خدا شفات بده
دوستی میگفت داخل اتوبوس ایستاده بودم و به این فکر میکردم که با توجه به وجود کرونا چرا آنقدر وسایل عمومی شلوغ هستند و چه کسی باید پاسخ گو باشد که رسیدیم به ایستگاه دانشگاه و چند دانشجو وارد اتوبوس شدند همشون کوله های بزرگی بر دوش داشتند و در گوششان هم هندزفری بود و لبخند میزدند با هم صحبت میکردند من نمی دانم چطور میتوانند در حالی که هندزفری به گوش دارند صحبت های دوستانشان را هم جواب بدهند !
به این فکر کردم زمان دانشجویی ما یکی دوتا کتاب بود و بیشتر می شنیدیم درس ها درس بود و این بنده ی خدا ها چه حجم عظیمی از کتاب لب تاب و موبایل را باید حمل کنند .
ناگهان احساس کردم که دارم به سمتی کشیده میشوم خوب که دقت کردم دیدم بند کوله یکی از همین جوانان دانشجو افتاده به دستم و داره مرا می کشد...چند بار صدا کردم اما متوجه نشد و ناچار بادست زدم به شانه او با ناراحتی برگشت و گفت چیه ؟
گفتم داری منو با خودت میکشی ته اتوبوس !
با ناراحتی گفت برو بابا خدا شفات بده!
تعدادی که متوجه نشده بودند از سخن این جوان به من خنده شان گرفت .نفس عمیقی کشیدم و بعد از چند دقیقه رفتم به آن جوان دانشجوی علم و دانش گفتم متشکرم از دعای خیری که برایم نمودی.
و ایستگاه بعدی پیاده شدم.ترجیح دادم ادامه راه را پیاده بروم و بیندیشم که کی خدا وند به من و امسال من شفا میدهد تا عاقل شویم انشاءالله.
برای شما نیز همین دعا را میکنم که خدایا مارا شفا ببخش.
آمین
جعفر صابری
شب دامادی کمتر از پادشاهی نیست
تقدیم به هنرمند جوان : حمید صفت (خواننده رپ)
بدون شک این بیت را بسیار شنیده ایم که می گوید:شب دامادی کمتر از پادشاهی نیست به شرط آنکه پدر پسر کند داماد!
البته چند سالی است که کمتر پدری توانایی آن را دارد که فرزندش را آنطور که دوست دارد داماد نمایدو از طرفی نیز بدلایل اقتصادی جامعه جوانان کمتر میتوانند ازدواج نمایند و این موضوع خود نیاز به چندین جلسه کارشناسی دارد .
بسیاری از موارد دست به دست هم داده که نسل جوان ، امروزه کمتر به نظرات والدین خود توجه نمایند و غالباً با پرخاشگری و بی تفاوتی نسبت به نصایح والدین برخورد مینمایند.
نقش مهم تربیت فرزندان بخصوص تا هفت سالگی بر عهده والدین مخصوصا مادر است و اینجاست که ما میبینم کشورهای پیشرفته بیش از سه سال حقوق به مادران چه شاغل و چه خانه دار میدهند تا در کنار فرزندانشان باشند آنها میدانند که شخصیت کودک باید درست شکل بگیرد تا آینده کشورشان دچار بحران نشود آنها متوجه هستند اگر این هزینه ها را امروزبرای سلامت جامعه ننمایند . فردا باید چندین برابر بیشتر هزینه نگهداری این فرزندان و همچنین رفع آسیب های اجتماعی بنمایند.
در تربیت دختر مادر و در پرورش شخصیت پسر این پدر ها هستند که باید وقت بگذارند و همیشه بدانند والدین در مقابل فرزندانشان جایگاهشان را حفظ نمایند ،بدترین شکل زندگی این است بحث ها و گفتگو های والدین در مقابل چشم بچه ها اتفاق بیفتد که متأسفانه بدیلیل مشکلات فضای مسکن این موضوع ها اجتناب نا پذیر است.
در یک نگاه کلی به بیشتر زندگی هایمان میبینیم ابتدا عاشقانه آغاز میشود علی رغم تمام مخالفت های بعضی از نزدیکان، بعد همین نظرات دلسوزانه آرام آرام زندگی ها را سرد میکند با تولد فرزند احساس میشود کانون خانواده به استحکام نزدیک شده اما کم نیستند افرادی که در حاشیه زندگی ها خواسته یا ناخواسته از روی دلسوزی یا حسادت شروع به بیان موضوعاتی میکنند که کمتر انسانی توان تحملش را خواهد داشت و بالاخره یک جایی کم می آورد و سردی زندگی با بیان این موضوعات شروع میشود. ابتدا با مقایسه ،بعد با تحقیر،بعد با توهین و سرانجام با بی تفاوتی وبی اعتنایی ،این هم تازه اول ماجرا است جدایی بین زن ومرد در آنچه حق و حقوقشان است و خدا هم آن را حلال نموده و اساساً ارکان خانواده بر همین موضوع شکل گرفته و مسائل جنسی همسران بسیار مهم است و برای تکمیل کردن خلا های روحی و روانی پایه گذاری شده باعث میشود زندگی به مسیری برود که بیشتر به طلاق ختم می شود.
با همین رفتار ها به مرور حرمت احترام به خودمان را بعنوان والدین از بچه ها میگیریم و آنها یاد میگرند که به ما به یکی از ما بی احترامی کنند و در دراز مدت به هر دو توهین خواهند کرد آنها یاد میگرند که بگویند شما چرا وقتی نمیتوانستید بفهمید مارا بدنیا آوردید؟
در ظاهر بحث بر سر بچه یا بچه ها در میگیرد و یا نسیب مادر میشود و یا پدرهمان بچه ای که پس از تولدش دیگر حتی مطرح کردن مطالب عاشقانه بین همسران ممنوع میشود تا چه رسد به همخوابی و مطالب زنا شوئی!
در بیشتر مواقع دیر یا زود یک یا هر دو والدین ازدواج میکنند و این گونه میشود که فرزندان بلاتکلیف خواهند شد و در بیشتر مواقع یک جزیره برای خودشان درست میکنند جزیره ای که تنهای تنها هستند و این آغاز آسیب پذیری هر کدام است اول خود زوجین و بعد فرزندانشان .
کم نیستند افرادی که سودشان در جامعه شکار این گونه در ماندگان است و مواد مخدر، اعتیاد ،سرقت و ...کمترین آسیب ها ی اجتماعی برای افراد میباشد .
در بهترین شرایط به ازدواج مجدد والدین ختم میشود و فرزندان بلاتکلیف دختر بزرگ میشود و خطر نا پدری گاه او را تهدید میکند. پسر بزرگ میشود و خطر نا پدری او را تهدید میکند او نمی تواند شاهد روابط مادرش با دیگری باشد سرخورده میشود لجباز خشن و گاه فاجعه ای پدید می آید همه این ها که به ظاهر ساده است و شاید بتوان گفت هیچ مهم نمی باشد گاه چنان مهم میشود که از پس خود قتلی را هم به دنبال خواهد داشت !
چه باید کرد؟
این نسخه همیشه جواب نمی دهد در واقع بدون یاری شما هرگز جواب نمی دهد .اولین قدم خود خواستن است یعنی شخص باید خودش بخواهد و کمی دور نگر و صبور و با گذشت باشد تا بتواند مسیر زندگی را درست طی کند پس :
دور نگر
صبور
با گذشت
همانطور که ملاحظه نمودید هیچ نسخه ای برای طرف مقابل نیست و از خودمان باید شروع کنیم و لا غیر اگر خودمان را دوست داریم و آینده خوب را میخواهیم بسازیم راهش همین است اگر میخواهیم ازدواج فرزندانمان و موفقیتشان را ببینیم و اگر میخواهیم شب دامادی پسرمان کنار او باشیم باید صبور باشیم و گاهی وقت ها در مقابل طرف مقابلمان فقط شنونده باشیم همین. برای اینکه شب عروسی دخترمان را ببینیم باید گذشت کنیم برای اینکه نخواهیم حضور شخص دیگری را بعنوان والدین فرزندمان تحمل کنیم باید خیلی جا ها گذشت کنیم .
برادر عزیزم که از بابت داشتن دو سهم ارث خوشحالی و اینکه مردی و حق طلاق داری وچندین حسن دیگر از زنها پس این موارد نیز تو باید بیشتر داشته باشی گذشت بیشتر، صبر بیشتر، میدانم که خیلی سخت است بخصوص برای آنها که خیلی مرد تر هستند و ادعای بیشتری دارند مثل خودم!
بگذریم امید وارم اصل مطلب را گرفته باشی رفیق
یا حق
جعفر صابری
توت
اسمش عطا است و آذری زبان .میگفت کم سواد است ولی خیلی زود توانسته بود آژانس املاک دایر کند و بهترین زمینهای منطقه خودشان را بخرد و حسابی کاسب بوده طوری که جزو خیرین شهرشان محسوب میشده و بانکهای شهرشان بدلیل خوش حسابی نمی گذاشتند چکش برگردد.تا اینکه با تریاک آشنا شد رفیق بد و زغال خوب و پول هم که بود درآمد عالی و زندگی راحت کم کم باعث شد تا عطا بیشتر وقتش را با دوستان بگذراند و همین مسئله به مرور پول نزول و بهره را در زندگیش وارد کرد اولین بار که زندان افتاد چند ماه بیشتر طول نکشید و بعد باز چک بعدی و مشکلات مالی این بار سه سال طول کشید و فرصتی بود تا او با مواد مخدری بنام شیشه آشنا شود و پس از آزادی دیگر آدم گذشته نبود این بار نه تنها در گیر مواد بود بلکه دچار توهم مصرف مواد هم بود طوری که یک هفته احساس می کرد زنبور ها به خانه اش حمله کرده اند و برای همین کل خانه را سم پاشی کرد و با تبر به جان دیوار ها افتاد تا لانه زنبور هارا خراب کند .
با زنی شریک شد تا کارآژانس مسکن را ادامه دهد اما تأثیر مواد نمی گذاشت فکرش را متمرکز سازد سرانجام راهی کمپ شد اما با بیماری شدید جسمی و روحی فراوان جمجمه اش آسیب شدید خورده بود و قسمتی از آن کاملاً شکسته بود بیش از هشت ماه زندگی در کمپ و نهایت ترک مواد .
حالا او دیگر حتی سیگار هم نمی کشد و مدتها است که زندگی پاکی را در یک مرکز نگهداری این گونه افراد تجربه میکند هنوز دور از خانواده است اما نه برای اعتیاد بلکه بدلیل خجالت از خانواده ،خودش می گفت تصمیم گرفتم دوباره زندگیم را بسازم هیچ سرمایه ای نداشتم حتی لباس مناسب هم نداشتم یکی از دوستان به من چهارده هزار تومان داد که آن لحظه به اندازه چهارده میلیارد بود رفتم چند لیوان یک بار مصرف خریدم و از درختی که داخل مرکز نگهداری ما بود میوه های توتش را کندم و شروع به فروختن آدها نمودم اندک اندک صاحب سرمایه شدم و لباس نو خریدم و حالا هم مشغول فروش البسه هستم تی شرت و لباس های مردانه ،شکر سرمایه ام چندیدن برابر شده و این را مدیون همین درخت توت داخل مرکز هستم و لطف خدا باید توکل داشت و گذشته را ساخت نباید نشست و حسرت گذشته را خورد .
به امید سلامتی و موفقیت همه مردم با همت و جنم
یا حق
جعفر صابری
ساعت ها
اوایل انقلاب من و خواهرم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر دامغان عضو بودیم ،خوب یادم هست یک روز آقای عبدلی یکی از مربیان کانون کتابی را برداشت و در جمع ما شروع به خواندن کرد با نام ساعت ها .داستان این بود که شخصی کلکسیونی از ساعت های دیواری و رو میزی داشت که همه کوکی بودند آن شخص هر روز فقط ساعت هارا کوک میکرد تا کار کنند و گاهی هم که نیاز بود روغن کاری میکردشان ،و از صدای تیک تاک آنها لذت میبرد تا این که یک روز دستی آمد و یکی از ساعت ها را برداشت و این بار کوک زنگ ساعت را هم پر کرد تا در زمان مشخصی به صدا در بیاید.همین اتفاق افتاد و صاحب ساعت ها بسیار عصبی شد آن ساعت را شکست ولی فردای آن روز باز همان دست آمد و این بار دو تا دیگر از ساعت هارا برداشت و زنگ کوکشان را پر کرد و برای ساعت خاصی تنظیمشان نمود و باز همان داستان صاحب ساعت ها با شنیدن صدای زنگ آن دو ساعت باز آنها را شکست و این کار چند بار ادمه یافت هر بار هم چند ساعت به ساعت هایی که زنگ میزدن افزوده میشد تا اینکه همان دست آمد و این بار همه ساعت ها را برای یک زمان مشخص آماده کرد و همه با هم صدای زنگشان در آمد صاحب ساعت ها این بار از سالنی که ساعت ها را نگه میداشت رفت...
ما باید برداشتمان را از این داستان مینوشتیم من هم این داستان را به انقلاب ایران ربط دادم و گفتم صاحب ساعت ها شاه ساعت ها ما و دست هم امام بود که ملت را هوشیار نمود و باعث فرار شاه شد!
سالها از آن تاریخ میگذرد امروز من به زندگی خود و اطرافیانم نگاه میکنم و میبینم بیشتر خانواده ها در بحرانی شدید زندگی می کنند دستهایی هستند که ذهن و اندیشه نه تنها اطرافیان مارا بلکه خودمان را نیز مشغول میکنند درست یا غلطش را کاری ندارم اما روشش این است که صدای ناساز باشد ،شخصاً تفکرات اسلامی را برگزیدم چرا که بشدت به اندیشیدن استوار است و اساس ایدئو لوژی اش بر پایه اندیشیدن است و این خود ما هستیم که باید برویم و تحقیق نمائیم و خوب بیندیشیم اما در این میان باید هوشیار هم باشیم که در چه حوزه ای می اندیشیم و از چه منابعی بهره میگیرم .
اما داستان ساعت ها برایم جذاب است چون بعد ها باساعت های مختلفی آشنا شدم از جمله ساعت های مچی که باطری میخورد ولی هنوز عاشق ساعت های قدیم مچی هستم که به صورت کوکی و یا اتوماتیک کار میکنند .در بین ساعت های کوکی و اتوماتیک هم اتوماتیک هارا بیشتر دوست دارم همین تازگی هاهم یک نمونه کلاسیک قدیم را خریدم .خوبی این ساعت هاآن است که صاحبش باید مدام آن را در دست داشته باشد و با حرکت دست او در طول روز ساعت کار میکند و اگر برای زمانی حدود ده تا دوازده ساعت آن ساعت را کنار بگذارد بطور اتوماتیک ساعت از کار می افتد و نیاز به تنظیم دوباره خواهد داشت !
تطابق آن با زندگی ما و اطرافیانمان در همین نکته ریز است نمیشود آنها را کوک کرد و به حال خود رها نمود ،نمی شود یک باطری بر رویش گذاشت تا برای خودش کار کند باید مدام در کنار ما باشند تا بتوانند کار کنند و ما باید مدام حواسمان به آنها باشد !
کمپانی های ساعت سازی وقتی دیدند خیلی ها یادشان میرود ساعتشان را کوک کنند به فکر چاره افتادند و در مدت زمانی ساعت های اتوماتیک وارد بازار شد اما باز همین که خیلی ها یادشان میرفت و توجه لازم را به ساعت دستشان نداشتنند باعث شد که ساعت هایی که با باطری کار می کنند به بازار بیاید و مورد استقبال شدید نیز قرار گرفت برای همین امروز کمتر کسی ساعت اتوماتیک و یا حتی کوکی استفاده میکند .
دوست من زندگی ما خلاصه به این نشده که فقط شارژ شود و با کار و درآمد ما اطرافیانمان روز گار بگذرانند بلکه باید مورد توجه قرار گیرند و همیشه در کنارمان باشند این عمومیت دارد چه در زندگی شخصی ما چه در کلان موضوع کشور داری ما نمیشد فقط ساعت هارا کوک کرد و یا باطری انداخت گاه خواب میروند گاه صدای زنگشان در می آید و گاه مارا آزار میدهند و برای همین باید حواسمان به اطرافیانمان آدمهای کنارمان بخصوص خانواه مان باشد
یا حق
جعفر صابری
نشستی دوستانه با جعفر صابری
مدیر عامل مؤسسه آموزشی ،فرهنگی،هنری،انتشاراتی ومطبوعاتی آشتی
آقای صابری،مؤسسه شما در نظر دارد بر اساس طرحی که شما ارائه نموده اید یک مسابقه و یا در سطح گسترده تر، در قالب جشنواره فیلم و عکس برگزار نماید. باتوجه به این که طرح اجرایی این جشنواره )فیلم) از جانب شما بوده است چه ضرورتی در ارائه این موضوع
می بینید؟
با تشکر از شما قبل از هر چیز لازم می دانم به اطلاعتان برسانم این طرح از سال1374 توسط جمعی از دوستان وهمکاران مطرح و پس از مدت ها به مرحله کنونی رسیده است که اگر نبود همکاری این جمع ما امروز اینجا نبودیم .
{ جشنواره دوربین دوم} یعنی نگاه به وقایع سینمایی از زاویه ی خاص که همه از آن بهره مند نیستند به عبارت دیگر نگاه از دوربینی دیگر.
ما معتقدیم دست یابی و آگاهی و بررسی پشت صحنه های فیلم های سینمایی ،سریال های تلویزیونی و حتی فیلم های مستند همواره یکی از عوامل پیشرفت مهم در صنعت ساخت فیلم است که از جذابیت خاصی نیزبرخوردار می باشد.
این بخش ها نه تنها به دلیل حوادث پشت صحنه ،مورد توجه است بلکه از جهاتی دیگر جذابیت ویژه دارند و بیننده را با دنیای پشت دوربین آشنا می کنند. همانند تلاش دست اندر کاران در پشت صحنه ،همکاری ، صمیمیت ها، اختلاف نظرها، مشاجره، وحدت و همدلی، معرفی همه آنهایی که در پشت دوربین با هدفی مشترک فعالیت می کنندو...از آن جمله اند. به ویژه اهمیت وسایل و تکنولوژی سینما.
فکر نمی کنید این موضوع تکراری باشد؟
خیر ، آنچه مد نظر ما است صرفاً گزارشی از پشت صحنه ها نیست،بلکه با اهداف مشخصی در نحوه بیان ، خط سیر و هدف آن که با نگرش و تدوین هنرمندانه ای یک سری اهداف را دنبال می کند در نظر ما است ،در واقع شکل گزارشی آن بسیار ضعیف و در حاشیه موضوع قرار می گیرد. بنابراین هر تماشاگر علاقه مند به هنر سینماوتلویزیون (چه هنر مند باتجربه و چه بیننده عادی)برای شناخت شیوه های عملکرد دست اندرکاران فیلم که همگی در تشکیل یک اثر هنری مشارکت دارند مشتاق است و در کسب اطلاع از این رخدادها به اتفاقات پشت صحنه توجه می نمایند.
اهداف اصلی این جشنواره شامل چه چیزهایی می شود؟
اهداف این جشنواره براساس انگیزه هایی، به وجود آمده است از جمله:
*بکر ونو بودن موضوع در قالب جشنواره.
*آگاهی مردم از تلاش فیلم سازان وزحمات ومشکلاتی که در این مسیر متحمل می شود.
*ارزش نهادن و تقدیر از فعالیت های تولیدات سینمایی وتلویزیونی.
*بهره گیری از تجربیّات برای آموزش تولید.
*معرفی بهتر امکانات و وسایل ساخت وتولید فیلم در سینما و تلویزیون.
اینها هدف اصلی ما می باشد ودر واقع به موازات این اهداف می خواهیم شرایطی را برای :
1- شناساندن تولیدات صنعت فیلم سازی و سینما .
2- معرفی صمیمیت و فعالیت گروه های هنری در عرصه سینما و تولیدات تلویزیونی.
3- شناساندن تجربیات گروه های تولیدی در پاسخ به بخشی از نیازهای قشر علاقه مند.
4- علاقه مند کردن دست اندرکاران سینما برای ثبت وقایع کلیه ی آثاری که در مجموع یک اثر هنری را در عرصه سینما وتلویزیون به وجود می آورند. به عبارت دیگر ثبت عناصر و تمام عوامل تولید با تمام جزئیات آن مورد نظر ما می باشد .
برای توضیحاتی که داده شده دست اندر کاران تولیدات وعلاقمندان به شرکت در این جشنواره بایستی بر چه اساسی آثار را تهیه وتدوین و ارسال نمایند؟
موضوعات اصلی و در واقع محور محتوای آثار که همان بحث اصلی است بایستی براساس یکی از موضوعات زیر باشد :
1- همکاری،تلاش و صمیمیت گروه(این موضوع کلیت داشته و شامل تمام اجزاء فعال در تهیه و تولید فیلم می شود)
2- حوادث و اتفاقات در پشت صحنه
3- کاربرد دوربین و امکانات فنی دیگردرصنعت سینما وتلویزیون.
4- تلاش و فعالیت کارگردان و همکارانش.
بنابر آنچه گفته شد آیا شما صرفا ً از نگاه عامه پسندانه به این موضوع می پردازید؟
خیر،آنچه مد نظر ماست صرفاً دیدگاه عامه پسندانه آن نیست اگر چه همین موضوع در جای خود بخشی ازاین رویداد را در بر می گیرد یعنی ما از دریچه دید عموم مردم نیز به این موضوع نگاه کرده ایم ولی توجه اساسی ما به بررسی تولید فیلم هایی است که از پشت صحنه ها (خاصه موضوعات جذاب و واحد) که با نگرشی هنرمندانه وهدفمند تهیه وتدوین شده است می باشد. برای نمونه در جشنواره کن سال 79 فیلم 9ساعته ای که(النور کاپولا) همسر (فرانسیس فورد کاپولا) از پشت صحنه فیلم جنجال برانگیز شوهرش با نام (اینک آخرزمان ) ساخته بود چنان سروصدایی در جشنواره راه انداخت که حتی فیلم اصلی به راه نینداخته بود و همین طور 15 دقیقه تصویر از پشت صحنه فیلم جویندگان که بسیار مورد توجه تماشاگران و منتقدین قرار گرفت.
واقعیت این است که پشت صحنه سینما آرام و بی حادثه نبوده و نیست ، اکثر اوقات دارای رخدادهای قابل تامل است .شکستن کرین وافتادن فیلمبردار از روی آن ،سوختن بازیگر یامتصدی جلوه های ویژه در اجرای یک آتش مصنوعی ، تیر خوردن یا روی مین رفتن یک کارگردان در هنگام ضبط و ثبت یک اثر سینمایی و... همینطور تلاش وصمیمیت اعضای گروه برای پیشبرد کار را که نقطه عطف در ساخت یک اثر هنری است، نشان می دهد.
شما به عنوان یک ایرانی چرا این جشنواره را در کشور ایران وبرای سینماگران ایرانی اجراء نکرده اید؟
ضمن احترام زیادی که برای همکاران سینماگر ایرانی خود قائل هستم باید بگویم هنر به ویژه سینما، جهانی است ومختص به یک کشور نمی باشد،راستش برای اولین بار در سال1374 (یعنی 1995)طرح اصلی جشنواره با مسئولین کشور ایران مطرح شد چرا که جشنواره فیلم فجر علی رغم تلاش دست اندرکاران آن واقعا یک جشنواره بین المللی نبوده ونیست،اما خیلی زود ما متوجه شدیم به دلایل زیادی از جمله مسائل اخلاقی که در سینمای ایران مطرح است اجراء چنین جشنواره ای آن هم باموضوع مطرح کردن پشت صحنه فیلم ها به طور قطع در ایران اسلامی غیر ممکن است.لذا برای اجراء این جشنواره از کشورهای جنوبی خلیج فارس مثل امارات متحده عربی ویا حتی کویت دیدارداشتم ولی پس از بازدید و بررسی های به عمل آمده بعد از ملاقات ودیدار با مسئولین کشور سلطان نشین عمان باعث افتخار ما است که این جشنواره به میزبانی ایشان برگزار خواهد شد.لازم به ذکر است مؤسسه آشتی یک مؤسسه فرهنگی،هنری مستقل وآزاد است که به طبق قانون ایران در خصوص فعالیت های هنری می تواند با هر شخص داخلی ویا خارجی هم همکاری نماید. و باید بگوییم حتما این جشنواره جهانی خواهد بود باسطحی فوق العاده مطلوب وعالی .
داوری این جشنواره چگونه خواهد بود؟
این سوال شما منوط است به مراحل و شیوه ی اجرا که ما در دستور کار خود داریم . بدون شک داوران بایستی افراد شناخته شده سینما وتلویزیون جهان باشند که ما در صدد هستیم پس از قطعی شدن تاریخ برگزاری جشنواره با عده ای از دست اندر کاران با تجربه سینما وتلویزیون جهان گفتگو داشته باشیم و از آنها دعوت نمائیم که داوری این جشنواره بین المللی را برعهده گیرند.
اگر توضیح دیگری دارید بفرمایید؟
من باز از شما تشکر می کنم و در اینجا از تمام دست اندر کاران سینما وتلویزیون جهان دعوت می کنم که در این جشنواره شرکت نمایند ، صنعت وهنر سینما که در بین دیگر هنرها از عمرکمتری برخوردار است هنوز بسیار ناشناخته است وقتی در گوشه ای از همین جهان ودر همین قرن دوربین یک خبرنگار یا فیلم ساز را موردجستجوقرار می دهد تا مبادا بمبی در آن باشد ویا حتی آن را می شکند وفیلمبردار را به بدترین شکل کتک می زند ویا اسیر می کند ما می فهمیم که چقدر این هنر مظلوم واقع شده است در جای جای جهان امروز هنوز هستند اشخاصی که به خود اجازه می دهند فکر و اندیشه یک هنرمند فیلم ساز و حتی فیلم ساخته شده او را که تلاش جمعی از همکارانش است را سانسور ویا حتی توقیف کنند. ما بدون توجه به ملیّت ،رنگ ،نژادو دین افراد این جشنواره را صرفا برای نشان دادن صمیمیّت های موجود در صنعت سینما برگزار می نماییم. امیدوار هستم با ما همراه باشید.
باسپاس از آقای جعفر صابری مدیر عامل مؤسسه آموزشی، فرهنگی،هنری و انتشاراتی آشتی برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر شما می توانید به سایت :www.2ndcamera.com
Friendly sitting with Mr. Jaffer Saberi,
Managing Director of training, cultural, and art of Ashti publication.
Mr. Saberi your institute is considering that based on the plans you have set out for one competition or in an elaborate manner in the form of a film and photographic festival to be held , with attention to the fact that implementation of such a festival (film) , what is the requirement for presenting on this subject.
Actually this Behind the Scene was not of a quite and ineffective cinema and is not; most of the time has occurrences is reflect able. Filming of breaking of the crane and falling of the cameraman, burning of actor or special effect director while creating a special false fire, being hit by a bullet or going over a mine of one director while recording or registering a cinema effect and ….similarly trials and friendship of group members to further promoting and showing the work from inflection point for producing an art effect.