جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری

موسسه آشتی

jafarsaberi

نمایشگاه و مراسم اختتامیه سومین جشنواره صنعت و بسته بندی در دانشگاه علم و هنر تهران چهارشنهب بیست و یکم تیر ماه 1402


موضوعات مرتبط: گزارش
[ جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 13:29 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]



موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 13:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

کافه هنر میدان انقلاب - خیابان منیر جاوید- بن بست شهرزاد- پلاک دو طبقه اول


موضوعات مرتبط: تصویر
[ جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 13:17 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دریافت جایزه بهترین کتاب کودک


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:2 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

این مقاله در نهم اسفند ماه 1387 به مناسبت کشتار شیمیایی مردم سردشت و حلبچه نوشته و در هفته نامه همسر به چاپ رسیده بود و به مناسبت هفت تیر ماه 1366 سالگرد این فاجه در سردشت دباره در سایت شخصی دکتر جعفر صابری قرار گرفته است.

تقدیم به روح شهید تازه از دست رفته خیر محترم حاج حسن واحدی که یکی از جانباز شیمیایی سردشت بود .

بنام نامی حق خداوند

شمیمیه

شمیمه فقط یک نام نیست . شمیمه یک سند است .سندی از برگ تاریخ برای انسانها. شمیمه را نمی شود نگاه داشت و چون یک بنای تاریخی به معرض نمایش گذارد .شمیمه مظلومیت یک قوم نیست بلکه واقعیت یک برح از تاریخ است .

گرچه شمیمه در حال حاضر می تواند حرکت کند اما خیلی زود او نیز از حرکت وامی ماند و چون برگ ها و اسناد دیگر تاریخی این ملت به خاک سپرده می شود .

هولوکاست یک واقعیت تاریخی ،است که پس از سالها هزاران مدعی دارد . اما شمیمه و شمیمه ها هیچ یا ری ندارند .

آیا مگر نه این است که در طول هشت سال دفاع مقدس بیشترین شهید ،جانباز و آواره را مردم مرزنشین کرد ما دادن. آیا زنان و کودکان و سالمندان مرز نشین کرد نبودند که سالهای دفاع مقدس ماندن و با رزمندگان کشورشان یکی شدند و جنگیدن.

گرچه با کمال تعجب پس از هجوم آمریکاییان به عراق اعلام شد که هیچ اثری از تولید سلاح کشتار جمعی در این کشور وجود ندارد اما شمیمه یک از هزار سند است . اما واقعیت چیز دیگری است در زمانی نه چندان دور همانطور که صاحب این قلم بارها گفته بطور کل جریان شیمیائی و مجروحین آن فراموش می شود گرچه خودش هم یکی از این قربانیان است . اما وقتی دنیا چمین را نمی بیند منو امثال من که دیگر جایی نداریم.

وقتی روستای محل سکونت شمیمه مورد حمله موشکهای شیمیایی عراق قرار گرفت او فقط شش ماه داشت بیست و پنجم فروردین هزارو سیصدو شصت و شش بود .مادر و خواهر شمیمه شهید شدند چرا که بی خبر از هم جا به پناهگاه گریخته بودند تا از بمباران در عمان بمانند.بوی سیر همجا می آمد و شمیمه شش ماه را وقتی به بیمارستان رساندن بدنش همچون دیگر اهالی روستا پور بود از تاول و نشانه هایی از سوختگی گرچه عکس او چون دیگران در کتابی به چاپ رسید اما ماموران سازمان ملل تشخیس دادن این مردم در جشنی بزرگ همشان آتش بازی کرده اند و این سوختگی نشانی از این آتش بازی است .

در اخبار آمده که غزه زیر آتش اسرائیل است . در اخبار آمده دفتر مدافعان حقوق بشر در تهران پلمپ شده .در اخبار آمده برای خانمها عمل ساکشن بسیار خطرناک است . اما جاای از رفتن شمیمه به دادگاه هلند برای گفتن حرف هایش نیامد. شمیمه بدون وکیل و تنها رفته .و هیچ مدافع حقوق بشری از وکالت وی را نپذیرفته . شاید پول بلیط هواپیمای را هم چون مصدق از خودش داده تا حقی را برای این ملت زنده کند .

تاریخ می ماند مثل همین امامزاده ها که سندی هستند . در قرآن کتاب آسمانی که میلیونها نفر به آن اعتقاد دارند سورای هست که در آن به حضرت محمد (ص) بشارت داده می شود که تو نه تنها ابتر و بی پشت نخواهی بود بلکه فرزندان تو بسیار خواهند بود .ما مسلمانان فرزندان آن رسول هستیم و امامزاده ها نشانهای از صدق این سوره قرآن .شمیمه هم چون آیات قرآن وجود دارد گرچه دنیا بگوید عراق سلاح کشتار جمعی نداشته و مردم ایران خودشان آتش بازی کرده اند و دستشان را سوزانده اند.

جعفر صابری

حضور دکتر جعفر صابری در محل اصابت اولین موشک شیمیایی در زمان جنگ در منطقه سردشت خرداد سال 1402

برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید

مراسم یاد بود و بزرگداشت بم باران شیمیای در سردشت

مراسم یادمان فاجعه بمباران شیمیایی سردشت، روز شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۲، توسط انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان تهران برگزار شد.


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 18:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 17:15 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 17:13 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 17:12 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


موضوعات مرتبط: تصویر
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 17:8 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خبرنگاران | یکشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۲ | 23:28


موضوعات مرتبط: تصویر
[ دوشنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 0:13 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ جمعه شانزدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شکسپیر در نمایشنامه شاه لیر داستان شاهی را مطرح میکند که سه فرزند دختر دارد و هر سه نزد پدر عزیز هستند اما شاه لیر دختر کوچک را بیشتر دوست دارد زمان تقسیم سرزمینش بین دختران با کمال تعجب کلماتی را از زبان دختر کوچک می شنود که توقع نداشت و برای همین او را ترد می کند ،و داستان وقتی قم ناک می شود که شاه لیر خیانت دختران بزرگ را می بیند ولی نمی خواهد به واقعیت اذعان نماید در این بین دلقک همراهش که نقش وجدان بیدار است بارها به او گوشزد میکنن که فریب این ظاهر بینی ها را نخور اما شاه لیر سمبل همه انسان های است که بیش از واقعیت به ظاهر دل میبندند و چه سرانجام شومی در چیش دارند مال و ثروت از دست میدهند اما درد دل شکسته چیز دیگری است که زخمش هرگز خوب نمی شود .

عشق و دوست داشتن در باطنش حقیقتی است که اگر نتوان بیانش نمود و بالا تر از آن نتوان درکش نمود حبابی روی آب است و خوشا به حال آنان که خوب بیانش میکنند و صد هابار خوشتر آنکه درکش میکند نه در ظاهر بلکه در باتن و وجودشان .و این درک و شوهر فقط در گذشت زمان خودنمایی می کند !

انسان بشدت تمایل به شنیدن سخنانی دارد که برایش جذاب است و بیش از هر چیز افکار و رفتارش را تایید می کند او برایش نظر شما مهم نیست به دنبال این است که هم درد هم صحبت و رفیقی برای همراهی اندیشه هایش داشته باشد،بیشتر افرادی که درگیر دوستان نامناسب میشوند به همین درد دچار هستند و افراد ناباب از همین روش برای دوست یابی بهره می گیرند تایید رفتار و گفتار طرف مقابل.

بدون شک اگر ما انتقال و یا نصیحت پیشه گیریم به نتیجه نمی رسیم و حتی طرف مقابل را در بعضی شرایط از دست میدهیم منطق وجود ندارد هرچه هست احساس است شاید در ظاهر قبول کند اما در باطن نه هنوز مقدار زیادی حق را به خودش میدهد و به محض اینکه شخصی از او دفاع کند و حق را به او بدهد از مسیری که رفته باز میگردد.

کار سختی است اما شاید با خواندن این چند خط در وجود خودمان انقلابی به پا نمائیم و زین پس حتی بدون دخالت نظر دیگران سعید کنیم که خودمان با تحقیق بیشتر و صبر و درایت مسیر درست را در زندگی برویم ، و قدر انسان هایی را که با شجاعت و محربانی سعی میکنند مارا راهنمایی نمایند را بدانیم .

به امید آن روز و اما سخن آخر :

من نمی گویم که حق با من است چرا که در دراز مدت مشخص میشود حق با من بود!

یا حق

جعفر صابری

اِی که با من، آشنایی داشتی

ای که در من، آفتابی کاشتی

ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش

عشق را، چون نردبام انگاشتی

ای که چون نوری به تصویرت رسید

پرده ها از پرده ات برداشتی

پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ

بوده ها را با دروغ انباشتی

اینک از جورِ تو و جولانِ درد

می گریزم از هوای آشتی

کاش حیوان، در دلت جایی نداشت

کاش از انسان سایه ای می داشتی


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 19:48 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حاجی حجت قبول

سالهاست افرادی به طعنه و یا از روی خیرخواهی و خلاصه از طریق شعر و داستان و مقاله حتی نقاشی به مسافران خانه خدا می خواهند بفهمانند که این سفر ارزشی ندارد اگر انسان خود ساخته نشود و به یاد و فکر دیگران نباشد .

مگر میشود انسانی را در اقوام و دوستان و همسایگی خود داشته باشیم و بجای هزینه نمودن برای او به سفری چند صد میلیونی برویم ؟

همه اینها درست است بخصوص اگر نگاه چون منی هم منتقد بر این گونه سفر ها باشد برای نمونه در سفری که شخصاً افتخار حضور داشتم بعنوان خدمه در آشپزخانه بودم و شاهد اینکه بعضی حجاج می آمدن و سراق خوراکی بیشتر میگرفتن و یا بر سر کوچکی و بزرگی میوه ها مثل موز و پرتقال و سیب با ما بحث میکردن خوب یادم است در سفر مکه به مدینه رئیس کاروان برای اتوبوسی که خودش در آن بود بستنی خرید و سه تا اتوبوس دیگر دادشان درامد که باید برای ما هم بخری این وضیفه تو است و یا حاجی که از زنان زیبای فیلی پینی در زمان تواف خانه خدا برای دوستانش سخن میگفت و آن یکی که بلافاصله بعد از عمال حج آمد و گفت امکان دارد من و همسرم یک اتاق مجزا داشته باشیم و یا اینکه بانوان محترم لباسهای زیرشان را در مقابل چشم دیگران آویزان میکردن و خلاصه این ها گوشای از آنچه به واقع اتفاق افتاد و من میدیم بود اما لابلای همین رفتار ها و گفتار ها هم لحضات معنوی زیادی بودن از حمله وقتی در هررفه بودم و همه مشغول دعا پیرزنی آمد و گفت من گم شدم و من مشغول پیداکردن کاروانش بودم تا تمام دعا و زمانی که دعا تمام شد من خودم را درست در مقابل چادر خودمان دیدم و شکر

شب مشعر شب زیبایی بود یک مرد میانسال آمد و به من گفت فکر میکنم ده پانزده سالی از تو بزرگتر است فقط میخواهم بگویم خوشا به سعادتت اگر امشب را درک کنی تا آخر عمرت جوان و پاک می مانی من را دعا کن و رفت...این حرف او باعث شد سی سال از آن شب بگذرد و من شبی را بی یاد خدا سر به سجده نگزارم .

برای انسان شدن مسیر های زیادی را باید طی نمود اسلام یکی از این مسیر هارا حج دانسته و زیباست که انسان در زمانی که احساس و لیاقت پیدا کرد این مسیر را برود وباور کنید اگر خدا نخواهد به هیچ قیمتی ین اتفاق نمی افتد لااقل برای خودم این گونه بود .

جای خجالت دارد که عروس و داماد ماه عسل آن را سفر حج می روند اما همون هم معنوی می شود اگر بفهمن کجا و برای چه میخواهند بروند.

حاجی دلخور نشود از حرف این و آن و حال که برگشتی ب این فکر کن که از خدا برنگردی وظیفه ما چندین برابر شده است.

خوب یادم است قبل از سفر حج دوستی گفت سعی کن لحظه ورود به خانه خدا از در بابا سلام وارد شوید دری که حضرت جبرئیل هموارا از آن در وارد خانه خدا میشود و در آن لحظه برای بار اول از خدا هرچه بخواهی برآورده خواهد شد سعی کن کینه کسی را به دل نداشته باشی و عجبا من آن روز ها دل شکسته رفتار عزیزی بودم وقتی چشمانم به خانه خدا افتاد همه ی ناراحتی ها را فراموش کردم و فقط از خدا خواستم که دیگر از کسی نرنجم و شکر

رفیق از حج برگشته من حجت قبول ،خیلی ها با رها با ده برابر این پولها به سفر های آنچنانی میروند و هیچ کسی هم از آنها گله نمی کند چون آرام می روند و آرامی آیند بگذریم دل قوی دار و نشان بده که لایق این دعوت و این سفر بوده ای

یا حق

جعفر صابری

بنیانگذار موسسه آشتی


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 19:41 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

الو هستی!

یه وقت ها یی بوده که با یکی کار داشتیم و فکر میکردیم همه ی مشکلاتمان با یک تماس با او حل میشه ولی وقتی زنگ زدیم شنیدیم! مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد، تماس شما از طریق پیامک به او منتقل می شود...و یا بوق اشغال و یا بوق و موزیک انتظار شنیدیم ولی خبری نشد که نشد...

تا اینکه با دل شکسته و نا امید ،ته دلمون گفتیم خدایا خودت کمک کن...و همه چی درست شد... درست مثل حال آن شب مجنون که :

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم میزنی

خسته ام زین عشق، دلخونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان وپیدایت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم

کردمت آواره ی صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب بامنی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

– شعر از: مرتضی عبداللهی

باید در سجاده عشق یار نشست و و با دل شکسته گفت: خدایا خودت کمکم کن! تا کمکت کنه وگرنه در خونه ی این و اون رفتن جز روسیاهی به همراه نمیاره...

مولانا زیبا میگوید:

با درد بساز ،چون دوای تو منم

در کس منگر،که آشنای تو منم

گر کشته شوی مگو که من کشته شدم

شکرانه بده که خون بهای تو منم

گاهی وقتا خدا آنقدر دوستمان دارد که تمام دوست داشتنی هایمان را از ما میگیرد تا فقط جا برای دوست داشتن خودش بمونه! بفهمونه و نشون میده که مادر ، پدر ، خواهر ، برادر ، یا همسر ، فرزند و دوست ...هیچ کدام به اندازه خودش ما را دوست ندارد و وقتی دردی داریم هیچ مال دنیا یی نمیتونه به ما کمک کنه.خیلی وقتها ما آدمها آنچه داریم را نمی بینیم و دل به یه چیزهایی خوش می کنیم که حتی ارزش نگاه کردنش را هم نداره. خیلی وقتها خیلی چیزها را داریم مثل آرامش ،آسایش، سلامتی خود و اطرافیانمان ،ولی نگرانیم و دنبال چیزهای دیگه میگردیم و خلاصه یک وقت به خودمان می آییم که همه چیز را از دست داده ایم . مرحوم پدر بزرگم بعد از مرگ مادر بزرگم میگفت بچه از مادر یتیم میشه و درستشم همینه مرد خیلی مهمه ولی تهش درگیر امور بیرونه خانه است و آرامش و آسایش خانه و گرمایش به وجود مادر خانه است ،بچه ها حتی مرد خانه وقتی به خانه می رسند اولین چیزی که بهشون آرامش میده بوی خوب نهار و یا شامی که به محض باز کردن در خانه به مشامشان می رسد ، موقع خواب هرچقدر هم که بزرگ شده باشند باز برطبق عادت دوست دارند مادر بهشون سر بزنه و جای خوابشان را درست کنه و یا صبح ها با صدای مادرشون بیدار بشن و پای سفره صبحانه که مادر فراهم کرده بشینن و خلاصه اگه شده یه لقمه نون و پنیر هم مادر برای میان وعده ی روزشان بگذارد و اگر مریض بشن این مادره که دلسوزه و بهشون میرسه...حتی خود آقای خونه...اما همین مادر با تمام پر رنگیش تو زندگیامون یه وقتایی خیلی کمرنگ میشه و اون وقتی که خودش سعی میکنه پرنگ بشه ،میخواد به چشم بیاد و دیده بشه از زندگی یکنواخت خسته میشه و میگه مگه من چیم از دیگرون کمتر ، همیشه یه دیگرونی هستند و این طوری میشه که یواش یواش غذا ها حاضری میشه و از رستوران سفارش میدن و شبها هم یه چیزی همینجوری درست میشه و فرداش هم آقای خونه غذایی برای بردن نداره و با دوستاش میره رستوران و بچه ها هم با پول توجیبی شون میرن فست فود و خلاصه اجاق خونه کم کم سرد میشه... خانم خونه گاهی وقتها بعد از بچه ها و یا حتی مرد خونه به خونه میرسه و از بس خسته اس دیگه حس رسیدگی به بچه ها را نداره و بچه ها هم که بزرگ شدن خودشون میرن میخوابند و این درست زمانی است که بچه ها یا به سن بلوغ نزدیک شده اند و یا دوران نوجوانی و جوانی را طی می نمایند و چند برابر کودکی نیاز به توجه و مشاوره دارند چرا که سن بحران و انحرافات اخلاقی و درست از همین جا شروع میشود و اگر آغوش گرم خانواده و محبت فرد فرد اعضاء خانواده به ویژه مادر نباشد ایشان به آغوش ناامن دیگری مانند مواد مخدر و یا دیگر بزهکاری ها ی اجتماعی پناه می برند...یه نوشته دیدم که به نقل از رابرت مرداک مدیر شبکه ماهوار های فارسی 1 که گفته بود برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه ی مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع مادر را در دستور کار خود قرار دهم ،در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت میکند و اگر مادر را به لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد، راستش من این جمله را در شبکه های اجتماعی دیدم و نمی توانم منبع آن را تایید و یا رد کنم ،اما آمار وحشتناک طلاق را نمی توان انکار کرد.وجود شبکه های ماهواری و این روز ها شبکه های اجتماعی به دلیل عدم فرهنگ سازی بین مردم، باعث سرد شدن روابط خانواده ها شده و متاسفانه آمار جدایی بین همسران و فرزندان بیشتر در خانواده هایی به چشم میخورد که بیش از ده یا پانزده حتی بیست سال است که زندگی مشترک دارند. و این درست زمانی است که هر دو زن و مرد به شدت نیاز به وجود یکدیگر دارند اما به دلیل عدم فرهنگ سازی درست در جامعه به خصوص توسط ما ارباب جراید فاجعه ای به نام جدایی در خانواده ها هر روز بیشتر میشود . قبح موضوع طلاق و جدایی، بطور کل در خانواده ها از بین رفته و قناعت ، صبر و توکل و خلاصه خدا کاملاً فراموش شده و همین مسئله در بیشتر خانواده ها بحران ساز شده است. موضوع اقتصادی و شرایط نابسامان جامعه هم مزید بر علت است و به همین دلایل افسردگی، اضطراب ،خشونت و پرخاشگری در بین بیشتر خانواده ها وجود دارد و باید عدم آشنایی با موارد جنسی را مزید بر علت دانست که تبدیل به معضل روابط جنسی می شود و خود بهانه ای برای سردی بیشتر همسران میشود.

ادبیات غلط و حتی گفتار ناشایستی که نه تنها در شبکه های ماهواره ای بلکه صدا و سیمای ما رایج است و نامش را ادبیات مردمی می گذاریم نتیجه بسیار غلطی را به همراه می آورد که این گونه گفتمان در خانواده ها رواج می یابد . حقم را می خواهم، مهریه ام را بده ، این حق منه ، و خیانت مرد ها ،روابط غیر اخلاقی دو طرف و خیانت،همه و همه بدان دلیل ساده است که خدا را فراموش کرده ایم ؛و دیگر اتصالمان به ارزشهای خدایی کم رنگ شده است . به دنبال یکی هستیم و این یکی را نمیشناسیم . سینمای ما برای داشتن مخاطب بیشتر سعی به بیان هر واژه ای می کند تا مخاطب لبخند بزند و حتی قسمت های مهم فیلم که اینگونه بیانات و صحنه ها را دارد در آگهی ها بیشتر تکرار میشود تا فیلم پر بیننده تر شود. دیگر این روز ها کسی به فکر سنت ها و باور های ارزشمند رایج بین خانواده ها نیست ؛و عجبا بشدت به ایرانی بودن و داشتن فرهنگ تاریخی مان می نازیم. هیچ مناسبت و یا روزی را که در شبکه های اجتماعی بیان می شود را فراموش نمی کنیم و بشدت به آن توجه داریم با تمام ریزه کاری هایش حتی در مدارس و سر کلاس درس برای بچه هایمان شب چله میگیرم و لی در خانه و خانواده نه... بی خبر از اینکه همه ی این سنت ها برای داشتن خانواده و عشق به خانواده و فرزندان است میلیاردرها ثروت و دارایی به یک دانه انار نمی ارزد که شب چله بدست بانوی خانه دانه دانه شده و در بشقاب های خانه قرار میگیرد. بی خبر از حج، به حج میرویم بیخبر از اینکه به کج میرویم.

تا فرد فرد مان نخواهیم درست نمی شود و باید بپذیریم که این مسیر ،راه بی بازگشتی است که مارا ابتدا از خود و بعد از خانواده دور می سازد . چه مرد خانه باشی چه زن، باید بدانی که ستون خانه و خانواده تو هستی و این سقف بر دوش تو استوار است دوشی که گاه با گذشت و گاه با صبر و حوصله باید لرزش های چند ریشتری خانواده را از سر بگذراند تا سقف بر سر اعضای خانواده نریزد.

یا حق...

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: مطلب
[ پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 19:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بزرگی یعنی چه!

اسب ها تحت هیچ شرایطی از آب نمی گذرند چرا که تصویر خود را در زیر پایشان می بینند مگر اینکه آب را کمی کرد کنند بزرگی در چیست ؟نشستن در بالای مجالس؟برخاستن دیگران در مقابلت؟احترام و سلام دادن زودتر به شما؟ راه دادن به شما و نرفتن قبل از شما ؟ ننشستن جای شما و دادن بهترین مکان برای نشستن به شما؟ پذیرای ویژه از شما و گزاردن خوراکی های بهتر و بیشتر نزد شما؟نشستن در اتومبیل گران قیمت و نگاه به دیگران از روی حقارت؟ صحبت با فخر و غرور فراوان؟ نشان دادن لباس و جواهرات مارک دار و گران قیمت به دیگران؟احترام گزاردن کوچکتر ها به ما و شنیدن هر آنچه ما میگوییم و تحمل هر آن کاری که می نمایم؟راستی بزرگی نزد شما در چیست؟

ما چطور میتوانیم خود را بزرگ نماییم؟ نکته جالب این است که همه ما قبول داریم درست خلاف آنچه گفته شد را باید عمل کنیم تا بزرگ دیده شویم و بزرگ بمانیم اما عجب و هزار عجب که با علم بر اینکه کار درست چیست باز این گونه رفتار نمی کنیم و اگر خلاف این رفتار ها را ببینیم وحین به خود دانسته و بشدت عصبی نیز می شویم و شاید چیزی در لحظه نگو ایم اما در دل نگه میداریم و هزار بار بد ترش را در اندیشه میسازم تا جبران نماییم.

بزرگی این است که با روی باز به کوچکتر ها سلام کنیم تا از ما ادب بیا موزن ، بزرگی در این است که زمان سخن گفتن دیگران با متانت و ادب تا انتها گوش دهیم و با لبخندی بر لب اگر پاسخی هست همراه با ادب و نزاکت خدمت شنونده عرض کنیم .بزرگی در این است که در موقع حضور در جمع به همه بویژه جوانتر ها بسیار احترام بگذاریم و خلاصه بزرگی در زمین خوردن است از زمین خوردن انسان بزرگ می شود چوریای ولی اگر بزرگ شد زمین خورد !

با نادیده گرفتن موضوع انشا می تواند بزرگ شده و بزرگ بماند با نشنیده گرفتن سخنی و با گذشت از رفتار ناشایسته ای میتوان بزرگ ماند و همه بر میگردد به اینکه چقدر برای خودمان ارزش و احترام قائل بوده و هستیم .

فراموش نکنیم این روز ها مردم بشدت گرفتار هستن و موضوع اقتصادی فشار زیادی روز خانواده ها و افراد می آمورد بسیار از مواقع انسان بادیدن رانندهای مسافرکش که قالباً از سن و سال بالای هم برخوردار هستند شرمنده میشود که از روی ناچاری و گرفتاری باید ساعت ها در شرایط سخت رانندگی کنند و دوستان باور اینکه متاسفانه حرمت ها و ارزشهای انسانی رو به کم رنگ شدن میرود بسیار در دناک است روابط همسران و نبود ادب و اخلاق بین خانوادها آسیب شدید به جامعه و بویژه خود فرد می زند احترام به بزرگتر و حفظ جایگاه افراد به خودشان نیز باز میگردد که تشخیص درست بدهند و کی سکوت کنند و کی باید صحت کنند.

سرلشگر شهید عباس بابا همیشه موهای سرش را گو تا میکرد تا مانند سربازان باشد و کار تصفیه آب فاضلاب را خودش انجام میداد تا بشکند غرور کاذب فرماندهی را!

ایرانیان همواره در اخلاق نمونه بوده و هستند و این را باید در وجودمان نهادینه نماییم تا در دیگران اثر بخش باشد .دوست عزیزی خاطرای را به تازه گی از برخورد شایسته فرزند ورزشکارش برایم ارسال نمود که دلم نیامد در این بخش نیاورم جناب پیشوا با ارسال این متن حجت کلام را به انتها می رساند که ما باید از کوچکتر ها هم اخلاق بیاموزیم :

چطور ممکن است

هیچ اتفاقی نمیوفته اگر از بچه هامون یادبگیریم .امروز تو بحبوحه مسابقات ورزش زورخانه ای استان تهران ،وقتی که اکثر مربیان و سرپرست های هیئت ها و شهرستانها در گیر مسابقات و حساب کردن امتیاز تیماشون بودند،جوان های شرکت کننده فارغ از همه این حرفها به خاطر رفاقتی که با هم دارند و به خاطر خاطراتی که تو اردوهای سال قبل داشتند تصویرهای قشنگی رو برامون خلق کردند تصویرهایی که توشون یه دنیا معرفت و پهلوونی بود چقدر قشنگ بود وقتی نفر اول و دوم مسابقات یه رشته همدیگر رو کوچ و ترو خشک می کردند. چقدر مردونه بود وقتی نفر اول مسابقات یه رشته به نفر دوم میگفت:داداش تو بهتر بودی اعتراض بزن‌.و چقدر باید یاد بگیریم که رو سکو نفر اول اصلا حواسش به اهدای جوایز نبود فقط حواسش به این بود که رفیق چند ساله اش که ازش بزرگتره و دوم شده بیاد کنارش رو سکوی اول وایسته .چقدر احساس کوچیکی کردیم وقتی رقیب اصلی دویید رفت موقع مسابقه رفیقش تنهایی رو حس نکنه .دمتون گرم به همه مون یاد دادید دنیا خیلی ارزش نداره رفاقت کنیم قدر همدیگر رو بدونیم دمتون گرم تو خیلی ازتون یاد گرفتیم و به همه تون افتخار می کنیم .پهلوونی همینه با همین فرمون برید جلو. خدا پشت وپناهتون.

سخن آخر

به غلامرضا تختی گفتن چند نفر را زمین زدی ؟

فرمود : خدا نکند من کسی را زمین زده باشم بگویید دست چند نفر را گرفتی!

این رسم بزرگیست

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ] [ 20:46 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آموزش مهاجرین

در ادامه برنامه های خدمات به مهاجرین خورسند هستیم که زوج جوان افغانی آقای دکتر احمد نوید ظاهری و همسرش خانم گل مکی ایمان ظاهری از فعالان اجتماعی افغانستانی دریک نقطه محروم حومه تهران برای فرزندان نیازمند به کمک های تحصیلی شرایط آموزشی را بوجود آورده اند .

آقای دکترنوید ظاهر میگوید هیچ محدودیتی نیست و ما حتی به عزیزان ایرانی نیز که از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستن نیز کمک تحصیلی میکنیم .

همسرش خانم گل ملکی نیز میگوید ما مهمان ایرانیان عزیز هستیم و هم در کنار یک دیگر باید به هم یاری نمائیم،ما ازیک اتاق خانه مسکونی خود برای برگزاری کلاسها استفاده میکنیم .

دیدار دکتر جعفر صابری بنیانکذار موسسه آشتی از مدرسه آشتی در حومه شخر تهران ویژه مهاجرین

[ سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:19 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار دکتر جعفر صابری از معلم خود به مناسبت روز معلم

[ سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

در خدمت جناب مهندس علی عزتی بنیانگذار انجمن هنر مندان خود آموخته ایران

هدیه زیبا موزه به دکتر جعفر صابری با نام سید ملک خاتون عروسکی با لباس سنتی ایرانی


موضوعات مرتبط: تصویر، گزارش
[ شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:39 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

عصر روز پنج شنبه یکم تیر ماه 1402 در موزه هنرمندان خود آموخته ایران و هدیه بانو زهرا پریزاد

[ شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 11:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

گریه نکردم

شاید این که کودکی در لحظه تولد گریه نکند و لبخند بزند برای کسی مهم نباشد اما برای خود کودک بسیار مهم است آنقدر که تا آخر عمرش این درد را باید تحمل کند و به عنوان یک نقص به جان بکشد!

دکتر ولفگانگ پاولی استاد مسلم فیزیک کوانتوم

Image result for ‫ﻭﻟﻔﮕﺎﻧﮓ ﭘﺎﻭﻟﯽ‬‎

هیچ کار خداوند بی دلیل و حکمت نیست حتی اگر وجود خدا را هم باور نداشته باشیم چیزی در جهان هستی هست که بازخورد رفتار ها و کردار ها ی ما می باشد و با هر حرکت ما هرچند کوچک کل جهان هستی دستخوش تغییرات عصاصی می شود که بدان به زبان علمی می گویند(ﭘﺎﻭﻟﯽ)ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﻟﻔﮕﺎﻧﮓ ﭘﺎﻭﻟﯽ .ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻫﯿﭻ ﺩﻭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ .

ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :

ﺳﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻫﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .

ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ " ﺍﺭﯾﮏ ...."

ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﻋﺪﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭﮒ 23 ﺑﺎﺷﺪ .

ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ , ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ , ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﺳﯿﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ , ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺁﻥ 23 ﺑﺎﺷﺪ .

ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ , ﺍﺯ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ , ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ 26 ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ . ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ 26 ﺑﻮﺩﻩ , ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ , ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ , ﭘﺲ ﻫﺮ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ .

ﻭ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ :

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﮐﻮﭼﮏ , ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ , ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ , ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ ...ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ....

ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ .

ﻫﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ , ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .

ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ .

ﺣﺮﻑ ﺁﺧﺮﻡ :

ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ , ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺩﯾﺪﯾﺪ , ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺸﻮﯾﺪ؛

ﭼﻮﻥ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ , ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ را صد در صد ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﻳﺪ .

ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﻠﻢ ﺑﺮ ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻼﺳﻔﻪ ﻣﻬﺮ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ . ﭼﻮﻥ ﻓﻼﺳﻔﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺍﺳﺖ .

ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ،ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﯾﺪ .ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﮕﺬﺭﯾﻢ .ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﯼ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ .

ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ . ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻭﺻﻒ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺑﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ .

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ جمعه دوم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:51 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بچه دار شو !

یکی از فرهنگ های رایج بین خانواده ها بخصوص ایرانی این است که بعد از ازدواج سری بچه دار شوند و این باور که وجود یک فرزند باعث تحکیم بیشتر روابط بین همسران می شود بدان دامن می زند،اینکه آیا زوج ها به درجه ای از درک متقابل و مسئولیت پذیری رسیده اند که صاحب فرزند شوند یا نه کمتر اهمیت دارد !

در بیشتر مواقع فرزندآوری همراه با درد و ناراحتی همراه است و نگرانی از صحبت های دیگران که چرا صاحب فرزند نمی شوید و مطالبی از این دسته .

بیشک وجود یک فرزند به تحکیم خانواده کمک می کند اما اساساً این که فرزند بیاوریم تا پایبندی طرفین بیشتر شود به نظر میرسد کاری خطرناک است !

زن و شوهر یا به زندگی پایبند و متعد هستد یا نیستند اگر هستند که نیازی به تحکیم و حضور فرزند نیست شاید مدتها طول بکشد و صاحب فرزند شوند و اما اگر تعهدی ندارند که بطور کل خیانت است به انسانی که به عنوان دستاویزی برای زندگی مشترک آورده شده .

در چنین مواقعی که زوج ها همفکری لازم را برای ادامه زندگی ندارند جملاتی مثل اینکه :اگر این بچه نبود ، بخاطر این بچه مجبور به تحمل هستیم ،این دیگه چی بود و ...ردو بدل میشود و دیر یا زود کودک متوجه این نوع برخورد ها میشود و نتیجه بسیار خطرناک روحی برایش به همراه می آورد .

فرایند فرزند آوری یکی از مهمترین موضوعات زندگی مشترک است و در واقع نیاز به بلوغ کامل فکری و عقلی هر دو طرف دارد .

بدون شک زندگی گذشته هریک از زوجین دارای مشکلاتی بوده بنابراین باید قبل از فرزندآوری چند جلسه ای مشاوره داشته باشند همچنین این جلسات ماهانه و حتی چند سالی هم ادامه یابد ، ما تنها صحبت از زندگی یک انسان نمی کنیم این انسان در آینه می تواند معلم ، قاضی ، پزشک ، خلبان و خلاصه صاحب شغلی شد که جان هزاران انسان دیگر در دستانش باشد و هر تصمیم درست و یا غلط وی به پیکره جامعه تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم وارد سازد!

این که ما فقط به فکر بچه دار شدن باشیم جای تعمل دارد .

و سخن آخر :

هر انسان به دنیا آمده تا لااقل یک کار بزرگ انجام دهد !

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ سه شنبه سی ام خرداد ۱۴۰۲ ] [ 15:29 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سکوت !

سکوت سرشار از ناگفتنی ها است !

بسیاری از کلمات و جملات ناگفته در بین ما انسان ها هست که از سکوت سرچشمه میگیرد ، سکوت می تواند غیر کلامی نیز باشد بدان معنا که در مقابل رفتار دیگری ما سکوت میکنیم و نه تنها پاسخی نمی دهیم بلکه هی اقدامی نیز نمی نمائیم.

سکوت ها میتواند از روی ترس از رفتار و یا رفتار فرد مخاطب سرچشمه بگیرد و یا از رو ی ادب و نزاکت باشد گاهی نیز بر خواست از شعور و درک بالای طرف است که تشخیص می دهد مخاطب ارزش ادامه بحث و گفتگو را ندارد و زمان برایش نمی گذارد اما آنچه اهمیت دارد این است که خردی در کار باشد و تشخیص اینکه این زمان یا مکان مناسب ادامه گفتگو نمی باشد !

سکوت میتواند در دراز مدت باعث بیماری های فراوانی شود که به روح و روان فرد لطمه شدیدی وارد می نماید ،توصیه می شود در فرصت مناسبی بنشینیم و آنچه لازم بود گفته میشد را بنویسیم و در صورت تمایل بایگانی نماییم اینگونه هر آنچه لازم بود بگوئیم را ثبت کردیم و در فرصت مناسب به فرد متقابل تقدیم میکنیم و یا شاید هرگز هم به او اراده ندهیم اما گفتیم !

همواره باید بدانیم اگر این فرد متقابل ما می دانست که این رفتار و گفتار را از خود بروز نمی دادو اگر هم که نمی داند بعید است ما بتوانیم او را متقاعد کنیم که زین پس نگاهش را تغییر دهد.

البته استثنائاتی هم هستند که پیشنهاد میشود روش های دیگری پیش بگیریم .

همسر ، فرزند ، والدین دوستان نزدیک ما می توانند استثنا باشند و شایسته و عاقلانه نیست که هیچ گاه بسیار خطرناک هم هست که پاسخ آنها را ندهیم اما باید در شرایط مناسب تری به این موضوع رسیدگی نماییم .

دقت داشته باشیم این دفاع نباشد فقط توضیح و یا اگر قرار است نصیحت باشد شرایطش محیا باشد ! در فضای مناسب برای صحبت و نصیحت می باشد .

از طرف مقابل بخواهیم در صورت تمایل و امکان به گفتگو بنشینیم و بعد صحبت را شروع کنیم شنونده باشیم و اجازه بدهیم طرف مقابل اول حرفهایش را بزند جرا که شاید با شنیدن درست صحبت هایش دیگر حرفی برای گفتن نماند و لازم این گونه صحبت کردن داشتن سکوت است و ذهنی بدور از قضاوت زود هنگام.

وقتی صحبت از قضاوت میشود این نه بدان معنا است که دیگران را قضاوت نکنیم بلکه معنای دقیقت ترش این است که برای لحظه های خود را در شرایط او نیز قرار دهیم و موضع آن را از نگاه وی دنبال کنیم !

در هر صورت موضع سکوت زیبایی های خود را همیشه دارد و شایسته است بدان به عنوان یک درس زندگی همیشه توجه لازم را داشته باشیم.

سخن آخر:

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!..

ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنى ﭼﻪ ﺑﮕﻮیى، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ دهى ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮیى ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!

ﮔﺎهى ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ سعى ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ کنى ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩهى ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ...

ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، کسى ﺭﺍ

ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍصلى ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎبى!

ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎیى ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺳﮑﻮﺕ

ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ تصمیمى ﺩﺭﺳﺖ

ﺑﮕﯿﺮﺩ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎیى " ﺳﮑﻮﺕ" ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ.

یا حق

جعفر صابری

[ سه شنبه سی ام خرداد ۱۴۰۲ ] [ 13:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان

مجید محمودی کوچکسرائی:

به گزارش پایگاه خبری همسر و خبرنگاران سایت آشتی ؛ انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان با همراهی کنسرسیوم جهانی جوانمردان پهلوانان ، جمعیت ایثارگران کشور ، اتحادیه تعاونی کارگران ایران و اصحاب رسانه روز یکشنبه 28 خرداد 1402 اولین جلسه هم اندیشی انتخابات دوره چهارم هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان کشور را در سالن شهید بهشتی همجوار با ساختمان حزب جمهوری اسلامی ایران تشکیل جلسه داد.

در این جلسه، تعدادی از روسا و نمایندگان انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان از تهران و مازندران ، خراسان رضوی ، البرز ، گلپایگان اصفهان ، قزوین و … و اصحاب رسانه حضور داشتند و در خصوص اقدامات انجام شده و برنامه‌های آتی انجمن و انتخابات پیش رو به تبادل نظر و هم فکری پرداختند .

در این نشست ، آقای دکتر مجید محمودی کوچکسرائی دبیر جلسه هم اندیشی و مدیر کل سابق امور استانهای انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان کشور با یادآوری از اینکه انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان کشور ، پایگاه جهانی و بین‌المللی دارد، بر ضرورت تقویت این تشکل مردم نهاد در تمامی شهرستان‌های کشور تاکید شد.

همچنین با اشاره به انتخابات انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان که به منظور تعیین و انتخاب رئیس و اعضای هیات مدیره در سراسر کشور در سال آینده برگزار می‌شود ، از تمامی نمایندگان و روسای انجمن درخواست شد تا تمام تلاش خود در راستای اهداف این تشکل مردم نهاد کنند تا یک انتخابات پر شور و در شآن مصرف کننده داشته باشیم .

مجید محمودی کوچکسرائی دبیر جلسه هم اندیشی انتخابات دوره چهارم انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان، در این نشست با یادآوری از اینکه «کاسب حبیب خداست» و باید از اقدامات تعزیری و قهری که در مواجهه با کاسبان صورت می‌پذیرفت پرهیز شود ، اظهار داشت که رویکرد جدید این انجمن، تقویت نگاه رحمانی و تشویقی و پرهیز از برخورد خواهد بود. باید با نگاه قرآنی به کسب و کار مردم نگاه کرد .

وی با بیان اینکه انجمن‌ حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان در شهرستان‌ها علاوه بر حمایت کشوری، امکان برپایی همایش و درآمدزایی برای اهداف ملی انجمن را خواهند داشت ، خاطرنشان کرد که این انجمن مطابق قانون حمایت از مصرف کنندگان مصوب سال 1388 مجلس شورای اسلامی و پشتیبانی قانونی را به همراه دارد.

علاقمندان برای عضویت در انجمن، می‌توانند با مراجعه به درگاه انجمن‌ ملی حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان به نشانیwww.Crpsmember.ir جهت عضویت ، اقدامات لازم را انجام دهند.

گفتنی است؛ اعضای انجمن‌ حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان با توجه اهداف و ماموریت‌های تعریف شده، در همه حوزه‌ها از جمله پوشاک، آرایشگران، نساجی و هر گونه خدمات اجتماعی و فرهنگی و علمی و .... به فعالیت می‌پردازند و تلاش می‌نمایند تا با حمایت از تولیدکنندگان که خود بزرگترین مصرف کننده و مصرف کنندگان، از افزایش بی‌ضابطه قیمت کالاها جلوگیری به عمل آورند .

این تشکل فعالیت خود را از سال 1391 رسما آغاز کرده است و در راستای ایجاد تعادل در بازار و جلوگیری از فساد و سوادگری، تاکنون اقدامات مفید و ارزنده‌ای را به نفع کشور انجام داده است.

عنوان خبر :

تقویت نگاه رحمانی و تشویقی و پرهیز از برخورد ؛ رویکرد جدید انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان سراسر کشور

عصر یک شنبه بیست و هشتم خرداد ماه جلسه هم اندیشی انتخابات چهارمین دوره انجمن های حمایت از حقوق مصرف کنندگان سرا سر کشور در تهران بر گزار شد .

این انجمن با اهداف زیر تشکیل شده است.

وظایف و اختیارات انجمن

1) سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی‌ لازم در جهت حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان در سطح ملی

2) ارایه نظرات به مسئولین و همکاری با دستگاه‌های ذیربط اجرایی در اجرای موثر مقررات و قوانین مرتبط با حقوق مصرف‌کنندگان

3) آموزش با تمرکز بر تبیین حقوق مصرف‌کنندگان، استاندارد و کیفیت محصول به مصرف‌کنندگان از طریق رسانه‌های ارتباط جمعی

4) برگزاری مصاحبه، همایش و تشکیل دوره‌های آموزشی عمومی و تخصصی برای سایر انجمن‌ها

5) همکاری با سازمان‌های بین المللی مرتبط

6) کمک به تشکیل انجمن‌های استانی و شهرستانی

7) ارائه طرح و لایحه در جهت حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان برای تصویب در دولت و مجلس شورای اسلامی

8) بررسی و مطالعات کاربردی به منظور شناخت انحصارها، تبانی و راه‌های جلوگیری آن و اعمال و اجرای رقابتی شدن بیشتر بازارهای کالا و خدمات

9) انتقال و پیگیری موارد مرتبط با حقوق مصرف‌کنندگان به انجمن استانی و شهرستانی و سازمان‌های دولتی ذیربط

10) انتشار اطلاعات مورد نیاز مصرف‌کنندگان برای تهیه کالا و خدمات مورد نیاز

11) تمهیدات لازم به منظور ایجاد هماهنگی بین انجمن‌های حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان استان و شهرستان

12) دریافت، ارجاع و پیگیری دعاوی و شکایات مصرف‌کنندگان به مراجع ذیربط درصورتیکه انجمن استان به دلیل محدودیت حوزه فعالیت، دعاوی مربوط را به انجمن ملی واگذار نماید و یا دعاویی که به تشخیص مرجع نظارتی در سطح ملی تشخیص داده شده و از انجمن ملی پیگیری می‌شود.

13) فعال‌سازی انجمنهای استانی و شهرستانی‌.

14) تعیین کمیته‌های تخصصی برای انجمن.

15) برگزاری نمایشگاه‌های مرتبط با حقوق مصرف‌کننده.

16) حضور در جلسات مرتبط با حقوق مصرف‌کننده در سایر دستگاه‌ها.

17)سایر وظایفی که طبق قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان و آئین‌نامه های اجرایی آن به انجمن محول گردیده است.

[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

همزمان با تولد امام رضا (ع) هفته نامه بین المللی همسر بیست و هفت ساله شد


جعفر صابری در مجتمع رزمندگان راهیان قدس

حضور دکتر جعفر صابری در آستانه سال جدید تحصیلی در جمعه معلمین بازنشسته مجتمع رزمندگان راهیان قدس به حمت استاد مهندس سید مصطفی موسوی عصر روز سه شنبه بیست و نهم شهریور ماه 1401

جناب آقای مهندس صادقی مدیر فعلی هنرستان راهیان قدس

جناب آقای مهندس سید مصظفی موسوی مدیر سابق هنرستان و مجتمع رزمندگان راهیان قدس

جناب اقای مهندس شاهرخی دبیر محترم ریاضی هنرستان راهیان قدس


موضوعات مرتبط: گزارش

جعفر صابری

داستان شیطان

مدتها است به این موضوع می اندیشم که کینه شیطان به انسان بر سرچیست ؟!

تا اینکه ندایی درونی گفت عشق!

با تعجب پرسیدم عشق؟همان ندای درونی گفت بله عشق! آن هم پاک ترین و زیبا ترین عشق های هستی ،عشق بین مخلوق با خالق ! شیطان با عجزه و التماس به خالق خود می گفت :ای خدای من انسان هرگز به انداز من تورا دوست نخواهد داشت و بی شک بسیار تورا راه ساخته به دنبال هواهای نفسانی خود میرود ولی من با تمام وجودم عاشقانه در ستایش تو می کوشم وخواهی دید که چگونه عبادتت می نمایم !

اما تقدیر چیز دیگری بود و مقرر شده است که انسان قدرت عشق خود را به نمایش بگذارد و در مقابل خالق خود چنان عبودیتی نشان دهد که زبان زد فرشتگان درگاه الهی شود.

انسان اسیر شهوات درونی ،انسان در بند عشق به خانواده و نزدیکان ، انسان محتاج تغذیه و غذا و چنین انسانی قرار شده تا نشان دهد چقدر عاشق خدای خویش است ،چگونه نیم شب از خواب بر می خیزد و در مقابل خالقش سر تعضیم فرود می آورد ، عزیز ترین عزیزانش را از دست میدهد و تنها در مقابل درد دوریشان میگوید خدایا به تو پناه میبرم و دها و صد ها مثال این گونه از انسان میتوان گفت و نوشت .

شیطان با خود و خدای خویش عهد بسته که نسل انسان را به نابودی بکشد و ثابت نماید که در میدان عشق ورزیدن به خالق او از انسان سرتر است پس تمام آنچه در اختیار دارد به کار گرفته تا من و تو ای انسان اسیر شویم و دراز عشق ورزیدن به خالقمان دور شویم .

به هوش باشیم ، مغرور نشویم از آنچه منباب مصلحت دوروزه دنیا به رسم امانت در اختیارمان قرار گرفته است مانند مال ، فرزند ، زیبایی ، مقام ،قدرت و...اسباب آزمایش است تا بتوانیم خویش تن خویش را گسترش دهیم وقدمی در راه عشق ورزیدن به خالق برداریم .

چه شایسته و بایسته است که بدانیم هرقدر ما بیشتر خالقمان را دوست بداریم او چند برابر بیشتر مارا دوست میدارد و عجبا که عشق خالق به مخلوق کم نشدنی است و هر لحظه توجه او به ما بیشتر از گذشته می شود.

افسوس که چنان در گیر دنیا میشویم که از لذت عشق بازی با خالق را از یاد میبریم و فریب شیطان را خورده اسیر هواهای نفسانی میشویم و میدان را به حریف وا میدهیم !

مغرور و مست قدرت شده می اندیشیم که این ماهستیم که میتوانیم و بدست می آوریم بی آنکه آنی و لحضه ای بیندیشیم شور ما باید با شعار ما و شعار ما با شعور ما رشد نماید باید بکوشیم تا از هوس بگذریم تا عشق آغاز شود.

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: مطلب
[ دوشنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

مگه خر چشه

بیشتر وقت ها انسانها به خودشان اجازه میدهند که ساده به دیگر مخلوقات خدا وند توهین کنند ، شاید این بدان دلیل است که می اندیشند اشرف مخلوقات می باشند بی خبر از این که زمانی انسان اشرف مخلوقات محسوب میشود که با احترام به اطرافش بنگرد و هوش معنوی خود را بکار گیرد تا با آنچه خداوند خلق نموده برخوردی شایسته داشته باشد .

انسان خردمند ضمن شکر نعمت های فراوان خداوند همه آنچه در روی زمین میباشد را نعمت های بی کران حضرت دوست دانسته و دررابطه با آنها اندیشمندانه برخورد مینماید.

توجه به حیوانات بویژه آنها که چون چهارپایان بی نهایت به ما خدمت مینمایند کمترین کاری است که می توانیم در حقشان انجام دهیم و توهین به آنها شعور و درک ما را نشان میدهد.

زیبنده نیست که با انسانی نام حیوان و یا بلعکس حیوانی را شبیح به انسان بدانیم .

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: مطلب
[ دوشنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:10 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.شب شعر عاشورایی برگزار شد.

شب شعر عاشورایی با حضور شاعران برجسته آذربایجان و هنرمندان عاشقلار برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد مقبره الشعرا استاد شهریار شب شعر عاشورایی به مناسبت ایام عزاداری سالار شهیدان با همکاری دستیار محترم شعر و ادب فارسی شهردار تهران در ایوان شمس معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران برگزار شد.

در این برنامه شاعران ترک زبان از جمله استاد کوثر، استاد یاشار، استاد نجفلو، استاد واقف، استاد لیلابی، استاد دانشمند، و استاد اسفندقه دستیار شهردار تهران در حوزه شعر و ادب فارسی به شعر خوانی در رابطه با امام حسین علیه السلام پرداختند.

دکتر جواد وند نوروز رییس بنیاد استاد شهریار در این شب شعر ضمن قدردانی از میزبانی شهردار تهران و ابتکار عمل جناب آقای اسفندقه شاعر آیینی و دستیار شهردار تهران در حوزه شعر و ادب فارسی گفت: شب شعر عاشورایی از مجموعه شب های شعر بنیاد استاد شهریار است که امشب برپا شده است. وی با اشاره به اینکه ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی (نکوداشت مقام استاد شهریار) در ۲۷ شهریور ماه امسال با مشارکت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران در تالار همایشهای برج میلاد برگزار خواهد شد بیان کرد: تاکنون ۸۵۰ مقاله علمی به دبیرخانه این کنگره واصل شده است.


موضوعات مرتبط: گزارش
[ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:47 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از دکتر جعفر صابری وسط مدیر سازمان نخبگان افغانستان ظهر روز جهارشنبه پنجم مرداد ماه 140


موضوعات مرتبط: گزارش
[ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:46 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]


بازدید دکتر جعفر صابری از نمایشگاه نقاشی های پرده کار استاد مهدی طالع نیا

این نمایشگاه در خانه هنر منمدان شهر تهران برقرار شد


موضوعات مرتبط: گزارش
[ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:44 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار دکتر جعفر صابری از نمایشگاه کودکان کار با عنوان ماهی سیاه کوچلو عصر جمعه هفتم مرداد ماه 1401 در خانه هنر مندان تهران


موضوعات مرتبط: گزارش
[ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

قیمت اینا چنده؟

دوستی داشتم که به تازگی از بین ما رفت،همیشه با لبخند میگفت: هیچ وقت قیمت چیزی را نمی

پرسم فقط میگویم آن را هم بدهید!و می دانم خدایی هست  و نباید نگران چیزی بود! خوشا به سعادت چنین افرادی با این اندیشه زیبا اما آیا ما نیز اینگونه می اندیشیم ؟ باری نمونه قیمت یک روز صبح از رختخواب بیدار شدن و رفتن و صورت شستن چنده؟ قیمت یک شکم سیر نهار یا شام هر چقدر از هر چیزی که دلت می خواهد خوردن چنده ؟قیمت رفتن به استخر و پریدن در آب چنده؟قیمت راه رفتن چنده؟ قیمت نشستن چنده؟

قیمت اینا چنده؟

چی تا حالا به قیمت این چیزا فکر نکرده بودی ؟ همش درگیر قیمت دلار و سکه بودید؟

سلامتی ساده زیستن ساده بوده شاد بودن زندگی کردن چند میرزه؟

رفته بودم خانه دوستی دستم را گرفت گفت مبلام قشنگه ؟ تخت خواب بچم قشنگه؟ بیا ببین اینا رو تازه خریدم خوبه؟

نگاهش کردم و گفتم دعا میکنم برات دست به هر چی میزنی قیمتش هزار بار بیشتر از طلا و جواهرات بشه اما واقاً زندگی اینه؟یه نگاه تو آینه به خودت کردی ؟ خوب خودت را دیدی ؟ چند سالته؟ قرار چند ساله دیگه زندگی کنی ؟ هنوز کلیه درد داری؟ شبا دیر میای خونه و حتی جمعه ها هم میری سر کار، این زندگی ؟ دنبال چی هستی ؟ کدام دست روی سرت را نوازش می کنه ؟ جای خالی عشق و دوست داشتن را چطوری پور میکنی ؟ بچت کی میاد خونه نهار و شام را با کی میخوره؟ دنبال چی هستی؟ چی بدست آوردی ؟ برای اینکه این ها را بدست بیاری تا به دیگران نشان بدی چه چیزهایی را از دست دادی؟

قیمت اینا چنده؟

خیلی قشنگه که آدم غروب جمعه با بچش بره گالری نقاشی یا خط ، خیلی لذت بخشه آدم غروب پنج شنبه با خانوادش بره تئاتر و بخنده!خیلی خوبه که آدم بتونه با خانوادش رو زمین بشینه فیلم سینمایی تا دیر وقت ببینه!

این اسمش زندگی اینا قیمت نداره اینا باعث میشه درد هامان درمان بشه !

خیلی ها ماشین دارند،مسافرت نمیرن؟

خیلی ها ویلا ندارند شمال نمیرند؟

آدم اگر آدم بشه باید قدردان این همه نعمت خداوند باشد! چرا در مقابل نعمت لبخند شادی و خانواده ما قدردان نیستیم خانم خانه نمیداند همسرش چه کاره است و از کجا و چطوری همین مقدار درآمد را کسب کرده مرد خانه نمیداند همسرش چطور بسته های گوشت را تا آخر ماه تقسیم می کند، شاکر سلامتی فرزندانمان هستیم ، دعاگوی خندان باشیم از خدا تشکر کنیم از هم دیگر تشکر کنیم از این که کسی هست که مارا دوست دارد تشکر کنیم از شریک زندگیمان هم خانه مان  به فرزندانمان یاد بدهیم تا آنها نیز تشکر کردن و قدر دان بودن را بیاموزم از خدا از والدین از معلم ...  و خلاصه قدردان باشیم ، شاکر باشیم  در یک کلام خیلی کم لف نباشیم  و قیمت این همه نعمت را بدانیم .

پشیمانم شعری از استاد بیژن ترقی

گر با دل مهربان تو من بی وفا شده ام، پشیمانم

اگر غیر تو در جهان به کسی آشنا شده ام، پشیمانم

 

امیدم تویی، نا امیدم مکن، جز تو یاری نکنم

سحر شد بگو با کدام آرزو، سر به بالین گذارم

 

به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم

جز تو گر با کسی همنوا شده ام

پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم

 

چرا پشت پا بر جهان نزنم

به دست خود آتش به جان نزنم

بگو با همه بی پناهی خود

چرا شعله بر آشیان نزنم

 

عهدی که چشم مست تو بستم

دیوانگی کردم آن را شکستم

خدا داند، خدا داند

جز تو گر با کسی همنوا شده ام

پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم

 

می میرم از این پریشانی

دردا که هرگز نمی دانی

با من چه کرد این پشیمانی

حال با خدای خود گفتگو دارم

عشق گذشته را آرزو دارم

خدا داند، خدا داند

امید دل ناامیدم تویی، جز تو یاری ندارم

سحر شد بگو با کدام آرزو، سر به بالین گذلرم

 

به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم

جز تو گر با کسی آشنا شده ام

پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم

 

یا حق

جعفر صابری

 


موضوعات مرتبط: تصویر، سر مقاله
[ شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 18:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

چقدر بدم دوستم داشته باشید؟

شاید این سوال غیر منطقی باشد و پاسخ آن این باشد که دوست داشتن خریدنی نیست اما اگر کمی منصف باشیم می بینیم این روز ها هر چیزی حتی دوست داشتن قیمتی دارد و انسان ها بسته به هزینه ای که برایشان می شود ابراز علاقه میکنند .

حتی عشق مادر به فرزندش هم این روز ها بستگی به حضور و دیدار و هزینه ای است که فرزند برای مادرش انجام میده فرض کنید مردی با داشتن چند فرزند و زنی با داشتن همسری معلول و یا بیکار به قدری درگیر تیه مخارج زندگیش باشه که نتونه به والدینش و بخصوص مادر پیشرش سر بزنه و وقتی هم که میره دیدن شان از شرم و ناراحتی نمی خواهد آنها را ناراحت کنه ... اما در مقابل فرزند دیگری خوب خرج میکنه کدام یک را پدر مادر بیشتر دوست دارند آنکه هوایشان را بیشتر دارد یا فقر تر را ؟

بگذریم همسرت هم اگر خوب بهش برسی تحویلت میگیره وگر نه  چنان برخوردی با تو میکند که روزی صد بار آرزوی مرگت را می کنید !

معرفت  عشق و دوست داشتن این روز ها داستان شده و حتی در کتابها هم کمتر می نویسند چند ساله هیچ فیلم و یا سریالی هم ساخته نشده که مبلغ عشق و دوست داشتن باشه بیشترش از نامردی و ناجوانمردی صحبت میکنه و بگذریم عجب فرهنگی درست کردیم !

این روز ها تنور عزاداری برای سالار شهدا گرم است ای کاش میدانستیم راه حسین (ع) راهی جز آن است که بیشتر ما میشناسیم راه شهدای کربلا از کنار بسیاری ارزشهای پوشالی ما میگذرد و عشق و دوست داشتن معنایی جز آن دارد که با دادن شربت و چای سد معبر کنیم و علم های هیئت ما را به رخ دیگر دستهای عزادار بکشیم ،حسین (ع) نرفت تا با میکروفن بی سیم وسط دسته موسیقی پاپ اجرا کنیم و ریتمیک زنجیر یا سینه بزنیم .

جالب این است که هنوز فکر میکنیم آن هیئت یا شخصی که بیشتر برای امام حسین خرج می کند محترم تر و عاشق تر است !

خدایا دینمان را معنای عشق بیاموز که ارکان خانواده مان عاشق باشند نه چیز دیگری ایمانمان را عاشقانه قرار بده تا بدانیم زندگی هر لحظش دوست داشتن است و باید عاشق زیستن باشیم بدون اینکه بخواهیم برای داشتنش هزینه ای بپردازیم .

 یا حق

 جعفر صابری


موضوعات مرتبط: تصویر
[ شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 18:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری در نمایشگاه مد و لباس تیر 1401


موضوعات مرتبط: گزارش
[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:47 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

 

آموزش مهاجرین

در ادامه برنامه های خدمات به مهاجرین خورسند هستیم که زوج جوان افغانی آقای دکتر احمد نوید ظاهری و همسرش خانم گل مکی ایمان ظاهری از فعالان اجتماعی افغانستانی دریک نقطه محروم حومه تهران برای فرزندان نیازمند به کمک های تحصیلی شرایط آموزشی را بوجود آورده اند .

آقای دکترنوید ظاهر میگوید هیچ محدودیتی نیست و ما حتی به عزیزان ایرانی نیز که از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستن نیز کمک تحصیلی میکنیم .

 

همسرش خانم گل ملکی نیز میگوید ما مهمان ایرانیان عزیز هستیم و هم در کنار یک دیگر باید به هم یاری نمائیم،ما ازیک اتاق   خانه مسکونی خود برای برگزاری کلاسها استفاده میکنیم .

دیدار دکتر جعفر صابری بنیانکذار موسسه آشتی از مدرسه آشتی در حومه شخر تهران ویژه مهاجرین 


موضوعات مرتبط: گزارش
[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:45 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ترازو

آدم وقتی میبینه خیلی ها با کمی رفتار غیر اخلاقی و یا بی تفاوتی به موضوعات اطرافشان چقدر در زندگی شخصی رشد میکنند و صاحب مال و اموال میشند به خودش نهیب میزنه که من چرا این طور نباشم ، بعدش هم کم کم شروع میکنه اولش خیلی سخته چون ز آتش زات خوبی بوده و نمیتواند والی بالاخره با خودش کنار میاد و زره زره عوض میشه!

اولش کمی کم میفروشه، اولش کمی دیر میاد سر کار، اولش کمی زود میر، اولش کمی نگاه میکنه ، اولش کمی بی تفاوتیم   و خلاصه همه چیز کم کم شروع میشه و یک وقت دیگه عادت میشه و یک روز تو یه جای میبینه هیچ رحمی و مروتی نمونده و آدمای اطرافش چقدر عوضی شدن قافل از اینکه این تغییر ات از خودش شروع شده بود همان زمان که کم کم داشت عوض میشد تا مثل دیگران بشود .

همان زمان که زره زره داشت ارزشهای انسانی و اخلاقی اش را با دست خودش کم رنگ می کرد و هزار دلیل هم می آورد که چاری ندارد و به خودش حق می داد یواش یواش عوض شد تا اینکه کلی عوضی شد مثل خیلی ها!

هر با تو کفه ترازو  چندتا نخد کم گذاشتیم  هر بار چند تا لوبیا کم گذاشتیم و یواش یواش دیدیم که کفه ترازوه ی ما خالی شده و خوب که نگاه  میکنیم میبینیم  بیشتر  آدم های اطرافمان هم همین شکلی شدن و تازه میفهمیم  چه چیزهای با ارزشی را از دست دادیم !

زندگی بهتر ما سنگینیش را از دست داده چرا که نفهمیدیم چطور انتخاب کنیم و حتی چی انتخاب کنیم شادی و سلامتی را دادیم تا آسایش بدست بیاریم در صورتی که آرامش را از دست دادیم تلاش کردیم صاحب زندگی بشیم اما زندگی را از دست دادیم .

هر درآمدی را سرریز کردیم در خانه بدون اینکه متوجه باشیم هر مالی را نمیشه خورد و خلاصه بدجوری به خودمان زخم زدیم عجیب تر اینکه میشینیم برای خودمان هزار تا دلیل بیاوریم که ما ناچار بودیم و ناچار هستیم اما  به اصل داستان توجه نداریم !

خدا یا مارا اهل قرار بده و شاکر نعمت هایت و زندگی کردن را  خودت یادمان بده

یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

      کمکت کنم!

وقتی این جمله را میشنوم تمام بدنم می سوزد چون تا این سن و سال که رسیدم ندیم کسی محض رضای خدا  کاری کرده باشد ،البته نا سپاس نیستم کم نیستند آدمهایی که به دیگران کمک میکنند اما آنکه کمکم میکند نه میگوید و نه میخواهد که جایی ثبت و ضبط شود او فقط کمک میکند و همین!

این روز ها واژه هایی مانند : من خیر تو میخوام ، من برای خودت میگم، بزار کمکت کنم ، من که از تو چیزی نخواستم و... که هر کدام از این کلمات  کلی معنی در خود  دارد گاه چنان خطرناک شده که نمی توان بیشترشان را باور کرد و در دراز مدت زخمی دردناک و ماندگار بر جسم و جانمان میزند.

چه کنیم تا زخمی نشویم و سالها مجرد نمانیم آیا میتوانیم به دیگران اعتماد نکنیم آیا میتوانیم در پشت ترسی همیشگی زندگی کنیم و آیا چنین زندگی قابل تحمل است ؟

پاسخ در عین سادگی بسیار طولانیست، بله باید اعتماد کرد باید باور داشت اما با دانش نه شخصی را چنان در زندگی خود داخل کنیم که به تمام اندیشه هایمان دست رسی داشته باشد و نه چنان از مردم دور باشیم که صدای یاریمان را هم کسی نشنود .  اگر شخصی ناله میکند و کمک می خواهد نشان از این است که او احساس میکند هستند کسانی که او صدایش را میشنوند و پس نسبت به هم بی تفاوت نباشیم و دستگیر هم باشیم .بی توقع ببخشیم و باور داشته باشیم که از هر دست بدهیم از دست دیگر خواهیم ستاد و بخشنده محبت باشیم عشق به موجودات و فضای اطرافمان داشته باشیم و شاد زندگی کنیم  و شادی را برای همه بخواهیم .

یا حق

جعفر صابری

[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نام های نامبارک

بدون شک نام های فرزندان ما باید نام هایی برازنده آنها باشد  چرا که سالها با این نامها خوانده می شوند و حساسیت مسئولین برای انتخاب نام فرزندان در اداره ثبت احوال بسیار شایسته و بایسته است اما جای تعجب است که گاه هیچ توجهی به نام بعضی مغازها و کسب کار ها نمیشود و صد البته بدتر این که نام  بعضی از مکان های عمومی نیز شایسته انتخاب نمی شوند و نظارتی بر این انتخاب نام ها صورت نمی گیرد طوری که ما از بیان بعضی از آنها شرم میکنیم ،اما این یکی را برای نمونه  تقدیم حضور مسئولین می نماییم :شهربازی نهج البلاغه ! خدا وکیلی شما بفرمایید این نام برازنده است؟

بماند که دها کله پزی ولیعصر یا بدنسازی قائم و امثالهم داریم که بطور کلی شایسته نمیباشد !گرچه انتخاب این نام ها توسط مردم بیشتر از روی علایق مذهبی است اما خرد و فهم مسئولین ذیربط می طلبد که در انتخاب نام ها دقت نماییم . 

این معضل متاسفانه خلاصه به انتخاب نام هم نمی شود و بلکه در انتخاب مکانی نیز موثر است اینکه نمایشگاه قرآن در مصلای شهر برگزار شود بد نیست اما نمایشگاه پوشاک و البسه بهتر است در مکانی شایسته این کار برقرار گردد چرا که گاه البسه های مختلف در این مکان به فروش میرسد که شایسته آن جا نیست!

در هر صورت توجه دلسوزانه مسئولین را میطلبد که درامور اینگونه توجه نمایند تابلو های شهری و شعار ها ، تابلو نوشته ها و خلاصه آنچه در معرض دید عموم مردم قرار میگیرد  بهتر است با توجه و حساسیت بیشتری انتخاب شود چرا که از هزینه های بیت المال نیز باید اینگونه امور صرف می شود و از این نگاه نیز خدا پسندانه نمی باشد.

 یا حق

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سوپور محله

 

امیدوارم تا امروز فرصت این را پیدا کرده باشید  که  وقتی از خانه بیرون می آیید به زیر پایتان و اطرافتان هم نگاهی بیندازید ! بله درب خانه کنار دیوار ها خوب نگاه کنید متوجه میشوید کسی آنها را جارو کرده است!

خیلی چیز ها دیروز غروب و دیشب که به خانه آمدید آنجا بودند ولی امروز صبح نیستند!

گویا دستان مهربانی آنها را از مقابل پاهایتان روز زمین جمع کرده ،تا کفشهای واکس زده شما زیبا تر به نظر برسند،دوست عزیزم گاهی بد نیست آن انسانها را بشناسیم وبا آنها صحبت کنیم !

چقدر سپور محله خودتان را میشناسید ؟ اسمش چیست ؟ اهل کجا است ؟ چند فرزند دارد ؟ در کدام محله زندگی میکند ؟ چیزی کم و کثر دارد؟

چقدر خوب است گاهی باید چای تازه  یا یک لیوان شربت و یا قارچی هندوانه ببرید و کنارش بنشینید تا نوش جان کند.

هموطن  بیایید فقط در شبکه های اجتماعی به دنبال دلسوزی با نیز مندان نباشیم و دیگران را تحسین نکنیم گاهی هم خودمان  آستین همت بالا بزنیم و از خودمان و اطرافمان شروع کنیم.

تقدیم به آقای تقی زاده مرد محترم و دوست داشتی محله ما به پاس تلاش های ارزشمندش.

ای بسا هندو و ترک همزبان...... ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست..... همدلی از همزبانی بهترست

مولانا


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

این و چکارش کنم ؟

 

تصویر استاد زندیاد میری

بغض در گلویش بود و با همان حال شروع کرد که :من تازه میرفتم مدرسه که پدر مادرم از هم جدا شدن!حدود یک سال طول کشید که بالاخره بابام رفت دنبال زندگی خودش و شنیدم زن گرفته و مادرم هم تصمیم گرفت به حرف دوستانش گوش کنه و شوهر کنه،اسمش احمد آقا بود راننده تاکسی میگفتن چون بچه دار نمی شده از زن قبلیش جدا شده بوده مادرم کار می کرد تو مسیر رفت و آمد با آن آشنا شده بود و خلاصه احمد آقا شد شوهر ننه ما!

چند سالی گذشت آدم بدی نبود یه دو اتاقه ته پامنار اجاره کرده بود و زندگی سادای داشتیم راستش من زیاد چیزی حالیم نبود بچه بودم اما گاهی وقت ها یه چیزای میدیدم که برای سن و سال من اصلاً خوب نبود ،بگذریم نمیدونم چطور شد که احمد آقا تصادف کرد و یک سالی هم طول کشید مادرم ناچار طلاق گرفت برگشتیم خانه عمو مادرم باز بعد یک سال مادرم قرار شد با یک نفر ازدواج کنه میدونی خیلی سخته یک زن تنها زندگی کنه تازه یکی پیدا شده بود که حاضر بود من را هم تحمل کنه ، من همیشه می شنیدم وقتی به مادرم میگفتن خوب ازدواج کن به من نگاه میکرد و میگفت اینو چیکارش کنم!؟

من بیشتر از اسمم این بودم !

یه وقتهای شوهر ننم به من گیر میداد صاحب یک بنگاه خرید و فروش ماشین بود زن داشت و مادرم زن دومش بود،هفتی دو سه شب میومد خونه ما و همه چیز باید بابا میلش بود من باید میرفتم تو اتاق و مشغول در سهام میشدم و خلاصه ...بگذریم حس گفتنش نیست.

یه روز دیدم مادرم داره گریه میکنه   فهمیده یارو ول کرده و رفته حالا دیگه مادرم یه زن کامل شده بود من هم باید میرفتم دبیرستان اما ترجی دادم مدرسه را ول کنم و بچسبم به کار،از مدرسه خوشم نمی آمد بیشتر وقتها با بچه ها دعوا می کردیم همیشه لباسم پاره بود مادرم هم فحشم میداد و کتکم میزد راستش من هیچ وقت به مادرم نگفتم چقدر دوست داشتم یکی را بزنم واسه همین دعوا میکردم !

خیاطی ، تعویض روغنی ،مکانیکی ، نجاری ،آهنگری خلاصه کار های زیادی کردم اما بیشتر بیرون از محل وقتی بچه های هم سن و سال خودم را میدیم که یا بازی میکنند و یا تفریح به خودم دلداری میدادم که بی خیال ...یه مدت هم رفتم باشگاه ورزش میکردم خوب بود غروبا وقتی از سرکار برمیگشتم میرفتم ورزش!

مادرم به یه مرده ازدواج کرده بود که بیست سال از خودش بزرگتر بود بازنشسته  بود بیشتر یه پرستار میخواست تا همسر، می گفت حوصله بچه ندارم ته حیاط یه اتاق بود دادبودن به من من انجا زندگی میکردم ،اولین بار هم همونجا یک نخ سیگار کشیدم.

مادرم داشت پیر میشد میگفت تو هم زن بگیر،یه روز شور ننم صدام کرد گفت بیا تو انباری کمکم کن رفتم و یک کارتن کتاب بهم داد که ببرم بفروشم گفت پولش مال خودت، من کارتون کتابها را بردم تو اتاقم مال خودم بود نشستم یک یکی کتاب هارا ورق زدم نمیدونه چی شد خوابم برد وقتی بیدار شدم ازا ن مغرب بود صدای اذان بلند شده بود انگار یکی بهم گفت برو دنبال درس خوندن ...رفتم یه دبیرستان شبانه همین نزدیکی خونه ما بود وقتی وارد شدم همه سر کلاس بودن یه آقای داشت وسط حیاط مدرسه وزوه میگرفت رفتم جلو گفتم آقا اینجا چطوری میشه درس خوند؟برگشت با لبخند نگاهم کرد و گفت راحت با تو دفتر و من رفتم تو دفتر مدرسه اون مرده مدیر مدرسه بود و من از همانجا شروع کردم حرفاش قشنگ بود گفت تو باید زندگی خودت را تغییر بدی و حتماً میتونی ...ده سال بعد من خودم مدیر یه مدرسه بودم!

اون آقا هم همکار من اما داشت بازنشسته میشود .

مادرم با من زندگی میکرد من زن گرفته بودم و صحب فرزند بودم ،سی سال از اون روزها گذشته من بازنشسته شدم بیست سال فقط در دانشگاه تدریس کردم و چهره تک تک شاگرد هایم را خوب به یاد دارم با زندگی هاشون خوب آشنا هستم و شکر!

همیشه فکر میکنم تنها کسی که  من زیادی ندید همان مدیر مدرسه بود .

چند روز پیش ناغافل عکسشو دیدم و بعد فهمیدم که بعد از یک بیماری طولانی در گذشته.

من فکر میکنم این آدم و آدمایی مثل اون زندگی خیلی ها را تغییر دادن خدا رحمتشان کند .

تقدیم به استاد میری و تمام دلسوزان آموزش و پرورش

یا حق

جعفر صابری

 


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ شنبه یازدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 20:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

پانزدهمین مجمع عمومی جامعه اسلامی مهندسین صبح امروز  پنجشنبه دوم تیرماه  در مجتمع فرهنگی آدینه برگزار شد.

به گزارش ایمنا، پانزدهمین مجمع عمومی جامعه اسلامی مهندسین صبح امروز پنجشنبه دوم تیرماه  در مجتمع فرهنگی آدینه با حضور آیت‌الله ناطق‌نوری، آیت‌الله اراکی، برخی وزاری دولت‌های گذشته و معاون پارلمانی رئیس‌جمهور برگزار شد.

در این مراسم، محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه مهندسین با بیان اینکه این حزب ۳۵ سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است، اظهار کرد: ما تاکنون کنگره‌های خود را به صورت دوسالانه برگزار کرده‌ایم و انتخابات شورای مرکزی و هیئت بازرسی داشته‌ایم اما به دلیل شیوع بیماری کرونا دوره گذشته مجازی برگزار شد.

باهنر با اشاره به خدمات دولت‌های گذشته از زمان جنگ تاکنون ادامه داد: طبیعی است هر دولتی را نقد کنیم ممکن اقدامات آن‌ها است چند اشکال داشته باشد اما باید قدر خدمات ارائه شده را نیز بدانیم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تصریح کرد: طبق این بیانیه ما نباید خدمات گذشته را فراموش کنیم و باید تا همیشه به جمهوری بودن و اسلامی بودن نظام افتخار کنیم‌.

وی با بیان اینکه بعضی از اشکالات، ناظر به مشکلات ساختاری و بعضی نیز به دلیل عملکرد است، یادآور شد: باید بتوانیم در ساختارها تجدیدنظر کنیم.

باهنر با بیان اینکه سعی کرده‌ایم که یک مجموعه نخبه‌گرا باشیم، افزود: ما در این تشکل به‌عنوان اتاق فکر به پیشرفت این روند کمک می‌کنیم. منبع: ایرنا


موضوعات مرتبط: گزارش
[ پنجشنبه دوم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری کاخ نیاوران جمعه 27خرداد1401

 

شبح باباشه

تاحالا دقت کردید به محض اینکه برای اولین بار میخواهند نوزاد تازه متولد شده را بدن بغل باباش میگن خدایا چقدر شبیه باباشه!

یا یک جمله  به همین معنا !

این که حالا چقدر نوزاد متولد شده شبیه باباشه مهم نیست چون بواقع نوزاد شبیه هیچ یک از والدینش نیست لااقل تا چند ماه و یا چند سالگی !

اما با باین حرف آن هم از دهان بزرگتر ها و اطرافیان محر بچه را در دل پدر می اندازند، بماند که گاهی مادر بچه بی خبر از همه جا میگه وای نگو آید خدا کنه اخلاقش به باباش نره!

اما  یک وقتهایی که  دعوای زن و شوهر میشه  زن با ناراحتی میگه این که بچه تو نیست!حالا منظور مادر این است که بچه خودمه و به تو نمیدم اما جوری و در زمانی این مطلب را مطرح میکنه مه به هیچ عنوان جاش نیست و تازه از این به بعد کینه ها شروع میشود.

در زندگی مشترک دانسته و یا نادانسته از وجود فرزندانمان به عنوان یار استفاده ننماییم ،بیشترین آسیب های روحی روانی را گفتار و رفتار ما بر روی روح و روان فرزندانمان می گذارد فرقی نمی کند در چه سن و سالی باشند در هر زمان به نوعی این آسیب ها وارد میشود نوزاد باشند به نوعی  نوجوان باشند به شکلی و حتی جوان کاملی باشند هم خطراط خود را دارد.

خودخواهی و غرور بیش از حد والدین در مواقعی باعث میشود فرزندان شان نه تنها به خودشان بلکه به آینده و حتی نسل بعدشان هم آسیب بزنند .

این گونه فرزندان گاه اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و گاهی نیز  نا خواسته با دوستان نامناسب همراه میشوند و در نهایت این خود ما والدین هستیم که آسیب می بینیم.

اختلافات والدین از گرمای خانواده می کاهد و روابط سرد والدین محبت را از دل دیگر اعضا خانواده خارج میسازد، متاسفانه بر خلاف انتظار والدین فرزندانشان نه تنها از آنها دفاع نمی کنند بلکه در دراز مدت احترام و شایستگی  این گونه والدین نیز نزد فرزندانشان کم رنگ میشود.

نکته جالب توجه این است که زین پس دون شک فرزندشان به آنها شباهت پیدا خواهد کرد شاید هم کمی بیشتر از آنها در این گونه رفتار های ناهنجار پیش برود.

چاره کار در عین سادگی بسیار دشوار است چرا که همیشه یک نفر باید گذشت کند و این کار او را میتوان از عشق ، انسانیت، معرفت ، فهم ، درک ، شعور و...بالای او دانست ولاغیر!

اینجا جان یک انسان در میان است فرزند اخلاق و منش انسانیت حکم میکند که طرفین از خیلی چیز ها بگذرند و از سنگر  خود خارج شوند .

البته این گونه رفتار ها بیشتر در کشورهایی مانند ایران است و به دلایل مختلف کشور های اروپایی و آمریکا سیاست های جاری به هیچ عنوان کودک آزاری را مجاز نمی دادند و این گونه رفتار ها بیشتر کودک آزاری است والدین در چنین مواقعی گاه بازداشت و فرزندانشان به دست خانواده های دیگر سپرده میشوند شاید نفس داستان مناسب و اخلاقی نباشد اما تشخیص این است که فرزندان نیاز به یک مکان امن بدور از تشنج و نگرانی دارند ،این که والدین گاه بگویند بخاطر تو من کوتاه می آیم و یا بخاطر تو تحمل میکنم و این گونه برخورد ها به هیچ عنوان مناسب نیست و از طرف دیگر طرف مقابل با احساس اینکه ناچار است به خاطر فرزندشان کوتاه بیاید و گذشت بیشتری نشان دهد نه تنها شایسته نیست که مخرب هم میشود و همواره این کنش ها در رفتار و گفتار طرفین دیده میشود.

امیدوارم با توجه به این همه دقت ما والدین و مطالعه و توجه مان به مسائل تربیتی که در شبکه های اجتماعی داریم در زندگی خودمان نیز بکار گیریم .

 یا حق

 جعفر صابری


موضوعات مرتبط: تصویر، سر مقاله
[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 21:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری در نمایشگاه آثار هنر مندان تجسمی در نمایشگاه نقش جهان  عصر جمعه بیست و هفتم خرداد ماه 1401 با حضور استاد علی اکبر کهربایی و دکتر جاوید از کافه خبر کیمیا نیوز و مهندس بابک محمدی از شرکت بیس تک

 

 


موضوعات مرتبط: گزارش
[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 21:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نمایشگاه هنر های دستی کاخ نیاوران


موضوعات مرتبط: تصویر
[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 20:59 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

عصر پنج شنبه بیست و ششم خرداد دکتر جعفر صابری در دیدار از تاتر دختر به کارگردانی حسن حسامی در سالن شهرزاد شرکت نمود

 

 


موضوعات مرتبط: گزارش

جعفر صابری در مراسم استاد سایه

حضور آقای دکتر جعفر صابری به مناسبت در گذشت استاد سایه در انجمن ادبی میثاق عضر شنبه بیست و دوم مرداد ماه 1401


موضوعات مرتبط: گزارش

جعفر صابری این بابا مورده

این بابا مورده...!

همسایه ای داشتیم که تازه بازنشسته شده بود و اوایلش خیلی هم خوشحال بود ولی بعد از یک مدت من بیشتر وقتها او را در پارکینگ خانه میدیدم که یا روی یک چهارپایه نشسته و یا داخل ماشینش بود .

یک روز من را دعوت کرد داخل اتومبیلش و گفت : حوصلم داخل خانه سر میره دخترا با مادرشان بحث میکنند و او هم سر من داد میزند خسته شدم حوصله هیچ کاری هم ندارم فکر میکنم زود بازنشسته شدم!

گفتم خوب مشغول یه کار دیگه شو تو خیلی جوان هستی !

لبخند تلخی زد و گفت : که چی بشه بیشتر براشون در بیارم !

گفتم :خوب برو تفریح کن مسافرت و خوش بگذران تو زحمتت را کشیدی !

گفت: تفریح کال میخواد و حوصله تازه باکی برم ؟گفتم به شما بگم شاید به زنتون کاری برسه

گفتم بهترین کار این که از یه جای شروع کنید ما روز های شنبه انجمن شعر داریم بیشتر دوستان هم سن و سال شما هستند تشریف بیارید برای خودشان طول هفته برنامه ریزی میکنند کوه و یا پارک میرن و خلاصه خوبه چشم به هم بزنی کلی رفیق خوب پیدا میکنید

با سر تشکر کرد و من از ماشین پیاده شدم ...پشت سرم نگاه سردش را احساس میکردم و چند روز بعد وقتی رسیدم خونه دیدم آمبولانس آمد و جسدش را بردند!

از خودم بدم آمد بود اون از من کمک میخواست من فقط ...

قدیما مردم بخصوص خانوادها بیشتر با هم بودن به بزرگتر ها بیشتر احترام می گذاشتند و مادر خانواده به بچه ها یاد میداد که چطور باید به باباتون احترام بزارید مادرا میدونستن اگر شخصیت مرد خانه را در مقابل بچه ها بشکنند اول از همه شخصیت خودشون خورد میشود .زندگی ها با احترام پیش میرفت و کم زیاد بود ! نان و پنیر و انگور و ماست و دوغ کار هزار تا چلو کباب و جوجه کباب را میکرد .

دوستی داشتم که میگفت : اگر زن و مرد متاهل جاشون سوا شود نونشون دوتا نمیشه!خدا قهرش میاد معنی نداره حلال خدارا ما به خودمون حرام میکنیم دعوا و قهر مال بیرون اتاق خوابه !

زندگی ها بدون عشق و دوست داشتن ،بدون احترام و گذشت اول کمرنگ بعد بی رنگ میشه انقدر که دیگه ازش هیچی نمیمونه !راستش من میخوام بگم خیلی وقتها آدما مردن فکر میکنند زنده هستند و زندگی میکنند !

مردا هیچی ندارن جز یه دل کوچیک که زود میشکنه و فقط زنشون میتونه درستش کنه با ناز کردن و ناز خریدن !معجزه این محبت را وقتی می بینند که انجامش بدن چند برابر به خودشون برمیگرده !

باید قبول کنند که نه تنها کوچیک نمیشن بلکه بزرگ هم میشن !نه یه بار نه از روی وظیفه بلکه از روی عشق و محبت ،سرسخت ترین موجودات با محبت رام میشن مردا که جای خودش را دارد !البته این صحبت ها برای کسانی ارزش دارد که بخواهند به زندگیشان رنگ و بود ماندن بدهند و گر نه وقتی ساز ناسازگاری کوک باشد هر چی هم که از این نصیحت ها کنیم بازکم است و بی فایده!

گاهی وقت ها در یک خانه کوچک دو خوابه هستیم و خبر از حال یکدیگر نداریم، شریک زندگیمان در نزدیکی ما دارد جان میکند و یا مرده اما ما بی خبر هستیم .

روزگار غریبی شده اسم این نوع برخورد را هم حقوق فردی و حق انسانی می دانیم !چه چیزی در این روزها آموختیم و چقدر آداب معاشرت میدانیم جای تامل و تفکر دارد!

من میگویم :به داد هم برسیم تا بتوانیم از زندگی خودمان بیشتر لذت ببریم همین !

یا حق

جعفر صابری