، کنیه کلیمی های قصر شیرین که بنام تورات خانه مشهور است در وسط شهر واقع شده و قصر شیرین فاقد کلیسا است .
صحبت که به اینجا رسید اتومبیل هم در مقابل درب ساختمان توقف کرد حرارت شدید آفتاب و گرمای بیش از اندازه هوا انسان را به یاد جنوب و آن آب و هوای گرم می اندازد .
پیشاپیش آقای نظری که در این سفر ضمن تعیین بودجه و امور مالی وظیفه رانندگی را هم به عهده گرفته وارد ساختمان شدم مهندس و رئیس هم بودند از شدت گرما گوشه ای از اتاق را انتخاب کرده و دفتردستکشان را گشوده بودند . مهندس مشغول کشیدن نقشه جامه شهر بود و آقای رئیس مطالعات خود را جمع بندی می کرد ... آقای نظری هم به سراغ کیفش رفت و بعد از درآوردن پوشه ای از کیفش مشغول شد ... هنوز ساعتی به ظهر مانده بود . خود را به آقای رئیس نزدیک کردم و بعد از گپی دوستانه رفتم سراغ اطلاعاتی که جمع آوری کرده بود ... چشمم به عنوان آثار باستانی که افتاد مشغول مطالعه شدم آمده بود که :
چهارقاپی یا ...
زیارتگاهها ، مساجد و تکایا
در همان جزوه راجع به زیارتگاهها و مساجد و تکایا مطالبی آمده بود که اهم آنها به ترتیب به شرح زیر می باشد :
زیارتگاهها
مساجد و تکایا
بعد از مطالعه مطالبی که توسط آقای رئیسی پیرامون آثار باستانی و مساجد و تکایا و زیارتگاهها جمع آوری شده بود راهی نمازخانه شدم ... از درب نمازخانه که وارد شدم متوجه ...
جنب و جوش تازه واردین و صدای بلندگوی سالن بشارت فرارسیدن وقت نماز را داد و علی رغم میل باطنی از آقای رئیسی اجازه گرفتم و راهی شدم برای تجدید وضو ...
شدت تابش خورشید اجازه نمی داد که ساختمان را ترک کنم برای همین در ساختمان شروع به گشتن کردم . انتهای راهرو دری بود که رویش تکه کاغذی خودنمایی می کرد و بر روی آن نوشته شده بود دفتر سپاه ...
شب گذشته مهندس به من و همراهانم گوشزد کرده بود که باید آماده برای بازگشت باشید ... این برادران بزرگوار اطلاعات و مطالب قابل توجهی را در اختیار من قرار دادند که من هم تقدیم شما می نمایم . اما بد ندانستم در انتها یک جمع بندی از آنچه گفته شد داشته باشیم وا ین جمع بندی را از نوشته های یک خبرنگار زمان بازدیدش از شهر برایتان نقل می کنم شاید بدینوسیله برای آن دسته از جماعتی که هنوز مظلومیت ملت ما را باور نکرده اند مدرک قابل قبولی باشد .
قصر شیرین
این شهر که در سه کیلومتری مرز واقع است . جمعیتی بالغ بر 50000 نفر داشت و از تاریخ 22 سپتامبر 1980 لغایت 12 ژوئن 1982 تحت اشغال قوای عراق بود .
در جاده ای که به شهر منتهی می گردید دهها تانک منهدم شده عراقی در دو سوی جاده مشاهده می شدندتنها جمعیت منطقه را سربازان ارتش منظم ایران و پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل می دادند . به هنگام ورود ناچار شدیم در حدود صد متر از مسیر را به دلیل وجود مینهای که هنوز در زمینهای اطراف پخش کرده بودند در یک خط پشت سر یکدیگر طی کنیم و صرفاً می توانستیم نگاه خود را بر روی خرابه های شهر بگذرانیم منظره ای که در پیش چشمانمان قرار داشت آشکارا حاکی از آن است که سربازان عراقی پس از تخلیه ساختمانها از مواد منفرجه و بلدوزر استفاده کرده اند تا به زندگی شهر یا آنچه از آن باقی مانده بود پایان بخشند .
صدام حسین پس از شکست ارتش خویش بدنبال عملیات فتح المبین و بیت المقدس تصمیم گرفت شهر راترک گوید بی آنکه فراموش کند . آن را به روش عادی خویش به علامت خاص خویش داغ نماید. در یک کلام منظره ای که قصر شیرین در پیش چشمان ما قرار دارد، حد وسطی بود میان منظره شهر هویزه و ویرانه های شهر خرمشهر تنها دود ده خانه هنوز نیمه ایستاده بودند مگر آنکه ارتش عراق آنها را نیز تا کنون از پای درآورده باشندزیرا در روز دیدارمان از شهر از خطر رگبار نیروهای آتشبار عراقی که بطور دائم شهر را در تجدید خود قرار می داد آگاهی یافتم .
عملیاتی که در منطقه صورت گرفته
1- نام عملیات : عملیات افشار آباد .
زمان عملیات : 21/7/59
محورهای عملیات : منطقه افشار آباد قصر شیرین و ذهاب .
خسارات دشمن : انهدام 4 دستگاه تانک، انهدام چندین خودرو .
نتیجه عملیات : عقب راندن 2 کیلومتر دشمن در منطقه ذهاب قصر شیرین .
تلفات دشمن : 450 کشته
2- نام عملیات : عملیات کوهای گچ .
زمان عملیات : 28/9/59
محورهای عملیات : کوههای گچ در منطقه قصر شیرین .
خسارات دشمن : انهدام 12 دستگاه تانک
تلفات دشمن : 150 کشته .
اسرا : 21 نفر اسیر .
3- نام عملیات : عملیات ارتفاعات 577.
زمان عملیات : 15/12/59
محورهای عملیات : ارتفاعات 577 منطقه ذهاب .
خسارات دشمن : انهدام 8 دستگاه تانک .
تلفات دشمن : 83 کشته – 800 اسیر .
نتیجه عملیات : نسبتاً موفق .
4- نام عملیات : گامیشان
زمان عملیات : 1/3/60
محورهای عملیات : ارتفاعات گامیشان در باختران .
خسارات دشمن : انهدام یک گردان ارتش عراق .
تلفات دشمن : 16 اسیر .
نتیجه عملیات : تصرف ارتفاعات گامیشان .
 
 
 
 
 
موضوعات مرتبط: مطلب
[ یکشنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۰ ] [ 19:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

گزارش ویژه از درگاه مردم به مردم.

شرایط نمایندگی سامانه پیشخوان خدمات یکپارچه الکترونیکی مردم به مردم

مرکز نیکوکاری مردم به مردم به شماره مجوز 3390 از کمیته امداد امام خمینی (ره) در راستای اهداف  اشتغالزایی و کارآفرینی اقدام به راه اندازی این سایت  نموده تا دسترسی  به خدمات الکترونیکی برای عموم نیازمندان با سهولت بیشتری صورت گیرد ، به همین منظور افرادی که تمایل دارند از این درگاه برای اشتغالزایی و کارآفرینی بهره مند شوند دعوت به همکاری مینماید.

هزینه های هر منطقه و استان و شهرستان متفاوت می باشد و لذا بعد از بررسی تقاضا و مدارک  متقاضی اعلام میشود.

روش در خواست :

تکمیل فرم اولیه درخواست

مطالع دقیق شرایط و نحوه همکاری و تایید آن در دفترخانه و ارسال اصل آن به آدرس مرکز

ارسال مدارک شناسایی و تحصیلی برابر اصل شده به مرکز

ارسال آدرس و تاییدیه کد پستی به مرکز

تایید رسمی کمیته امداد شهرستان محل سکونت

ارائه مدارک ثبتی شرکت و روزنامه رسمی

ارائه اصل فیش بانکی

جهت کسب اطلاعات بیشتر از شبکه واتساپ خط زیر استفاده نمایید :

09101199415

آدرس :تهران صادقیه باغ فیض میدان باغ فیض ابتدای خیابان شهید قربانی شریف پلاک هشت واحد پنج  تلفن:02144608672

شرایط تخفیف

شرایط تخفیف  به شرح زیر میباشد:

مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) 70%

مددجویان سازمان بهزیستی 50%

معلولین و افراد کم توان جسمی 50%

بازنشستگان محترم 40%

خانواده شهدا و ایثارگران 40%

افراد تحصیل کرده بالاتر از لیسانس 30%

ساکنین نقاط محروم و دور افتاده 50%

بانوان سرپرست خانواده 50%

 لیست قیمت و خدمات دفاتر مردم به مردم

نظر به اینکه کلیه خدمات صورت گرفته از سامانه مردم به مردم جهت امور خیریه و اشتغالزایی هزینه می شود متقاضیان محترم باید توجه داشته باشند که بنای همکاری با مرکز بر حسن نیت و حسن انجام وظیفه میباشد و بدیهی است هر گونه کار شکنی و خلاف که صورت بگیرد باعث قطع این همکاری به صورت یک ظرفی می باشد و در صورتی که موارد حقوقی اتفاق افتاده باشد پیگرد قانونی نیز دارد همانگونه که در فرم تقاضای اولیه تکمیل و تعهد نموده اند.

 قیمت هزینه های خدمت به صورت سالانه مشخص شده و در صورت نیاز به هرگونه تغییر از طرف دفتر مرکزی به صورت کتبی به شما اطلاع داده خواهد شد و لذا به هیچ عنوان قیمت ها نباید تغییر نماید.

همچنین استفاده از کارت خان و یا حساب دیگر یا دریافت وجه نقدی نیز چنانچه در محاسبات لحاز نشود خلاف میباشد.

نماینده موظف است اطلاعیه های مرکز  و لیست قیمت ها را در مقابل دید متقاضیان قرار دهد.

 

هزینه اولیه کلیه خدمات سامانه مردم به مردم  در سال 1400

ورودی اولیه 5000 هزار تومان

به ازای هر یک از خدمات سایت های عامل که بیش از ده هزارتومان و زیر صد هزار تومان است مبلغ ده هزار تومان دیگر دفتر حق دریافت از مشتری را دارد

به ازای هر یک از خدماتی که از سایت های عامل با تراکنش های مالی بیش از یکصد هزار تومان و زیر دویست هزار تومان است مبلغ پنج هزار توان دیگر به دریافتی دفتر افزوده میشود.

مبالغ بالای دویست هزار تومان تا پانصد هزار تومان تراکنش های صورت گرفته در سایت عامل مبلغ بیست و پنج هزار تومان میباشد.

از مبالغ بیش از پانصد هزار تومان تا زیر یک میلیون تومان مبلغ دریافتی کارمزد دفاتر فقط پنجاه هزار تومان است که با همان پنج هزار توان اولیه میشود 55 هزار تومان تمام.

 مبالغ بیش از یک میلیون تومان توافق طرفین است و نباید بیش از یکصد هزار تومان شود.

 


موضوعات مرتبط: مصاحبه
[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ 21:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تهیه بادواره دومین سالگرد شهادت شهید قاسم سلیمانی توسط دکتر جعفر صابری و جمعی از همکاران و دوستان با عنوان (به احترامت قیام میکنم) در موسسه آشتی.

این مجموعه به دو شکل رقعی و رحلی آماده شده است.

 

 

سردار دلها

 

ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالگرد سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی، با عرض تشکر از دوستان و عزیزانی که در تهیه این مجموعه مارا یاری نمودن و دل نوشته هایشان را در اختیار ما قرار دادن.

 این مجموعه شامل  جملاتی در مورد شهادت سردار سلیمانی، دلنوشته کوتاه برای سردار حاج قاسم سلیمانی، متن و دکلمه و شعر کودکانه برای سردارمیباشد.

سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی متولد ۱۳۳۵ در کرمان، فرمانده سپاه قدس پاسداران و چهره معروف مبارزه با داعش خاورمیانه، در تاریخ ۱۳ دی ماه ۹۸ در عراق طی حملات موشک‌های آمریکایی به شهادت رسید.

سردار  به  قدری خاکی بودی که بجز در مراسم رسمی  درجه هایش را نصب نمی کرد، لباس سبز  یا تنش نبود  ویا اگر بود  خاکی بود و گلی !

خانه   وسایل خانه   معمولی ، حیاط منزل    ساده و خودمانی و  بر سنگ قبرش نوشته  شده است : سرباز قاسم سلیمانی   بدون نام و عنوان اگر به ما بود برایت مزاری درست می کردیم درجه یک با چندین گنبد و گلدسته  در حد یک الگو و قهرمان  چه کنیم که خودت پیش دستی کردی و طور دیگری وصیت کردی  شاید تو ما را بهتر شناخته بودی سردار همیشه در سفر، سفر بخیر و سلامت 

 

 

التماس دعا

جعفر صابری

دی ماه 1400

سردار سلیمانی جان داد و پر کشید. این خبریست که صبح 13دی سال ۱۳۹۸ ایران را در غم و اندوه فرو برد.اما دشمن شاد نباشد؛ هیچوقت این شادی او ادامه دار نخواهد بود.

در گذشته ما فقط یک سردار سلیمانی داشتیم، اما با این کار غیر انسانی او، اکنون بیش از ۷۲ میلیون سردار سلیمانی وجود دارند که حاضرند جانشان را در راه کشورشان فدا کنند.

با عرض تشکر از دوستان و عزیزانی که در تهیه این مجموعه مارا یاری نمودن و دل نوشته هایشان را در اختیار ما قرار دادن.

و همچنین  تشکر ویژه  از همکاری دوستان عزیزم که در طول زمان اندکی کلیه مطالب را مطالعه و انتخاب نمودن تا برای این مجموعه و در سالگرد شهید آماده شود.

خانم ها:دکتر واله کردستانی (ش ا) مهوش صابری- فاطمه رشوند-ساحل قاسمی -ملیحه پیرجدی لیلا اسدیان-پرستو پاکدامن-افسانه یونسی-الهام اسودی-فائزه خانجان خان-نیره کهربائی

آقایان دکتر ناصر رستگار- دکتر محمد حسن غضنفری پور –دکتر سید مهدی حیدری - دکتر حسین آب خضر –دکتر شعیب دانش- حجت الاسلام والمسلمین محمد خداپرست-امیر قاسمی- فرهاد یاورزاده- سجاد زارع وند پور- محمد جواد صابری-مجتبی شاملو-محمد در بهشتی- سید حیدر موسوی- جلال آل ناصر- جعفر ساوجبلاغی -مهدی اکبری آهنگر- آیدین عزیزی-سیاوش دستجردی - احمد کجوری -همایون پاینده – مهدی حقیقی- محمد رضا پور-رضا هارونی –محمد قلندری -سید علی موسوی- سعید سلامت – واحد شاسب-رضا اعبدلملکی –جعفر آبادی-محسن افتخاری- محمود کمالی- علی شایگان فر- شایان شاملوئی- ابوالفضل نوروزی-خلیل عبدالکریم حمه امین- علی رضا جوان –امیر عبدلی- محمد موسی زاده- مرتضی حاج محمودی- حسین شفیعی- یعقوب کهربائی -علی کیائی- سید علیرضا اطهاری

التماس دعا

جعفر صابری

مدیر موسسه فر هنگی هنری و تلوزیون آشتی

13دی ماه 1400

 

 

 

برای داشتن اصل کتاب با ما تماس بگیرید:

02144608672

09101199415

تهران صادقیه باغ فیض میدان باغ فیض ابتدای خیابان شهید قربانی شریف پلاک هشت

www.ashti.ir  

                                                  


موضوعات مرتبط: گزارش
[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ 21:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

روز 30آذر ماه مصادف با شب چله حضور در مرکز خیریه حامیان رشاد به مدیریت سرکار خانم مهوش صابری واقع در خزانه بخارائی و میدان شهید هرندی 

[ جمعه سوم دی ۱۴۰۰ ] [ 15:44 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و ششم آذر ۱۴۰۰ ] [ 20:0 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

به یاد حاج احمد برقی و دوست خوبم حاج جواد بی آزار و اصغر آقای گل


موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و ششم آذر ۱۴۰۰ ] [ 19:41 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ممنون از دوستان که تولد مرا فراموش نکردن و آرزوی سلامتی برای فرد فردشان بیست یکم آذر ماه مصادف است با تولد من در سال 1346

شاد باشید 

متشکرم

جعفر صابری

ممنون از خانم دکتر واله کردستانی و جناب پروفوسور سوزنچی 

همیشه به یاد دوستان عزیزم هستم  متشکرم


موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و ششم آذر ۱۴۰۰ ] [ 19:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری چهاردهم آذر ماه 1400 


موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و ششم آذر ۱۴۰۰ ] [ 19:31 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

چه باید کرد؟

 

ای کاش  انسان تا این اندازه  اسیر زمان و مکان نبود و بیش از آنکه احساس می کرد می دادند می اندیشید و مطالعه می نمود .

ای کاش زود قضاوت نمی کرد و برای دانستن حقیقت کمی تعمل مینمود !

و ای کاش به اندیشه های انها که رفتند کمی احترام  بگذاریم و برای شناخت بهتر آنها وقت صرف نماییم .یکی از این اندیشمندان که کمتر در خصوص اندیشه هایش صحبت شده و تنها با چند مستند جنگی از او یاد می شود شهید سید مرتضی آوینی است که سالها پیش در کتاب رستاخیز جان به روشنی بیانگر واقعیت نفوذ فرهنگی قرب و راهای رو در رویی با آن را مطرح میسازد.

«انسان را نمی‌توان با تازیانه به راهِ حق کشید؛ خانه‌هایتان را در دامنهٔ کوهِ آتش‌فشان بنا کنید!

تردیدی نیست که ما نمی‌توانستیم از ورودِ ویدئو به کشورمان جلوگیری کنیم، چنان‌که نتوانسته‌ایم مانعِ ورودِ هیچ‌یک از محصولاتِ تکنولوژیِ غرب بشویم؛ و راستش من تردید دارم که اگر هم می‌توانستیم، آیا چنین عملی درست می‌بود یا نه.

این امر، یک ضرورتِ تاریخی‌است و زندگی در این عصر، چنین موجبیتی را به‌همراه دارد که ما نه‌تنها ویدئو، بلکه به‌زودیِ زود ماهواره را نیز بپذیریم و چه باک؟! کسی می‌ترسد که ضعیف‌تر است و ما که پا در میدانِ مبارزه با غرب نهاده‌ایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم. ما باید از دشمن تصویری درست و مطابق با واقعِ امر داشته باشیم، اگر نه، شکست خواهیم خورد. کسی که خود را برای رو در رویی با پلنگ آماده کرده باشد، از گربه نخواهد هراسید؛ کسی از گربه می‌ترسد که دشمن را موشی حقیر انگاشته باشد.

قاچاق نوار خواه ناخواه روی خواهد داد. نوار ویدئو شیءِ کوچکی‌است و هیچ سیستمِ نظارتی نمی‌توان یافت که سوراخی حتی به اندازهٔ یک نوار نداشته باشد و از این گذشته، تأثیراتِ فرهنگیِ اِعمالِ چنین سیستمی که لاجرم همراه با ارعاب و تهدید و خشونت خواهد بود از همه چیز بدتر است. در جهانی که معیارِ آزادی را اعلامیهٔ حقوقِ بشر تعیین می‌کند، اِعمال زور و شیوه‌های پلیسی جز حریص کردنِ بسیاری از کسانی که هنوز برای فرار به غرب تصمیم نگرفته‌اند فایدهٔ دیگری نخواهد داشت. انسان را نمی‌توان با تازیانه به راهِ حق کشید؛ راهِ حق راهی‌است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی‌فایده است.

اگر ما خود را در برابرِ ویدئو - یار پدیدارِ دیگری - مواجه با بن‌بست بیابیم، این ما هستیم که مقصریم نه ویدئو و نه غرب. اگر ما در مواجهه با غرب طوری عمل کنیم که به بن‌بست برسیم، در هر حال این ما هستیم که باخته‌ایم و گناهِ این شکست نیز بر عهدهٔ خود ماست».

·         کتاب رستاخیز جان[۱۸]

·         و اینگونه است که مقام معظم رهبری وی را شهید اهل قلم می نامد.

·         یاد و نامش گرامی باد و راهش پر رهرو

·         یا حق

·         جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ چهارشنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۰ ] [ 0:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آخرین خانه ...

انسان هر روز روی به پیشرفت و موفقیت های علمی و صنعتی است و در جای جای جهان به اکتشافات گوناگون دست می یابند که باعث افتخار می باشد .

انسانی که از غارنشینی به این مقام و مرتبت رسیده است بسیاری از اختراعات بشر هنوز رونمایی نشده و بسیاری نیز در حال آزمایش های نهایی هستند که هر یک جهان را متحول خواهند نمود اما یک موضوع است که برای بشر با تمام بزرگیش هنوز مانند رازی مخفی مانده آن هم کاشانه و آرامش است هنوز با تمام قدرتی که یافته به دنبال آرامش است و در هر فرصتی که دست میدهد خود را به طبیعت می رساند تا در آغوش آن آرامش یابد و روح و روانش را به دست نوازش باد ها و یا صدای پرندگان بسپاراد و این گونه بتواند آرامش ذهنی یابد ،گرچه گاه در دل طبیعت خانه

ساخته و یا طبیعت را به منزل یا محل کارش آورده اما هنوز آن آرامش را نمی یابد

چیزی که به لطف پروردگار وبه رایگان در همه جا وجود دارد هیچ گوه و یا سبزی یا

آبشاری را نمیتوان خرید و یا از آن خود نمود وقتی مالکش خالقی باشد که نور خورشید را یا شب تاریک را برای همه آفریده است .

هنوز خانه های قدیمی با آن درخت های بزرگ و حوض های سیمانی که دورش گلدانهای شمعدانی خود نمایی میکند دل آدم را میبرد و هوس خوردن یک استکان چای داغ را روی سکو و یا تخت چوبی کنار راه پله را زنده میکند .تصور

نشستن در چنین خانه ای و دیدن شاخ و برگ های درختان و احساس نوازش نسیم روی پوست

تنمان چنان لذت بخش است که حاضریم ساعت ها فقط به آن فکر کنیم و آرزو کنیم چنین زندگی داشته باشیم.

همیشه نگران زمان هستیم و میگیم وقت کم میاریم خوب که فکر کنیم وقت زیاد داریم اما راه درست استفاده کردن از عمرمان را بلد نیستیم و به سادگی ثانیه ها و ساعت های هستی من را از دست میدهیم .

مفت خیلی چیزها را از دست میدیم از جمله آرامش و آسایش ما را همین دیروز یکی از زیبا ترین خانه های شهر ما که در انتهای کوچه بن بستی بود تنش را چنگال های بردیزل  نوازش کرد و سقف قدیمی و کهنه اش فرو ریخت کاشی های حیاتش شکست و دیوار آبی رنگ حوض وسط حیاط هم ترک خورد همه پرندگان از روی شاخه های درختان پر کشیدن و گرد و خاک زیادی از آنجا به هوا بلند شد من صدای ناله اجر ها را شنیدم که میشکستند و لح میشدن .یکیشان بلند همه مارا نفرین میکرد ...

اما لبخند مرد چاقی را دیدم که کنار بلدوزر ایستاده بود و میگفت آنجا را نیز خراب کن!

چقدر خراب کردن راحت است !

این آخرین خانه محله ما بود که دیگر هرگز نخواهد بود !

کوچه ما ده متر بود با ده خانه و خانواده حال همان ده متر است با 100 خانواده در هر خانه!

دیگر حتی  در کوچه ما نیز درختی باقی نمانده تا روز های گرم تابستان زیر سایاش  بنشینیم و نفسی چاق کنیم برای ادامه بازی هایمان .

این روز ها با تمام امکانات ارتباطی فاصله های من با یک دیگر به قدری زیاد شده که گاهی مارها یکدیگر را نمی بینیم و تنها دل خوشیم که پیامی از دوستی میرسد و یا تصویری را از او میبینیم.

به سختی کار میکنیم و مدام به آینده می اندیشیم که چگونه آن را برای خود و خانواده مان بسازیم چطور اتومبیل مان را بهتر و یا خانه مان را بزرگتر کنیم کی و چگونه به سفرهای خارج از کشور برویم اما به زمانی که در آن هستیم توجه نمی کنیم .

می توانیم با یک نیمه نان  سیر شویم اما سر میز غذا گرسنه برمیخیزیم ، به دها بیماری دچار شدیم و میدانیم که بشدت افسرده هستیم اما نمی خواهیم با یک روانشناس صحبت کنیم و برای سلامتی خودمان کمی وقت بگذاریم ،در کنار یکدیگر هستیم ولی با صدای بلند صحبت میکنیم و در دلمان هیچ چیزی محبت به یکدیگر نداریم بیشتر به خودمان می اندیشیم تا به دیگران به حیوانات بیشتر محبت داریم تا به انسانهای اطرافمان و مدی این هستیم که خدا را باور داریم اما در عمل وجودش را انکار میکنیم .

دوست عزیزم بیا به خودمان بازگردیم هنوز دیر نشده هنوز میتونیم همان حس خوب خانه های قدیمی را داشته باشیم خانه های با اتاقهای کوچک اما گرم و صمیمی .

یا حق

جعفرصابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۰ ] [ 19:10 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

 مدارس ماندگار

 

بچه که بودیم بیشتر وقتها پدر و یا مادرمان حرفهایی میزدند که به سادگی می پذ یرفتیم و بدلیل اینکه بزرگتر هستند و صاحب تجربه ،حتماً درست میگویند .

بماند که بعضی وقتها کمی دروغ هم می گفتند تا چشم مارا بترسانند  تا کار خلافی نکنیم  بزرگ شدیم و یواش یواش فهمیدیم که خیلی از آن مطالب که بزرگتر ها ی ما می گفتند به قول امروزی ها سرکاری بود اما باز بدلیل اینکه آنها دیگرپیر شده اند و گذشته را به رویشان نیاوردیم جالب اینکه هنوز هم به ما مطالبی میگویند که به عقل جور در نمی آید اما باز بدلیل همان بزرگی و سالمندیشان به رویشان نمی آوریم و بیشتر وقتها فقط می گوئیم چشم.

 ما نسلی هستیم که یاد گرفتیم بگوییم چشم وبه بزرگتر هایمان احترام بگذاریم هرچند که میدانیم دنیا خیلی تغییر کرده و علم و دانش با زمان آنها بسیار متفاوت شده است معذالک زیر سیبیلی رد می کنیم و با لبخندی محبت آمیز میگوییم چشم حق باشمااست .

 اما چند سالی هست که دیگر آن احترام به بزرگتر ها فراموش شده نسل جدید  همان اول کار که می بینند  نظر بزرگتر ها برایشان جذاب نیست و یا دور از عقل شان است راحت و بدون هیچ رو دربایستی می گویند نه این طور نیست شما اشتباه میکنید و جالب نسل جدید است این نسل که دیگر پرده دری هم میکنند و می گویند شما نمی فهمید و حالیتون نیست بیا ببین تواینترنت درستش را نوشته...بدون شک اگر این نسل جدید کمی منصف بود می دانست که همین اینترنت هم نتیجه دانش همان نسل قدیم و امثال ما می باشد و این همه اطلاعات هم از ما به جای مانده !

دانش امروز که به این سرعت رو به پیشرفت است از تلاش های نسل های گذشته است و اندوخته های آنها و زیرساختی که با سختی بوجود آمد و همان نسل های گذشته هستند که نه تنها در کتابها و جزوات و مقالات بلکه  در دانشگاها و مراکز علمی سعی در انتقال و آموزش این تجربیات دارند.

 به تازگی موسسه آشتی اقدام به تشکیل بنیادی با عنوان بنیاد مدارس ماندگار نموده که ضمن شناسایی مدارس و مراکز علمی که بیش از پنجاه سال از عمر آن می گذرد و هنوز مشغول به کار میباشد برای بازسازی و نگهداری این بناها  در سیستم آموزشی تلاش مینماید.

 بنیاد مدارس ماندگار کشور سعی خواهد داشت تا در کنار مسئولین مربوطه نه تنها به بازسازی مدارس و حفظ و نگهداری این بناها بکوشد بلکه به شکوفائی استعداد های مستعد نیز یاری برساند و در مسیر تحصیل، ایشان را نیز مساعدت نماید.

این بنیاد در ماموریت خود احترام نهادن به نسل قبلی را نیز از واجبات قرار داده و ضمن فراهم نمودن شرایطی برای با هم بودن و دیدار این گونه فارغ التحصیلان مدارس ماندگار کشور که به حمدالله بیشترشان جزو بهترینان ایران و جهان هستند از افرادی که سالها در این گونه مراکز تلاش نموده اند نیز قدردانی می نماید .

 در این خصوص نامهایی چون دکتر محمد علی مجتهدی گیلانی چون جواهری گرانمایه می درخشد و در کنار نامی همچون امیر کبیر و دارالفنون نام دبیرستان ماندگار البرز را باید آورد .

کم نیستند مردان و زنان گران مایه ای که هر یک برگ زرینی در نقش آموزش این کشورها داشته و دارند  و شایسته و بایسته است که قدردانشان باشیم .

 باید فرا بگیرم که اگر از کنار بنایی قدیمی با نام مدرسه می گذریم بدانیم به اندازه هر خشتش عالمی پرورانده شده واین سازه صاحب جان است و سخنهای بسیاری در کالبدش نهفته شده است.

احترام به این مدارس احترام به ارزشهای انسانی خواهد وبود. پس با ما یار باشید تا ماندگار باشید.

 یا حق

 جعفر صابری

 


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ شنبه بیستم آذر ۱۴۰۰ ] [ 22:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

مرثی ای بر تئاتر

هنر تئاتر از دیر باز یکی از مهمترین روش های انتقال فرهنگ بوده  و بسیاری معتقد هستند که از همین روش یعنی نمایش می توان  در بخش آموزش بحر های فراوانی را گرفت .

فرهنگ آموزش تصویری ویژه تئاتر و سینما حتی اگر بدون صدا باشد و فقط حرکت را داشته باشد میتواند بر اذهان عمومی تاثیر بسزایی داشته باشد .

مسئولین امر  بدون شک به قدرت نمایش و فیلم  واقف هستند و فرهنگ سازی که از این روش میتوانند بکار گیرند را باید جدی بگیرند.

  مهمترین این کار حمایت از گروهای هنری ویژه تئاتر ُ سینما و تلویزیون است ُ همانطور که مستحضر هستید چه مقدار بودجه صرف مبارزه فرهنگی با ایران میشود !

امیدوارم با حمایت از  عزیزانی که در این شرایط سخت اقتصادی کارهای فرهنگی می نمایند به کارو تلاش آن احترام بگذاریم.صد البته مسئولین باید  اندیشه لازم را به کار گیرند  اما فرد فرد افراد جامعه بویژه شما دوستان و همراهان همیشگی ما باید کمر همت بسته و در  این خصوص با حضور در برنامه های ایشان معشوقشان بوده باشیم.

خواهش من از شما همین است که یار و یاور هنرمندان به ویژه اهالی تئاتر و موسیقی باشیم بخصوص در این ایام کسادی بازار کارشان.

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه بیستم آبان ۱۴۰۰ ] [ 12:23 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

هم کلام

 

 بیشتر وقتها ما حال و حوصله نداریم صحبت های دیگران را بشنویم ولی به شدت دوست داریم با کسی صحبت کنیم و او حرف های مارا فقط گوش کند !درست همین حال را طرف مقابل دارد او فقط از ما شنیدن میخواهد نه تعید و نه رد و نه نصیحت .دوستی دارم  که سی سال از من بزرگ تر است در مغازه و خانه اش یادداشت کوچکی نصب کرده با این عنوان : لطفاٌ نصیحت نکن!

بیش از سی سال از رفاقت ما میگذرد آن روزها جوانتر بودم و معنی این جمله را نمی فهمیدم ولی حالا چند سالی هست که  فکر میکنم می دانم منظور او چیست!

هر از چندی می نشینیم و گپی میزنیم یا او حرف میزند و من گوش میدهم و یا من میگویم و او سر تکان میدهد.

مادرم میگوید تو وقت نمی

زاری حرف های مرا بشنوی و من میدانم منظورش چیست فقط شنیدن نه چیزی گفتن و دوستان زیادی دارم که همه بیش از بیست تا سی سال از من بزرگتر هستند و هر وقت کنارشان هستم دوست دارند صحبت کنند و من نیز همه این صحبت ها را میشنوم و حتی گاهی فیلم میگیره.

 شاید تا حالا دید باشید افرادی را که با خودشان صحبت میکنند و یا شاید خود شما نیز این گونه باشید من هر وقت این صحنه را میبینم یاد نوشته ای از آنتون چخوف می افتم با نام اندوه  داستان زیبایی است مردی سورتمه چی که در یک شب سرد زمستانی زیر برف می خواهد از مرگ پسرش با کسی صحبت کند ولی  نمیشود و در پایان داستان او با اسبش به گفتو گو صحبت میکند.

 داستان عجیبی است !

این روز ها به لطف شبکه های اجتماعی ما فکر میکنیم که زنده هستیم و هم صحبتی داریم ولی در واقع ما خیلی تنها هستیم و هیچ هم صحبتی نداریم ،گاهی وقت ها ساعت ها گوشی به دست نشستیم.

 طی بررسی بعمل آمده ایران در سال 1420 بیش از 70 درصد از جمعیتش سالمن خواهند بود و جالب این که همین آمار در جهان هم خواهد بود.

بهترین پیشنهاد این است که کم کم یاد بگیریم گوش کنیم و به دیگران فرصت بدهیم درد دلشان را برایمان بگویید بخصوص آنها که در نزدیکی ما هستن به ویژه مادر و پدر و یا دوستان و عزیزان سالمندان و باور داشته باشیم که در میان این سخنان مطالبی بسیار ارزنه نصیبمان خواهد شد.

دوستی داشتم میگفت همسرم به حرفهایم گوش میداد و من میگفتم اگر نیم ساعت بنشینی و به حرفهایم گوش کنی صد هزار تومان به تومیدهم ...رفیق برای هم وقت بزاریم روز میاد که آرزومیکنیم ای کاش حرفهایش را میشنیدیم!

یا حق

 جعفر صابری

 


موضوعات مرتبط: سر مقاله