جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری/فقر آشکار ،گنج پنهان

جعفر صابری/فقر آشکار ،گنج پنهان

جعفر صابری/فقر آشکار ،گنج پنهانچهار شنبه 6 آبان 1394

بسم الله الرحمن الرحیم

بر بال مرز نشینان مهربان

فقر آشکار ، گنج پنهان

آنچه در ادامه می آید طرحی به جهت خد مات رسانی به هموطنان عزیزمان می باشد که در سخت ترین شرایط زندگی و در حاشیه این خاک گهر بار بعنوان مرز نشین ها زندگی می نمایند و متاسفانه از کمترین امکانات رفاهی و معیشتی برخوردار نیستند و به واقع بال های پر از مهر و محبتشان را بر روی نوار مرزی کشور عزیزمان ایران گسترده اند...در حالی که فقری آشکار دارند و گنجی پنهان.

در طول تاریخ پر از فراز و نشیب ایران عزیزمان همواره  مردم شریف مرز نشین   با صبوری و بزرگواری شاهد تقسیم بیشترین امکانات رفاهی در بین  شهر نشینان  بوده اند و آنها از امکانات کمی بر خوردار بوده اند ، این موضوع تقسیم نا عادلانه حتی در جزایری مانند قشم و  هرمز نیز بشدت به چشم می خورد درکل جزیره قشم ،علی رغم وجود دهها پاساژ و هتل، هیچ درمانگاه و کلینیک مجهزی وجود ندارد و مردم این نقطه از کشور برای ساده ترین مشکلات در مانی باید به شهر هایی مانند یزد ،شیراز و یا حتی تهران سفر کنند...

معذالک روح والا و بزرگوار ایشان بعنوان یک ایرانی مسلمان همیشه زبانزد بوده و هست.

در منطقه سیستان و بلوچستان نیز مشکلات مرز نشینان عزیز فراوان است ،و بیشتر این عزیزان یا بیکار و یا مشغول شغل های کاذبی هستند و از کمترین  درآمد برخوردار می باشند. همچنین مردم کردستان  نیز به شغل های خطر ناکی رو می آورند و نام قاچاقچی  برازنده  ایشان نیست.

همه ی این مشکلات در نگاهی مسئولانه درد های جامعه ما می باشند و لذا شایسته است که هر ایرانی وطن پرست در حد توان و امکان خود به رفع مشکلات این عزیزان همت لازم را مبذول دارد.

  به همین دلیل طرح  زیر تقدیم می شود.

 با توجه به روحیه و امکانات و شرایط  زندگی و فرهنگی مردم هر گوشه از ایران که خوشبختانه  دارای فرهنگ های گو نا گون و سرشار از سلایق و نظرات مختلف می باشند  طرح های زیر در دو بخش کلی و  اختصاصی  تفکیک شده و تقدیم می گردد.

 طرح های کلی

در این بخش ما به موارد عمدتاً رفاهی و معیشتی بخصوص بهداشتی و شغلی توجه می نمائیم که شامل همه مردم و فرهنگ ها می شود و لازم است حمایت های دولتی و مردمی بخصوص خیرین را در گیر  این موضوعات نمائیم.

 طرح های اختصاصی  و منطقه ای

 با عنایت به فرهنگ های خاص مناطق و نظرات گو نا گون  مردم  در مناطق مرز نشین  باید طرح ها فرا خور  حال و توقعات این  عزیزان تعریف شود که به ماندگاری و دوام بینجامد در غیر این صورت در کوتاه زمان بدلیل نا هماهنگی های فرهنگی و قبیله ای  از حیطه ی اجرایی خارج خواهد شد .

 شایان  ذکر است نقش مهم ائمه جماعات وبزرگان مذهبی حاضر در این مناطق را باید بشدت جدی گرفت و تجارب ایشان را در ساخت بهتر این مناطق کاملاً جدی گرفت.

 شرح طرح

  بیشک بیشترین کمک و یاری را در اجراء صحیح بر نامه ها و طرح ها خود این عزیان مرز نشین  و بخصوص جوانان و افراد تحصیل کرده این مناطق می توانند اجرائی نمایند. به همین دلیل  برنامه اصلی ما نشست های جمعی و استفاده از خرد جمعی این عزیان می باشد که  نه تنها از کمک فکری بلکه یاری حضوری ایشان نیز بهره مند شویم.

 افراد سرشناس و خیرین منطقه نیز در بهبود طرح ها کمک شایسته ای در اجراء صحیح امور می نمایند و باید از وجود ایشان نیز  بهره مند شد.

 تأمین سر مایه و بودجه بعد از برآورد هزینه های مورد نظر  برای موارد بهداشتی و اشتغال زایی  از اهمیت فراوانی برخوردار است .

 طرح حاضر به ایجاد مشاغل بومی و اشتغالهای کوچک و زود بازده توجه می نماید که هر خانواده  با کمترین امکانات بتواند به درآمد لازم دست یابد و  میانگین درآمد روزی دو تا پنج دلار  برای هر نفر(به استناد میانگین بانک جهانی )  را برایش بوجود بیاورد که از خط فقر فاصله بگیرد.

با توجه به مشکلات فراوان کشاورزی و کم آبی و یا مهیا نبودن امکانات لازم در این بخش باید به اموری چون دامپروری و دامداری توجه فراوان شود و در نظر داشت که بدلیل کمبود علوفه لازم برای تغذیه دام ها این فرایند هم خالی از مشکل نخواهد  بود و می طلبد که بر نامه ریزی درستی صورت بگیرد .و لذا پرورش شتر – و بوقلمون  یکی از راههای مطرح شده می تواند باشد.

 پیش بینی لازم برای برآورد امکانات و دارائی های هر منطقه از اهمیت فراوانی بر خوردار است که طی بررسی اولیه و تحقیقات میدانی ابتدائی  و سطحی که صورت گرفته به نواقص و مشکلات بسیاری ،از جمله منابع مالی و مشکلات تأمین بودجه بشدت اشاره میشود . این مهم را بخش دولتی با تأسیس کار خانه های سنگین و حتی نیم سنگین بخش صنعت می تواند مرتفع سازد نظر به وجود نیرو های کاری و امکانات فراوان فیزیکی، شایسته است که به این موضوع بیش از گذشته توجه شود.

یکی دیگر از مشکلات این  منطقه نبود مسیر های تردد برای وسایل است و زیرساختهای درست صنعت حمل و نقل در بیشتر نقاط مرزی  با مشکل رو برو است .

در بررسی های به عمل آمده ،مشخص شد که به ارزشهای انسانی و شخصیتی افراد و بومیان محل کمتر توجه شد ه و همین بی اعتنائی باعث بی تفاوتی محلیان با موضوعات و طرح های مطرح شده و اجرائی در محل می شود که در واقع بیشترین آسیب را ابتدا به خود ایشان و بعد به سرمایه ملی  وارد می کند...

ولذا سعی خواهد شد زین پس معتمدین محلی و ریش سفیدان همچنین جوانان هر محل را در موضوع کاری و طرح ها مستقیماً دخالت داد و از نظرات و برنامه های ایشان استفاده نمود.

مهمترین مسائل مالی دراین مناطق  تأمین سر مایه از طریق منابع  بانکی است که بدلیل  اعتقادات مذهبی  ایشان هیچ تمایلی برای تأمین سرمایه مورد نیازشان از طرف بانک ها نشان نمی دهند و دلیل اصلی آن بهره و کار مزد موجود در سیستم بانکی کشور است که بشدت با عقاید مذهبی ایشان مغایرت دارد.

متأسفانه عدم توجه لازم به عزیزان مرز نشین در طول سالهای گذشته و همچنین عدم انعکاس درست خد مات ارائه شده در مناطق محروم ،همه و همه باعث شد که نسل فعلی این مناطق اساساً خود را شهر وند ایرانی به حساب نیاورند و از هر گونه حقوق شهر وندی خود را محروم می دانند.که باید در عمل، این  ذهنیت برطرف شود.

جای تأسف دارد که علی رغم نظر و فرمایشات مقام معظم رهبری و نگاه روشن بین ایشان و مسئولین، دستهایی بعد از بیش از سی و شش سال انقلاب اسلامی و ملی مردم هنوز بحث شیعه و سعی را مطرح می نمایند که این خود از تفکرات خیانت کاران و فرصت  طلبان می باشد.

پروژه اصلی ما :

 تأمین بخش اصلی سرمایه مورد نیاز برای  ایجاد اشتغال از منابع محلی و همکاری خود ایشان است و سپس ایجاد مشاغل زود بازده  با سرمایه اندک است و از نیرو های علاقه مند نیز در بخش فروش و تبلیغات بهره مند شویم . طرح اصلی مخصوص یک منطقه نمی باشد و با توجه به گستردگی میهن عزیزمان در کل کشور اجراءمی شود .

در پایان امید وار هستیم در سایه لطف خدا وند همکاری مردم و مسئولین منطقه و همچنین افراد خیر  به اجراء درست طرح های عمرانی و خد ماتی و بویژه اشتغال زایی ما کمک نماید.

                                                                                                     با سپاس

جعفر صابری

مهر 1394

 

آندرانیک خچومیان

آندرانیک خچومیان

آندرانیک خچومیاندو شنبه 18 آبان 1394

 سالهای نفرین شده

در خانه ای که کتاب وجود ندارد اجنه  در  پرواز است  ( مثال ارمنی)

  سالهای نفرین شده  نام کتابی است که نویسند ه گرانمایه  یرواند  اوتیان  از روزهای سخت قتل عام و نسل کشی ارامنه نوشته است ،شایان ذکراست دراردیبهشت ماه سال جاری مقاله ای تحت عنوان آدنا به  بهانه  یکصدمین سال نسل کشی ارامنه در هفته نامه به چاپ رساندیم و قسمتی از وظیفه انسانی خود را در افشا گری  این واقعه تلخ تاریخی انجام دادیم.

کتاب سالهای  نفرین شده مجموعه  یادداشتهای شخصی  یرواند اتیان  است که صاحب قلم خود سبک خاصی از نوشتن است و به همت آقای  آندرانیک خچومیان  اخیراً به فارسی برگردانده شده و گفتنی است از این نویسنده تا کنون کتاب دیگری نیز ترجمه شده  که رفیق پا جونی  نام دارد،

شایسته است نه تنها به معرفی این کتاب و نویسنده بلکه فاجعه نسل کشی ارامنه توسط جوانان عثمانی در سالهای سیاه 1914و 1919  در فرصتی بیشتر بپردازیم ، و از تلاش جناب آقای آندرانیک خچومیان  که پل ارتباطی فرهنگ ایران و ارمنستان است کمال تشکر را به عمل آوریم و از ایشان و یا هر بزرگوار دیگری که با صحه صبر و دقت کافی  همت به ترجمه آثار دیگر ملل  می پردازند کمال تشکر را بنمائیم  وگفتنی است که ایشان نه تنها از زبان ارمنی کتاب هایی را به فارسی برگردانده بلکه از فارسی نیز کتابهایی را به ارمنی ترجمه نموده است و شخصیتی کاملاً فرهنگی در ایران و ارمنسان می باشد .

 این هموطن مسیحی ما  متولد 1334 است و در سال 1360 ازدواج نموده و صاحب  دو  فرزند است او بیشترین وقت خود را به نوشتن – ترجمه -  بازیگری – نمایشنامه نویسی- کارگردانی  و بطور کل امور فرهنگی و هنری در ایران و ارمنستان مشغول است .

 در مراسمی که به همت  جامعه ارامنه  در سالن رافیک روز  شانزدهم آبان ماه برگزار شد از کتاب سالهای نفرین شده رو نمائی شد و در این جلسه ادبی افراد شاخصی در زمینه فرهنگ و ادب حضور داشتند .

و این همه بهانه ای شد که ما به موضوع مهم  24 آبان ماه روز  کتاب و کتابخوانی  بپردازیم.

یکی از مهمترین  مباحث این  اقدامات فرهنگی  هموطنان ارمنی ما این بود که صدمین سالگرد کشتار ارامنه را با چاپ این کتاب گوشزد نمودند. مورد دیگر ایجاد فضای مناسب تبادل فرهنگی است که جامعه ارامنه ایران و ایرانیان با ارامنه جهان بویژه کشور ارمنستان  به وجود می آورند .  اما  نکته مهم این است که جامعه ارامنه ایران در طول سالهای گذشته با حفظ ارزشهای ایرانی خود به زبان و فرهنگ و تمدن خود نیز بسیار اهمیّت داده اند و  باعث افتخار ایرانیان است که با توجه به داشتن دین اسلام بعنوان دین اصلی کشورمان ایران سالها  در کنار عزیزان ارامنه ، زرتشتی ، یهودی  صمیمانه زندگی نموده ایم وشرایط اقداماتی این چنین ارزشمند را نیز برایشان فراهم نموده ایم .حتی بعد از انقلاب اسلامی نیز این پیوند بمراتب بیشتر شده است ،و هموطنان عزیز ارمنی ما چون دیگر اقلیت های دینی برادرانه در کنار مان زندگی می نمایند.

 نکته بسیار مهم:

 نکته بسیار مهم این کتاب و حرکت فرهنگی درست بدین دلیل است که در صفحه نخست آن نوشته شده ،این کتاب به همت برگزار کنندگان یک صدمین سال نسل کشی ارمنیان  - منتخب انجمن ها و نهاد های مستقل ارمنی ایران و به یاد مرحوم آراما ئیس میرزاخانیان  فعال  فرهنگی و اجتماعی ارمنی که سالها در ایران ، ارمنستان  و سوئد به فعالیت  پرداخت چاپ می شود.

 و در ادامه قسمتی از زندگی مرحوم  میرزاخانیان آورده شده است.

 بله  ملتی که چند تکه شده است و شاهد فجیع ترین نسل کشی تاریخ در آغاز  سده جدید بوده این  اندیشه اش است ( در خانه ای که  کتاب نیست اجنه در حرکتند ) و فرهیختگانش همت می نمایند، نه تنها زبانشان و دانشمندانشان را به دیگران معرفی می کنند بلکه فر هنگ و تمدن دیگران را نیز ترجمه و در اختیار همزبانان خود قرار می دهند و این گونه نام و یاد عزیزان ازدست رفته شان را گرامی می دارند که هزینه چاپ کتاب را بپردازند و فرهنگ خود را زنده نگه دارند .

 بله نکته بسیار مهم این است که عزیزان هموطن بیاموزیم این گونه فرهنگ را باید ارج بنهیم ،

گرچه کم نیستند عزیزانی چون دوست عزیز و هنرمند گرامی آقای  ماهی صفت که کتابهای  آموزش نماز و یا دینی را خریداری و هدیه می نمایند اما بیائید  کمی هم فرهنگی عمل کنیم و قسمتی از درآمد و خیرات خود را صرف چاپ و نشر فرهنگ بنمائیم.

 با سپاس فراوان از دقت شما سروران گرامی ، لازم می دانم از دوست گرامی جناب آقای کشیشان  سردبیر محترم  هفته نامه وزین آراکس در این خصوص کمال تشکر را به عمل آورم و همچنین برای دوست خوبم جناب آندرانیک عزیز و همسر گرامی و محترمش که به واقع یکی از مهمترین پشتیبانان فرهنگی  ایشان، بوده کمال تشکر را به عمل آورم.همچنین دست اندر کاران انجمن ارامنه بویژه مسئولین مرکز فرهنگی رافیک ازجمله  جناب آقای ژوزف امیریان .

هفت دلیل که ما را از کار و پیشرفت وا می دارد.

هفت دلیل که ما را از کار و پیشرفت وا می دارد.

هفت  دلیل که ما را از کار  و پیشرفت وا می دارد.جمعه 29 آبان 1394

هفت  دلیل که ما را از کار  و پیشرفت وا می دارد.

 

همیشه عادت‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که مفید هستند، اما اینبار می‌خواهیم 7 عادتی را برایتان مطرح کنیم که تا می‌توانید باید از آنها دوری کنید.

درست مثل شناختن عاداتی که برایتان مفید است، خیلی مهم است که عاداتی که موجب عقب افتادن شما می‌شود را هم بشناسید.

اکثر این 7 عادت خیلی راحت می‌توانند جزئی از زندگی روزمره شما شوند، بدون اینکه حتی متوجه شوید.

این 7 عادت باعث می‌شود در اکثر جنبه‌های زندگیتان کارایی و بازده خود را از دست بدهید.

1. حضور نداشتن.

شاید این جمله از وودی آلن را شنیده باشید:

"هشتاد درصد از موفقیت، حضور داشتن است."

یکی از بزرگترین و ساده‌ترین کارهایی که می‌توانید برای تصمین موفقیتتان در زندگی انجام دهید،چه زندگی اجتماعیتان باشد، چه زندگی شغلیتان یا سلامتتان این است که بیشتر حضور داشته باشید. اگر می‌خواهید سلامتیتان را ارتقاء بخشید، یکی از مهمترین و موثرترین کارهایی که باید انجام دهید این است که در مواقع لازم در باشگاه ورزشی حضور داشته باشید.ممکن است هوا سرد باشد، حوصله بلند شدن از رختخواب را نداشته باشید یا کلی کار روی سرتان ریخته باشد. اگر با تمام این شرایط باز هم به باشگاه بروید، وقتی انگیزه‌تان پایین است خود را در باشگاه نشان دهید و حضور داشته باشید، بسیار سریعتر از اینکه در خانه بمانید و روی مبل لم بدهید، پیشرفت خواهید کرد.

این نکته در اکثر جنبه‌های زندگی کاربرد دارد. اگر بیشتر بنویسید یا نقاشی بکشید، سریعتر پیشرفت می‌کنید. اگر بیشتر بیرون بروید، دوستان بیشتری پیدا خواهید کرد. اگر روابط بیشتری ایجاد کنید، احتمال اینکه همسر ایده آلتان را پیدا کنید بیشتر خواهد شد. بیشتر حضور داشتن تفاوت شگرفی در زندگی شما ایجاد می‌کند. حضور نداشتن شما را به هیچ کجا نمی‌رساند.

2. نصف روز را وقت‌ تلف کردن.

سه راه عالی برای خارج شدن از حالت وقت‌گذرانی و حرام کردن وقت اینها هستند:

- قورباغه را قورت دهید.

 این یعنی چه؟

یعنی سخت‌ترین و مهمترین کارتان را اول صبح انجام دهید.

 داشتن یک شروع خوب در ابتدای روز روحیه‌تان را تقویت کرده و نیرو حرکت خوبی برای کل روز شما ایجاد می‌کند و باعث می‌شود روزی پربازده داشته باشید.

- چطور یک فیل را بخورید؟

لازم نیست همه آن را در یک لقمه ببلعید.

 یک کار را به چند قسمت کوچک‌تر تقسیم کنید، بعد فقط روی قدم اول آن تمرکز کنید و نه هیچ چیز دیگر.

 آن قم را پیش ببرید تا آن را به اتمام برسانید. بعد وارد قدم بعدی شوید.

- کمی وقت تلف کنید.

اگر روزی 20 دقیقه را به وقت‌گذرانی و انجام کاری که از آن لذت می‌برید صرف کنید، میل کمتری برای وقت تلف کردن در سراسر روز خواهید داشت.

3. وقتی می‌خواهید کاری انجام دهید، کاری انجام دهید که در آن لحظه مهمترین کار ممکن نیست.

یکی از ساده‌ترین رفتارهایی که ممکن است به آن عادت کنید، علاوه بر وقت تلف کردن، این است که خودتان را مشغول کارهای کم‌اهمیت کنید.

برای مفید بودن باید بتوانید زمانتان را مدیریت کنید

 این سیستم مدیریت زمان می‌تواند خیلی ساده باشد، مثل قانون 20/80 در ابتدای هر روز قانون 20/80 می‌گوید : شما 80 درصد از نتیجه خود را از 20 درصد از کارها و فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید دریافت می‌کنید. بنابراین باید بیشتر انرژیتان را وقف آن چند کار مهم کنید تا موثر باشد.

وقتی با استفاده از این قانون برای خودتان اولویت‌بندی کردید، 3 کار اصلی و مهمی که باید هر روز انجام دهید را یادداشت کنید. بعد از بالا به پایین لیست شروع به انجام کارها کنید. حتی اگر موفق شوید فقط یکی از کارها را انجام دهید، باز هم مهمترین کار آن روزتان را انجام داده‌اید. ممکن است سیستم‌های دیگری را برای مدیریت زمان ترجیح دهید اما هر چه که باید، باید بتوانید مهمترین کارهای روزمره‌تان را پیدا کنید تا روزتان را صرف انجام کارهای بی‌اهمیت نکنید.

همین که فقط کارها را سریع انجام دهید مهم نیست، باید کارهایی را به اتمام برسانید که برایتان اهمیت داشته باشند.

4. زیاد فکر کردن.

تجزیه وتحلیل می‌تواند سالهایی از زندگی شما را حرام کند.

 فکر کردن قبل از انجام کار هیچ ایراد و اشکالی ندارد. کمی تحقیق کنید، برنامه بریزید، مشکلات و فواید احتمالی آن کار را بررسی کنید.

فکر کردن مداوم و وسواسی یک راه دیگر برای اتلاف وقت است

 لازم نیست قبل از اینکه چیزی را امتحان کنید، آن را از همه جنبه‌ها بررسی کنید. و نمی‌توانید هم منتظر بهترین زمان برای انجام یک کار بمانید. چون آن زمان هیچوقت سر نمی‌رسد. و اگر وقتتان را به فکر کردن بگذرانید، فقط خودتان را عمیق‌تر و عمیق‌تر در آن فرو می‌برید و وارد عمل شدن برایتان سخت‌تر و سخت‌تر خواهد شد.

درعوض باید دست از فکر کردن بردارید. ذهنتان را ببندید و بروید و کاری که لازم است را انجام دهید.

5. منفی دیدن در همه چیز و هر چیز.

وقتی به همه چیز از دیدگاه منفی نگاه کنید، سوراخی در انگیزه‌تان ایجاد خواهید کرد. در همه چیز ایراد و اشکال خواهید دید، حتی در جاهایی که واقعاً هیچ مشکلی وجود ندارد. آنجاست که درگیر جزئیات می‌شوید. اگر بخواهید دلیلی برای انجام ندادن یک کار پیدا کنید، هیچ ایرادی ندارد. از دید منفی می‌توانید هر بار ده دلیل جدا پیدا کنید.اینطور می‌شود که همیشه مشغول شکوه و شکایت از زندگی و کارتان خواهید بود. یک راه‌حل آن این است که:

محدوده دیدگاه منفی را درک کنید

 اینکه بفهمید دیدگاه شما تصویر 100% واقعی دنیا نیست. بعد باید دیدگاه‌های دیگر را امتحان کنید:

 بعنوان مثال، سعی کنید عادت کنید به همه چیز از دیدی مثبت‌تر نگاه کنید. شاید کار ساده‌ای نباشد، اما اگر وارد این چالش شوید و سعی کنید برای 7 روز فقط چیزهای مثبت را ببینید، بینشی نصیبتان می‌شود که دیدگاهتان را به دنیا عوض می‌کند.

6. چسبیدن به اعتقادات خودتان و پشت کردن به تاثیرات بیرونی.

قبول کردن اینکه فکر یا عقیده شما بهترین نبوده است کار آسانی نیست. به همین خاطر سخت‌تر و سخت‌تر به اعتقاداتتان می‌چسبید و ذهنتان را بسته نگه می‌دارید. این راه را برای پیشرفت شما و موثر واقع شدن می‌بندد. حتی فکر اینکه می‌توانید زندگیتان را تغییر دهید در چنین موقعیتی دشوار به نظر می‌رسد. یک راه‌حل مشخص این است که:

کمی ذهنتان را بازتر کنید. از اشتباهات دیگران درس بگیرید

از اشتباهات خودتان و منابع دیگری مثل کتاب‌ها هم همینطور. البته گفتن اینها آسان است. یک توصیه که برای این مشکل می‌توان کرد درست مثل چیزی است که برای مورد قبلی توضیح دادیم: اینکه محدوده چیزهایی که می‌دانید و طریقه انجام کارهایتان را بدانید. بعد یک چیز کاملاً جدید را امتحان کنید.

یک نکته دیگر این است که:

کمی بیشتر درمورد نفس انسان مطالعه کنید

اگر سعی کنید کمتر خود را درگیر افکارتان و نفستان کنید، پذیرفتن ایده‌ها و افکار جدید برایتان راحت‌تر خواهد شد. باید افکار قدیمی که هیچ فایده‌ای برایتان نداشته‌اند را هم دور بریزید.

7. مدام اطلاعات جمع کردن.

منظور از جمع‌آوری زیاد اطلاعات این نیست که زیاد مطالعه کنید. منظور این است که در هر زمینه‌ای خودتان را با اطلاعات بمباران کنید. اینکه اجازه بدهید همه جور اطلاعاتی وارد ذهنتان شود، فکر کردن را برایتان دشوار خواهد کرد. چند مورد دیگر از مشکلات این کار عبارتند از:

برخی از اطلاعاتی که دریافت می‌کنید ممکن است منفی باشند

 رسانه‌ها و اطرافیانتان معمولاً به دلایل مختلف روی همه چیز برچسب منفی می‌زنند. اگر خودتان انتخاب نکنید که چه اطلاعاتی را وارد زندگیتان می‌کنید، ممکن است شما هم به منفی‌گرایی کشیده شوید. این بر طرز تفکرتان، احساستان و رفتار و اعمالتان تاثیر می‌گذارد.

 گاهی این میل را در شما ایجاد می‌کند که همه رویدادها را دنبال کنید ،اما همیشه دها اتفاق جدید دیگر در آن لحظه می‌افتند که دنبال کردن همه  ی آنها با هم برایتان دشوار می‌شود. این زندگی را برایتان پر از استرس خواهد کرد.

وقتی ذهنتان همواره در بمباران دریافت اطلاعات باشد، تصمیم‌گیری و وارد عمل شدن برایتان دشوار خواهد شد. وقتی حجم زیادی از اطلاعات را مدام دریافت کنید، ذهنتان درگیر تجزیه و تحلیل همیشگی خواهد شد و هیچ عملی انجام نمی‌شود. یا درگیر عادت شماره 3 می‌شوید و مدام مشغول کارهای کم‌اهمیت خواهید شد.برای اینکه بتوانید تمرکز کنید:

روشن‌تر فکر کنید و وارد عمل شوید

 بهتر است اطلاعاتی که وارد ذهنتان می‌شود را به دقت انتخاب کنید. وقتی کار می‌کنید بهتر است تلفنتان را خاموش کنید، خود را از اینترنت دور نگه دارید و در اتاق را هم ببندید. تعجب خواهید کرد که در چنین شرایطی چطور می‌توانید چندبرابر همیشه کار کنید و بازده داشته باشید.

منظورمان این نیست که دست از خواندن بلاگ‌ها و روزنامه‌ها بردارید. اما درمورد اینکه چه بخوانید خوب فکر کنید.

بعنوان مثال، لازم نیست که همه جور احساس منفی را از اطرافیانتان دریافت کنید. وقتی همه آدم‌های اطرافتان به اتلاف وقت مشغول باشند یا سعی ‌کنند با انجام کارهای کم‌اهمیت خود را مشغول نشان دهند، شما هم می‌توانید خیلی راحت تحت‌تاثیر قرار بگیرید:

برای خودتان در بگذارید

 در چنین مواقعی می‌توانید در را ببندید و روی انجام کارهای مهمتر متمرکز شوید.

 

نویسند اولیه این مقاله مشخص نبود من با مقداری تعقیرات آن را برای مطالع جزاب و خواندنی دیدم.

 سر بلند و موفق باشید...

جعفر صابری

 

 

جعفر صابری/Zor nazn farsi naveshtm

جعفر صابری/Zor nazn farsi naveshtm

جعفر صابری/Zor nazn farsi naveshtm

Zor nazn farsi naveshtm

 

مرحوم پدر برای نصیحت و داشتن ادب، روزی داستان مردی دائم الخم را گفت که شب هنگام در مسیر برگشت به خانه سگی را دیدکه به همراه توله هایش زیر باران خیس شده اند و در گوشه ای کز کرده اند آن مرد علی رغم مستی  شروع به گشتن می کند و دو تکه چوب را پیدا کرده در بین درز دیوارها فرو می کند و بعد کتش را درآورده سقفی برای آن سگ و توله هایش می سازد و سپس به خانه میرود ،چند سال بعد از مرگ این مرد،عالِم شهر او را در عالَم خواب می بیند که در بهشت خدا با شادی به سرمی برد علت را جویا می شود و فرشتگان به او می گویند خدا برای رفتارش با یک سگ او را بخشید! و عالِم نقل میکند که خدا سگی را به سگی بخشید!

 اینکه ما امروز سگهایی را با تیر می زنیم و یا اینکه سگهایی را تکه تکه می کنیم و در تولید سوسیس از آن استفاده می کنیم مورد نظر مان نیست اما دیدن این تصویر که سگی فرزند انسانی را این گونه نجات داده باید مارا به فکر فرو برد!

اینکه ما بیش از دو هزاورو پانصد سال فرهنگ داریم ،اینکه مسلمانان مارا به زور مسلمان کردند و هزاران دلیل ومنطق که می آوریم و هر دولت که سرکار می آید را مقصر می دانیم کمی ناجوانمردانه است !چرا که شرف و انسانیت ربطی به دین و دولت و سیاست ندارد!

از ضمانت حضرت رضا (ع) در خصوص آهویی می گوئیم و اشک می ریزیم اما وقتی شتری زیر تیغ برمیخیزد و می گریزد با قلدری می آوریم و در مقابل صلیب های آهنی به نام عَلم سید الشهدا سر میبریم!

 یا اینکه دسته های چند تایی گوسفندان را  کنار هیئت به نخ بسته و در مقابل چشم شان یک به یک سرمی بریم!

این کدام فرهنگ است که آموخته ایم آیا این تمام درس هایی است که از دین آموخته ایم! نه فقط دین آیا  وقتی با توجه به دیدن خط ممتد و سفید، باز به سادگی آن را نادیده می گیریم و دور میزنیم یا سبقت می گیریم  هیچ به فرهنگ و تمدن و تاریخ مان می اندیشیم!  گاهی وقتها تصاویر و نوشته هایی را می بینیم و می خوانیم و به نشان تأیید سرتکان می دهیم اما در زمان  مشابه هزار برابر بد تر می شویم.

امروز روز فرهنگ عمومی است و چقدر زیباست که کمی نه در این روز، بلکه در روزهای زندگی خود  به فرهنگ و تمدن خود بیندیشیم . یکی از علمای محترم و وعاظ عزیز و گرانمایه در بحث اخلاق خود به سادگی می گفت گیرم  حیوان چهار پایی هم به شما لگدی انداخت آیا به جهت  جبران شما نیز باید اورا با دندان گاز بگیرید!

از صاحب این قلم دل آزرده نشوید اینها نه ربطی به فرهنگ دارند و نه ربطی به دین و سیاست ،اینها روش و منش شخصی فرد فرد  هر یک از ما انسانها می باشد .

خوب نگاه کنید در تصویر زیر  برای کمک به محرومین مردم، کشور ترکیه چگونه فرهنگ سازی می کند و  با شرمندگی فراوان در کشور  با فرهنگ ما چطور...

 خوب بخوانید و ببینید پاسخ این مرد ژاپنی را به ما با هزاران سال فرهنگ .

نه که در هیچ جای دنیا دزدی نمی شود نه که خلافی صورت نمی گیرد اما مدعی هم نیستند و کمتر ادعا دارند، صحبت از ادعا است  که ما داریم.

 وطن و خاک هر کشور تنها سرمایه ملی آن است و هر کس باید به خاک  ،دین و فرهنگش  نه تنها افتخار کند بلکه  تلاش نماید در همه جای جهان زبانزد باشد.

اگر هر یک از ما کمی منصف باشیم و در تلاش که فرهنگ درست را اول  خود رعایت کنیم و بعد مُبلغ آن  باشیم باور بفرمایید خیلی  از موارد مان برطرف می شود. اگر بخواهیم موارد غیر اخلاقی را که هر روز دهها مورد آن را می بینیم و یا می شنویم و یا در شبکه های اجتماعی به نمایش میگذاریم را بیان کنیم باعث شرمندگیمان می شود و لذا  نا دیده می گیرم .

 نادیده می گیرم ولی جای تأسف دارد که وقتی یک نفر در مقابل چشم ما علی رغم اینکه خیلی ها در ترافیک ،یک طرف خیابان ایستاده اند او سبقت می گیرد و خلاف می راند و دیگران نه برای توقیف و برخورد با او بلکه به جهت پیروی و احیاء حقوقشان که چرا او می تواند ما نتوانیم   دنبالش می روند و خیابان را بند می آورند. مثل آب خوردن زباله داخل ماشین را از پنجره به بیرون می اندازد ،حالا اگر از همین راننده محترم در خصوص فرهنگ سؤال کنی ،کلی مطلب دارد که از دین و پیامبر اشکال میگیرد تا سیاست های دولت و تحریم های هسته ای !

 وقتی به سادگی حقوق انسانی و شهروندی مان را تنی چند به هر دلیلی زیر پا له میکنند و ما چون منافع خود را در خطر نمی بینیم  سکوت کنیم.  مگر پیام عاشورای سیدالشهدا (ع) جز این بود !

 مگر وعاظ عزیز و گرامی جز امر به معرف و نهی از منکر  و داشتن فرهنگ و انسانیت چیز دیگری به ما می آموزند! مگر شعرا و ادبای فرهنگی سالها نیست که از داشتن فرهنگ و انسانیت و اخلاق  برای ما پیام می آورند!

چه مقدار از عمرمان را با مطالعه و کتاب خوانی سر میکنیم مگر این جماعت که خودشان مخترع  جامعه مجازی هستند نمی توانند از آن استفاده بکنند چرا اینگونه کتاب به دست می گیرند، تیراژ وحشتناک یکصد جلد یا  تنها  هزار نسخه کتاب در ایران نشان کدام فرهنگ و تمدن است!

گرچه کم نیستند افرادی که سنت شکنی می کنند و کارهای فرهنگی بارزی انجام می دهند حتی به اندازه سپر یک کامیون که می نویسد بر چشم خوب  رحمت!

 

 

عکس زن و ...

چشم ها را باید شست طوردیگر باید دید و یکی از بهترین راه کارها  کانون خانواده است و باید فرهنگ سازی از خانه و خانواده شروع شود اگر حتی صدا و سیمای ما برنامه مناسبی پخش نمی کند نبینیم و خودمان در هر کاری به پرورش و فرهنگ فرد فرد مان در خانه و خانواده بکوشیم.این واقعیت را بپذیریم که جامعه  و فرهنگ را  فرد فرد افرادش می سازند پس باید به نقش مادران و همسران بسیار بیش از گذشته توجه نمود و ایشان نیز به اهمیت تربیت و پرورش، هزار بار بیشتر از گذشته توجه نمایند چرا که نسل آینده با همین روش های ساده تربیتی و اخلاقی ما شکل می گیرند. لازم نیست ازفرهنگ و تمدن دیگران بگوئیم و بنویسیم کافیست خودمان در تربیت فرزندانمان کوشاباشیم و در امور اجتماعی بخصوص فعالیت های آموزشی و پرورشی مدارس ،محلات و مساجد حضور فعال داشته باشیم .و بد نیست که فرهنگ و نگرشمان رانیز اصلاح نمائیم تازمانی که اینگونه به زنان و مادران می نگریم  نتیجه اخلاقی خوبی نخواهیم گرفت:

اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ
ﺍﮔﺮ قدیمی تر ها ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ "ﻣﻨﺰﻝ"
و یا ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪِﭘﺴﺮ ﺧﻄﺎﺑﺸﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ
ﺍﮔﺮ ﮔﻬﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﭘﻮﺷﻚ ﻭ ﻣﻼﻗﻪ ﻭ ﺁﺑﻜﺶ، ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻳﺪﻳﻢ
ﺍﮔﺮ ﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﻄﺮ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻧﻴﺴﺖ
ﺍﮔﺮ ﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺯﻧﻲ ﻛﻪ می خندد و ﮔﻴﺴﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﻣﻲ ﺳﭙﺎﺭﺩ ﻗﺼﺪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻧﺪﺍرد
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﻔﺶ ﻳﻚ ﺯﻥ، ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻚ ﺳﺮ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﻴﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ صدا
ﺍﮔﺮ هر ﻣﺮﺩﻱ را که با همسرش مهربان بود و به او ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻠﻲ تقدیم می کرد ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد
ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻚ ﺍﮔﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻥ ﻫﺎ
             "تهمینه میلانی"

 

 

 

قبول کنیم فرهنگ باید از کودکی نهادینه باشد و مانند نهال درختی می ماند که اگر بزرگ شد و کج رشد نمود نمی توان آن را صاف نمود وقتی از کودکی به فرزندان پسر می گوئیم تو پسری و او دختر و در دبستان و دبیرستان بین این دو فاصله ایجاد می کنیم حتی اگر در خیابان و جامعه آنها را کنار هم و با هم ببینیم به پرس و جو مشغول می شویم، چطور در دانشگاه آنها را کنار هم می گذاریم و بعد می گوئیم فرهنگ ازدواج را گسترش دهیم تا با ازدواج سفید مبارزه کنیم این واژه ازدواج بسیار مقدس است و برای انسان ها بار تعهد و اخلاق به همراه دارد نباید به سادگی برای دو همخواب و هم اتاق بکار رود ارکان خانواده نابود می شود این نامش ازدواج نیست آن هم سفید! چطور اصرار داریم به کامپیوتر  رایانه بگوئیم !آن وقت با با هم بودن و هم خانه بودن میگوئیم ازدواج  !

گاهی وقتها باید واژه ها را درست به کار ببریم و ساده از کنار معضلات اجتماعی تنها با تغییر نامش نگذریم.

حمله اعراب و غارت مغولها نتوانست زبان و خط ایرانی را که ریشه در فرهنگ ما دارد را کمرنگ نماید اما این روزها یک گوشی تلفن همراه زبان  و خط جدیدی آورده ،رئیس جمهور آمریکا تبریک شب عید را سعی می کند به زبان فارسی بگوید بعضی از تازه متمدنین، زبانی اختراع کردند که  حروف لاتین را می نویسند و فارسی می خوانند اسمش را هم گذاشته اند فینگلیش!طرف هنوز پایش را از ایران خارج نگذاشته مدام می گوید مرسی ، اوکی !

نه که فکر کنید این تنها در ایران ما رایج شده و دین و منطق را نشانه گرفته اند  بلکه موضوع بسیار عمیق تر از این حرفها است  برای نمونه توجه کنید:

 جوبلی احمد هوجا که یکی از عالمان دینی و خطیبان مشهور در ترکیه است در دکان (فروشگاه) اینترنتی خود کفن های ضد عذاب قبر به قیمت 370 دلار میفروشد،قیمت یک کفن معمولی در ترکیه 70 لیر است.
 او گفته روی این کفن ها از پوست آهو ادعیه ها و اسماء الهی نوشته شده که مرده را در شب اول قبر از عذاب الهی دور می کند و از عذاب شب اول قبر کم می کند!!

 منتظر محصولات جدید ما مانند تله کابین عبور از پل صراط، جلیقه ضد آتش جهنم و امثالهم هم باشید...



به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم

 اینها همان موضوعات ساده ولی مهمی است که فرهنگ را تشکیل می دهد انشاءالله دست به دست یک دیگر، کاری برای اصلاح فرهنگی ،بکار ببندیم ، و وطنمان را  آباد سازیم.

 

عشق وطن

خاکم به سر، زغصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلَهش بر سر است و من
نامردم ار به بی کلهی آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ، زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ای عشق پاک من
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
عشقت نه سرسریست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی است که جای دگر کنم
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
باشیر اندرون شد و با جان بدر کنم

میرزاده عشقی

جعفر صابری/استکان

جعفر صابری/استکان

جعفر صابری/استکان سه شنبه 26 آبان 1394

استکان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یادش بخیر همین چند سال پیش بود که بیشتر مسجدها و هیئتها  استکان های شیشه ای داشتند وخانوادها هر وقت یکی، دو تا از استکانهای خونشون می شکست و دیگه یک دست نبود بقیه رو هدیه میکردند به مسجد یا هیئت ها، البته بیشتر ظروف مساجد و هیئتها  هدیه مردم بود و بطور کل چیزی به اسم یکبار مصرف وجود نداشت...

نمی دونم چطوری و از کجا شروع شد اما اولش برای سرعت بخشیدن در پذیرایی ها از بسته های یکبار مصرف استفاده شد و به مرور این یکبار مصرف ها به همه جا راه پیدا کردند.

گرچه شاید در نگاه اول ظروف یکبار مصرف بسیار بهداشتی تر از استکان و ظروف قدیمی  بوده و هست اما کمی بیندیشیم چطور به محیط زیست آسیب می زنیم . این موضوع خاص مساجد و هیئت ها نیست ،اگه یادتان باشد حتی چلو کبابی ها نیز در ظروف مخصوص  با درپوش خاصی  برای بیرون نهار و شام سرو می کردند و اگر کسی هم نهار و شام میخواست  خودش قابلمه میبرد و خرید میکرد، یادش بخیر بیشتر وقتها چلو کبابی ها یکی دوتا کفکیر بیشتر برنج  برای مشتریان میکشدند و حتی یکی دوسیخ بیشتر کباب میذاشتن...

آن زمان ها حتی مردم قابلمه بدست میرفتند دم هیئت و یا مسجد و نذری می گرفتند . هرکی به اندازه نیازش می گرفت ...

راستش خیلی چیزها تغییر کرده، در روستاها دیگه کمتر درو دیوار کاه گلی را میشه دید خوب پیشرفت خیلی خوبه توسعه عالیه، اما هر وقت به شکل یک آجر نگاه میکنم  دلم برای خشت های گلی تنگ میشه که گرمای خانه را در طول سرمای زمستان حفظ میکرد و در تابستان هم بدلیل بزرگیش خانه را خنک نگه میداشت و وقتی به سقف هایی با تیر های چوبی فکر میکنم دلم برای درز بین آنها که گاه و بیگاه مقداری خاک هم ازش رو زمین میریخت تنگ میشه،شاید خیلی از شما ها یادتون نباشه و اصلاً ندیده باشید اما من  بدلیل شغل مرحوم پدر به روستا ها و شهرستانهای زیادی سفر میکردم و خوب یادم هست.

 برام جالبه یکی از دوستانم که تازه از استانبول آمده بود با شوق از حمام های ترکی میگفت و مُشت و مال و لیف و خلاصه انقدر گفت که خنده ام گرفت گفتم بنده ی خدا این حمام که تومیگی سالها پیش با نام خزینه و  تو ایران بود و آن مُشت و مال را ما دلاک می گفتیم و تو خیلی از حمام های عمومی بیشتر شهرها و روستاهایمان بود  و اگه بگردی هنوز هم هست، اما مرغ همسایه غازه!

  در آن خانه ها وزندگیها  پشت آن دیوار ها نه تنها گرما و سرما بلکه عشق هم محفوظ بود !

طلاق وجود نداشت .ای چی میشد چطور میشد که یکی دو تا تو خانواده و یا روستا یا شهر ها طلاق صادر میشد ، شاید برای خاطر همین ظرفهای راحت یکبار مصرفه، که ما به خودمون اجازه میدیم زندگی  و آینده اطرافیانمان را یک بار مصرف ببینیم شاید بخاطر همین سبکی و شکل و قیافه ظرف یک بار مصرف باشه باید زود خوردو انداخت بیرون و نمیشه زیاد نگهش داشت و یا حتی گرمش کر!شاید بخاطر همین باشه که لیوان های پلاستیکی  اولش  چای توش داغ و بعد هم سرد وب یمزه...  ظرف  قدیمی نگه داشتنش سخت بود و نظافتش کار دشواری اما یه حال دیگهی داشت وقتی ازش اصتفاده میکردی!

حتی شکستش هم ارزش داشت آین آخریا ظرف استیل زیاد شده بود  که ظایعاتش هم قیمت داشت.

 بگزریم دیگه نمیشه به گزشته برگشت ...

حتی نوشابه ا هم دیگه شیشهای نیست و پلاستیکی شده ،خدا بداد نسل بعد از ما  برسه  به نسلی که قرار ظرف یک بار مصرف هم قابل خوردن  و مصرف کردن بشه...

لاعقل این روزا ته مانده ظرف یک بار مصرف رو زمین می مونه و بعد میر تو زبالها آن زمان که ...بگزریم...

 پاشیم بریم تواستکام کمر باریک  بلوری که از شیشتا فقط سه تاش برای ما مونده یه استکام چای دبش بخوریم و از امروز لزت ببریم تا فردا هم خدا بزرگه...