جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری

موسسه آشتی

جعفر صابری /سربازی...

سربازی

مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا مدظله العالی
خدمت وظیفه عمومی خدمت واقعا مقدسی است که در جنگ و صلح در صف اول نیازهای ملت و کشور قرار دارد. همه ی خانواده ها و همه ی آحاد جوانان باید اهمیت آن را درک کنند و با شوق و علاقه به آن بشتابند
.

اون روز صبح ساعت پنج به همراه ثمره زندگیم فرزند رشیدم راهی یکی از مقدس ترین مکان های زندگی و آینده اش شدیم تا او با گام نهادن در این مکان مقدس نه تنها برگ تازه ای به کتاب زندگیش بیفزاید بلکه نشان دهد که زادگاه مادریش برایش چقدر با ارزش می باشد.

بی شک کم نیستند شیر مردانی چون او که با قامتی استوار و سینه ای ستبر با عشق و بینش در این راه قدم می گذارند و چه چیزی به این زیبائیست که پدر و یا مادری همراه این شیر مردش باشد و او را رهسپار این راه نماید. دورزمانی نیست که از روز های عشق و ایثار می گذرد ،روزهایی که مادران فرندانشان را راهی می کردند و گاه در این راه پدران نیز کنار فرزندانشان بودند. حال هم همان پدران و یا همان پسرها مردی شده اند و فرزندشان را در لباس مقدس خدمت راهی می نمایند...

اما اینکه چطور و چگونه می شود لذت این خدمت را دو چندان نمود خود جای بحث دارد که بد ندیدیم به آن بپردازیم.

زمانی که جوانی تصمیم می گیرد که با افتخار خدمت وظیفه خود را شروع نماید بهترین شرایط است که مسئولین و مدیران بخش های مختلف اجتماعی با ارائه برنامه هایی کار آمد و از پیش تعریف شده ،از توان و نیروی بالای این جوانان به بهترین شکل ممکن بهره مند شوند و در این مدت زمان با ارائه روش های نوین پرورشی و آموزشی نسلی کار آمد و شایسته را برای بازسازی جامعه محیا سازند،این جوانان که غالباً دارای تحصیلات و تجربه های گو نا گونی نیز هستند اگر به شایستگی ارزشیابی و استعداد سنجی شوند می توانند حتی در همان زمان خد مت ،خد مات بسیار ارزشمندی را برای پیشرفت جامعه به یادگار گذارند و از طرف دیگر نیز با توجه به اینکه در این زمان بطور کامل در اختیار سیستم هستند می توان بهترین برنامه های آموزشی را برای پیشرفت کشور با این جوانان به مشارکت گذارد و چه نیکو خواهد بود حتی نیروهای مورد نیاز کشور را در همین روزها وازهمین جوانان شناسایی و تأمین نمود .

جای بسی تأسف خواهد بود که این نیروی ارزشمند بعد از آموزش های فشرده نظامی تنها بعنوان یک سرباز در پادگانها به کار گرفته شوند و به شمارش روزهای تکراری برای پایان خد مت بپردازد.

با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبری در آستانه سال جدید و همین طور سالهای قبل ،مدیران و برنامه ریزان دلسوز و محترم کشور می توانند با دعوت از کارشناسان امور مختلف این برنامه پرورشی و آموزشی را در مسیر کاربردی قرار دهند و چرخ صنعت و پیشرفت کشور را به بهترین شکل ممکن به گردش در بیاورند، این کمترین کاری است که هر وطن پرست ایرانی می تواند برای آبادانی کشورش انجام دهد ، می توان در همین زمان با برنامه ریزی مناسب حتی ایجاد درآمد و اشتغال نیز برای این جوانان برومند نمود طوری که در آینده نیز محتاج کسی نباشند و حرفه ای را آموخته باشند.

تنها کافیست که بیندیشند این نیروی جوان ، فرزند بالیاقت خودشان است که عمر و جوانیش قرار است به مدت 21 ماه پشت دیوار های پادگان های نظامی سپری شود.

خود نظم و آراستگی را به کار بندند و از این پس به خد مت به دیگران بعنوان یک عبادت بنگرند و بسیاری از موارد دیگر...

اگر با واژه هایی مانند پارتی بازی و سفارش و... روبرو شوند ثمره ای جز نفرت و کینه نخواهد داشت . اینکه یک جوان تحصیل کرده با مدرک لیسانس بعنوان خط نگهدار اتوبوسهای واحد در مسیری ساعت ها بکار گرفته شود و وظیفه مهمش این باشد که میله آهنی را برای عبور اتوبوس در مسیر قرار دهد اجهاف در حق جامعه ای است که امکان تحصیل و تلاش را برای این جوان فراهم نموده . این که این کار درست یا غلط است مورد بحث نیست ، اما این کار را می تواند شخص دیگری نیز انجام دهد.شاید گفته شود نیروی کافی نداریم اما باز همان سئوال است چرا سربازی با تحصیلات کمتر در امور ستادی به کار گرفته می شود و سرباز دیگری به این گونه امور...

قطعاً مدیران بهتر تشخیص می دهند. اما آیا همین گونه برخورد ها در دراز مدت باعث نمی شود که جوانان با کم میلی و از روی ناچاری به خدمت نظام وظیفه بیندیشند؟

آن روز صبح من نیز بعنوان یک پدر با فرزندم راهی شدم و کم نبودند والدینی که چون من برای بد رقه فرزندشان آمده بودند. این که ما چه دیدیم و چه شد بماند من ترجیح می دهم شکل بهتر و شایسته تری را ترسیم نمایم:

چه نیکو میشد اگر این جوانان در ساعتی مشخص در مکانی قابل دسترس تر در فضایی شایسته تر و زیبا تر و با برخوردی بهتر، اولین روز خد مت خود را شروع می نمودند.

برای نمونه مکانی زیبا با سردری که با آیات شریفه قرآن مجید در خصوص جهاد ،زینت یافته وارد سالنی با کلیه امکانات و فضایی مناسب که کف پوش سنگ و دیوار هایی که چهره های بشاش و نوشته هایی از وطن پرستی و دین داری سربازان مذین شده باشد ،با امکان نشتن همراهان و پذیرایی مختصر از ایشان، دادن هدیه به سربازان و بخصوص همراهان به نشان قدر دانی از حضور ارزشمندشان و یادگاری اولین روز جدایی از این شیر مردانشان همه و همه انجام می شد.

سربازان قدیمی تر با لباسهایی بسیار زیبا و مناسب و اندازه بر تنشان، پوتین های واکس زده و براق ، لبخند به لب و شاد، با برخوردی شایسته از ایشان، با هم قطاران آینده و خانواده هایشان . وپیشواز درجه داری با روابط عمومی بالا ، خوش سیما و خوش کلام که به سربازان و خانواده ی ایشان خیر مقدم عرض نموده و به خانواده ها نوید این را می دهد که فرزندانشان به بهترین شکل ممکن پرورش و آموزش خواهند یافت و مجدد به آغوش گرم خانواده و جامعه باز می گردند و دادن دلگرمی به جهت اینکه از این پس به مدت 21 ماه فرزندانشان در بهترین شرایط زیر نظر دلسوز ترین افراد که اگر از والدینشان بیشتر نه، کمتر از آنها دلسوز فرزندانشان نخواهند بود آنها را بدرقه نمایند...

قطعاً این اولین روز می تواند خاطره بسیار خوبی در ذهن خانواده ها بوجود بیاورد و از این پس خود ایشان مُبَلغ این باشند که دیگران نیز فرزندشان را با خاطری آرام به خدمت نظام راهی سازند .

جوانان نیز که از آغوش گرم خانواده جدا می شوند با بر خوردی شایسته و مردانه احساس می کنند که بیش از هر جای دیگر به آنها و شخصیتشان احترام گذارده می شود و می توانند از این پس دوستانی به غایت با لیاقت تر در فضایی بهتر یابند.

بی شک این گونه خواهد شد و زان پس جوانان سلحشور ایران زمین بیش ازگذشته به خد مت نظام تمایل نشان خواهند داد.

در پایان بد ندیدم که این سند را به یادگار تقدیم نمایم که صاحب این قلم درست در زمان جنگ نوشته بود که علی رغم آنکه معاف از سربازی بود، به خد مت نظام وظیفه برود.

التماس دعا

جعفر صابری


تاریخ : شنبه بیست و پنجم مرداد 1393 | 11:47 | نویسنده : برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری | آرشیو نظرات

جعفر صابری/ یزیدیها...

شیطان پرستان!

به مناسبت حمله داعش به مردم بی دفاع ایزدی مجددآً این مقاله را تقدیم می کنم امید وارم هرچه زود تر انسان های بی گنا ه در جای جای جهان از این گونه حرکت های دد منشانه نجات پیدا کنند.

ملک طاوس !

سر مقاله255

هزاران کتاب و جزوه از شناخت حضرت حق نوشته و گفته شده اما از شیطان کمتر گفته و نوشته اند .چرا؟

مگر نه این است که شیطان به نام و جلال و جبروت خدا قسم یاد کرده که دود مان انسان را به باد خواهد داد و جز به فنای او نمی اندیشد . ما کجاییم. بزرگترین دشمن خود را در کنار خود داریم و نمی اندیشیم که او قسم یاد کرده ما را به نابودی بکشاند ... چرا از او غافلیم و یا او را در روش و منش زندگی خود دخیل نمی بینیم. گفتار مان نگاهمان اندیشه مان همه و همه در زیر نظر اوست او حتی در کنار بستر ما حاضر است تا در خواب ما هم حاضر باشد، او در تنفس ما هم هست . هر چقدر اندیشمند تر،آسیب پذیر تر هر چقدر دانا تر شیطان قوی تر و آگاه تر . هر چه به خدا نزدیک تر حضورش بیشتر و چه بگو یم از آنچه در کمین ماست .. داستان مردانی چون برسیسای عابد و یا حتی پیامبرانی که در لحظه ای دچار شک شدند و خدا را هم به آزمایش گرفته اند ... ما چنان آسیب پذیریم که جای بسی تامل دارد . بیندیشیم که چه باید کنیم تا خدای ناخواسته آسیبمان به شخصی نرسد و یا اینکه آسیب شخصی به ما نرسد اینکه ما در رانندگی به کسی نزنیم بسیار شایسته است اما بکار گیری آینه و ترمز و صبر همه و همه وسایلی است که مواظب هم باشیم کسی به ما نزند . این هوشیاری همه و همه نیاز به دقت و حوصله و توکل و تحقیق دارد . بیائیم بیندیشیم که با که دوست هستیم و چه دوستانی داریم چه می خوانیم و چه می خوریم و چه می پوشیم و چگونه می نوشیم و چه وقت می خوابیم . و نفس که می کشیم به چه می اندیشیم . شاید هوشیار تر شویم . امیر المومنین علی (ع) می فر ماید: دوستانی دارید که شما را می خندانند هر گز آنها را از دست مدهید چرا که انسان گاه به لبخند و شادی نیاز دارد اما هستند دوستانی که دست شما را می گیرند و به کار های شایسته و بایسته راهنمایی می کنند آنها بسیار محدود هستند هر گز از دستشان ندهید ... خوب بیندیشید چقدر دوستانی دارید که شما را می خنداند و چقدر راحت دوستانی که دست شما را می گرفتند رها کردید چرا که اوقات شادی با آنها نداشتید! در روز چند پیامک شاد کننده برایتان می آید و در ماه چند پیامک که شما را به اندیشیدن وامی دارد؟ چقدر در ماه چشمانمان تصاویری را می بیند که به یادگار می ماند و حاوی درس و اندرزی است ؟

براستی حتی اگر منکر روز قیامت هم باشیم آیا به آن چه از زندگی خود پشت سر گذارده ایم افتخار می نمائیم؟ آیا در ساخت زندگی خود نقش مهمی داشته ایم، آیا برای فردای بهتر تصمیمی داریم.تا چه اندازه بر روی روند زندگی دیگران نقش داشته ایم . دیگران چه میزان در زندگی ما نقش داشته اند؟ در چه لحظاتی فریب شیطان را خورده ایم و بعد متوجه شده ایم.؟ چقدر حضور شیطان را در وجود دوستان و اطرافیانمان تشخیص داده ایم و برای نجاتشان چه کرده ایم ؟ آیا می دانید که همین شیطان رادر جایی از همین کره خاکی نه تنها لعن نمی کنند بلکه پرستش و مورد احترام نیز قرار می دهند ؟ از جمله این فرقه ها ،فرقه مطرح و قدیمی یزیدی یا شیطان پرست نام دارد که :

کلمه شیطان را به زبان نمی آورند زیرا آن را مقدس می دانند و معتقدند که شیطان رئیس فرشتگان است . آن ها به خدا اعتقاد داشته و برخلاف مسلمانان گوشت خوک را حلال می دانند .

یزیدیها خوردن کاهو را حرام دانسته و عبادتگاه های ویژه آن ها " القب " نام دارد و از سنگ ساخته می شود .

یزیدیها حدود پانصد هزار نفر جمعیت داشته و در منطقه سنجار در حدود پانصد کیلو متری شمال غربی بغداد سکونت دارند اما بر اساس آمارهای دیگر ، مهاجران و یزیدیه هایی که در دیگر کشورها زندگی می کنند جزو این پانصد هزار نفر هستند.

این فرقه ترکیبی از ادیان و مذاهب مختلف مانند یهودیت ، مسیحیت ، اسلام ، مانی و صائبی ها بوده و دارای آئینی خاص هستند . به عنوان مثال ، آن ها به تولید مشروبات الکلی و شیرینی جات شهرت دارند .

گفتنی است ریشه این طایفه به قرن دوازدهم میلادی باز می گردد و موسس آن شیخ عدی بن مصطفی الاموی است که سال 1162 میلادی در دمشق متولد شد و در لالش مرد .

یزیدیها که از پذیرفتن مریدهای جدید خودداری می کنند به شش طبقه تقسیم می شوند : طبقه امرا ، شیوخ ، سناتورها ، وعاظ، پارسایان و مومنین .
مومنین هفتاد درصد پیروان یزیدیه را تشکیل می دهند و ازدواج در میان افراد این طبقات کاملا ممنوع است .
این طایفه در پارلمان عراق در قالب فهرست ائتلاف کردستان عراق یک نماینده ، در مجمع ملی سه نماینده و در پارلمان کردها نیز دو نماینده دارد .


میان فرق مادی می توان به فرقه یزیدیان که عموماً در کردستان عراق می باشند اشاره کرد. مراسم حجی نیز در لالش واقع در کردستان عراق دارند و طبق گفته برخی آیین، خشنی ندارند و حیوانات را در مراسمشان قربانی می کنند. اشاره ی مختصری به این مـراسم خالی از لطف نیست. چه اینکه بدانیم آنها تا چه حد در اعتقادات پوچ خود استوار هستند. و حتی برای تشرف به آن مراسم خاصی دارند.
برخی فرقه «یزیدیان» را به قبل از اسلام نسبت می دهند و البته خود آنها اعتقاد دارند حتی از «زرتشت» هم قدیمی تر است. اما حقیقت، این است که این فرقه مربوط به قرن پنجم هجری می باشد. و مؤسس آن شخصی به نام »شیخ عدی بن مسافر« می باشد.



نام شیطان در این فرقه که البته بسیار هم مورد احترام است «ملک طاووس» است.
«یزیدیان» هم مثل بسیارى از پیروان ادیان باستانى اعتقاد دارند که «جهان و هر چه در او هست» از چهار عنصر اصلى (آب، باد، خاک و آتش) ترکیب یافته است.
«خداوند انسان را از «آب و خاک» آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه او همه از جنس «آتش» هستند. و آتش به باور آنها بـر گل برتری و ارجحیت دارد. وقتى خداوند از فرشتـگان درگاهش (از جمله ملک مقرب، طاووس) می خواهد که در مقابل ساخته دست او، (آدم) تعظیـم کنند، ملک طـاووس از این دستور نابجاى خداوندی سـر می پیچد. و از همان زمان سر به شورش می گذارد. شورشى که تا روز محشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آنرا شورشى بر حق و مقدس می شناسند.»

مراسم حج فرقه «یزیدیان»
مـراسم حج یزیدیان هـر ساله در «پرستشگاه لالش» برگزار می گردد. «لالش» روستائى است در مرکز «کردستان» عراق. پرستشگاه لالـش که به آتشکـده‌اى بزرگ شبیه است، در مـرکز این روستـا بر فـراز تپه‌اى بنا شده که خیلى قدیمى است.
مراسم حج در طول سه روز برگزار شده و چندین هزار نفر برای زیارت، آنجا جمع می گردند. نه تنها از کردستان عراق که از سوریه و ایران و حتی اروپا نیز عده ای در این مراسم شرکت می کنند. (ظاهراً تعداد زیادی از پیروان این دین در استانهاى کردستان و کرمانشاه ایران زندگى می کنند).
پرستشگاه لالش از سه قسمت تشکیل می شود: «شبستان، محـوطه حیـاط و صحـن دوزخ» (جـائیکه مـراسم حج در آن برگزار مـی شود). بزرگان فرقه (که به شیخ معروف هستند) دور سالن بزرگ نشسته‌ و نظاره گر مراسم هستند. از جمله موارد دیده شده در مراسم پذیرایی با ماده ای است که در استکان هائى به کوچکى انگشتانه، قهوه‌اى به تیرگى قیر می ریزند که در تلخى نظیر ندارد.


از آداب این مراسم این است همه باید با پای برهنه در دوزخ حاضر گردند.
سردر عمارت مربوطه مثل سردر همه مساجد و کلیساها پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه می کند نام «ملک طاووس» است که به صورت سنگ برجسته بر دیوار نقش بسته است.
و اما دوزخى که در پرستشگاه لالش ساخته شده، تنها چند دخمه غار مانند تار و تیره دارد. با خمره هائى که کنار هم چیده شده اند و رویشان رنگ مشکى ریخته اند تا فضا را ترسناکتر کنند. درهاى دخمه آنقدر کوتاه هستند که باید خمیده از آنان عبور کرد.
بخـش مهـم و تعیـین کننده این مـراسم، جـدا از گـره زدن به پارچه‌هائى که به ستونهائى بسته شده‌اند (مثل دخیل بستن) و طواف کردن دور مقبره‌اى (که گور شیخ عدی و برخی قدیسین یزیدى است)، پرتاب دستمال به سنگ برجسته‌اى است که از دیواره غار بیرون زده است.
اصلى‌ترین مرحله حاجى شدن این است که با چشمان بسته از فاصله هفت مترى دستمال سیاهى را که به بزرگى چارقد زنان کرد است، به طرف آن سنگ پرتاب کنند. اگر در سه بار دستمال به برجستگى سنگ گیر کند، حج‌ آنان قبول شده است. وگرنه باید روز دیگر برگردند و دوباره تلاش کنند. در پایان، بعد از مراسم باید گاوی را قربانی نمایند.

در باب نامگذاری یزیدی مشهور است که منسوب به یزید بن معاویه هستند ولی خود یزیدی ها بر آنند که پسر معاویه موسس و موجد این دین نیست بلکه شریعت آنرا تقویت و ترویج کرده است .
موسس این دین را شاهد بن جراح فرزند منحصر به فرد آدم ! می دانند . می گویند یزید بن معاویه از اسلام برگشت و به این دین گروید از این رو یزید را مظهر دومین ملک از ملائک سبعه خود می شمارند .
در ملل و نحل شهرستانی آمده است که یزیدیه اصحاب یزید بن امینه هستند و این یزید معتقد بود که خدای تعالی از ایران پیغمبری خواهد فرستاد و کتابی که در آسمان نوشته شده است را بر او نازل خواهد کرد و او شریعت محمد را ترک خواهد کرد .
پس آشکار است که انتساب به یزید بن معاویه افسانه عامیانه ای بیش نیست و شاید علت این نسبت کینه مسلمانان باشد که این طایفه منفور و شیطان پرست را به منفورترین خلفا منسوب کرده اند .
از آثار موجود پیداست که این طایفه حافظ یک عقیده خیلی قدیمی هستند که در طی زمان به علت جهل پیشوایان و نداشتن کتب مدون آلوده به روایات و قصص شده که از یادگارهای ادیان عتیق یا دیانات جدیدتر محسوب می گردد . و این عقیده را باید شعبه ای از دین زردشتی یا دین مانوی دانست .
نام این طایفه از زردشتی ایزداست که در اوستایی یزتا و در پهلوی یزد و در فارسی جدید یزدان گفته می شود که همه ی این کلمات به معنای موجود قابل ستایش است .
در روایات یزیدی ملکی ازدا نام مذکور است و یکی از اجداد طایفه خود را ایزدان می نامند از این جهت اسلاف طایفه را ایزدانی خوانند . تعلق این طایفه به دین قدیم ایران از روی عقاید و آداب به جا مانده و فعلی یزیدی ها معلوم می شود .

معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کار جهان و جهانیان ندارد .
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است . ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.
در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جزو امشاسپندان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند .
بنا بر رای مستشرقینی مثل هورتن کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود .
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شر است که دنباله خیر محسوب می شود . و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است . پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود .
یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از شک دیدگانش پر شد . آنگاه خدا او را ببخشید .
از این قرار یزیدیها قائل به ابدیت عذاب نیستند و شر را فانی و زایل میدانند .
در این خصوص موافقند با دین زردشت که اهریمن را ابدی نمی دانند و معتقدند که پس از 9000 سال به دست اهورامزدا مغلوب خواهد گشت و جهان از شر پالوده خواهد شد .
بنا بر روایت شرفنامه ، کیش یزیدی در میان بسیاری از طوایف کرد انتشار دارد . مثل طوایف داسنی ، خالدی ، پسیان و قسمتی از عشایر بختی ، محمودی و دنبلی
رئوس اصول عقاید یزیدیان را که از ادیان مختلف مانند زرتشتی و مسیحی و یهودی گرفته شده باتوجه به دو کتاب اساسی آنان به نام «جلوه » و «مصحف رش »، (= قرآن نیاه ) و نامه ای که در سال 1211 ه' . ق.بزرگان این فرقه به دربار عثمانی نوشته اند و کتابی که یکی از امرای یزیدیه سنجار تالیف کرده چنین می توان خلاصه کرد:
1- یزیدیان به هفت فرشته یا آفریدگار معتقدند و گویند خداوند نخست دری سفید و بعد پرنده ای آفرید و آنگاه پیش از خلقت زمین و آسمان آن هفت فرشته را در هفت روز هفته (از یکشنبه تا شنبه ) خلق کرد بدین ترتیب : 1- عزرائیل ، که همان ملک طاووس و رئیس همه فرشته هاست 2- دردائیل 3- اسرافیل 4- میکائیل 5- جبرائیل 6- شمنائیل 7- نورائیل .
2- برای طاووس مقامی والا قائلند (برخلاف بیشتر ادیان ) و آن را واسطه آفریدگار در آفرینش جهان می دانند و خصوصیاتی بر آن قائلندکه با خصوصیات شیطان مطابقت دارد و بیشتر بدین جهت به شیطان پرست ها معروف شده اند.
3- شیخ عدی بن مسافر راشخصیتی بزرگ میدانند و کرامات و معجزات بیشماری بدونسبت می دهند و قبر او را زیارتگاه خود قرار داده اندو گویند هر یزیدی باید مقداری از خاک قبر و لباس اورا همراه داشته باشد. عیدی به نام شیخ عدی یا عید کبیر دارند که به مقبره شیخ می روند و سه روز روزه میگیرند و نیز در عید قربان (همان دهم ذیحجه ) و در عیدبزرگ عمومی اواخر شهریور بر مزار او حاضر می شوند تاگناهانشان پاک گردد. و گویند شیخ عدی نماز و روزه آنها را به عهده گرفته و سرانجام هم آنها را به بهشت خواهد برد.
4- به یزید ستاش و احترام می کنند که سعی شده با یزیدبن معاویه تطبیق شود. و عیدی به نام عیدیزید دارند که معتقدند در روز تولد یزید باید باده گساری کرد و سه روز را روزه گرفت .
5- هر یزیدی باید هنگام طلوع آفتاب رو به مشرق بایستد و آفتاب را ستایش کند.
6- با «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم » سخت مخالفند.
7- طلاق زن نازا جایز ولی طلاق زن بچه دار نارواست و اگر شوهر به مسافرتی بیش از یکسال برود زنش بر او حرام است .
8- برخی از خوردنی ها را حرام می دانند مانند ماهی ، کدو، کاهو و کلم .
9- به حسین بن منصور حلاج و شیخ عبدالقادر گیلانی و حسن بصری نیز اعتقاد دارند.
10- پیشوایان مذهبی آنان هفت طبقه است که هیچکس حق خروج از طبقه خود و ورود به طبقه دیگررا ندارد و باطبقه عوام کلاً یزیدیان هشت طبقه می شوند بدین ترتیب:
1- امیر شیخان 2- باباشیخ 3- شیخ 4- پیر 5- فقیر 6- سخنور (توان ) 7- کوچکها 8- مرید (طبقه عوام ).
عده یزیدیها را در سال 1370 ه' . ق. در حدود هفتاد هزارتن نوشته اند ولی تعداد آنان بیشتر بوده است .
قسمت اعظم یزیدیها در موصل و در ناحیه شیخان سکونت دارند و شیخ بزرگ آنها در شهر سنجار است .
دولت عثمانی فرقه یزیدیه را مبتدع می شمرد و به رسمیت نمی شناخت ولی پس از تشکیل دولت عراق طبق قانون اساسی آن کشور از آزادی نسبی برخوردار شدند.
رجوع به مجموعه نشریه پژوهشی و علمی دانشسرای عالی شماره 1 ادبیات و علوم انسانی (مقاله خانم کامران مقدم ) و همچنین کرد و پیوستگی تاریخی او تالیف رشید یاسمی و تاریخ یزیدیه و اصل عقیدتی هم تالیف عزاوی و یزیدیها و شیطان پرستان تالیف و ترجمه جعفر غضبان شود.
از فرق شیعه ای که می گفتند فرزندان امام حسین همگی در موقع اقامه نماز مقام امام دارند و تا یکی از ایشان باقی است چه فاجر باشد چه صالح نماز پشت سر غیر ایشان جایزنیست . (خاندان نوبختی ص 267) (از تلبیس ابلیس ص 24).

این اندک نوشتار بدان جهت است تا در این ایام بیش از گذشته به دانش و علم مان افزوده شود و در یک کلام

به قول استاد ادب و شعر جناب آقای محمد خرمشاهی :

به آنی که آبی توان نوش کرد

خدا را نباید فراموش کرد

جعفر صابری


تاریخ : جمعه بیست و چهارم مرداد 1393 | 15:54 | نویسنده : برگرفته از نوشته های دکتر جعفر صابری | آرشیو نظرات

روز خبرنگار

جعفر صابری/عکسی بدون شرح
جعفر صابری/عکسی  بدون شرح دو شنبه 20 مرداد 1393
جعفر صابری : در مراسم روز خبرنگار در برج میلاد من فقط یک عکس گرفتم که فکر میکنم جای حرف زیادی دارد ...این عکس مرا یاد شعری انداخت با نام هویت انداخت که سالها پیش سروده بودم و در یکی از ابیاتش می گفتم:تو تا آنکه یک رنگی
من تا آنک یک رنگم
بدور از هماهنگی
بدرنگی
بی رنگی
بد رنگم
بی رنگم

از این مراسم تصاویر زیادی گرفته شد ،اما تنها سه تصویر من گرفتم که بعنوان یک خبرنگار می توان به آن توجه نمود و مهمترین آن این بود که بانوی عزیز و همکار گرامی ما سرکار خانم جان پناه از روزنامه ایران مطنی بسیار زیبا و شنیدنی را می خواند اما همه ی توجه ها و دوربین ها از چهره تازه وارد به جلسه عکس می گرفت... این که تصویری باید گرفته می شد هیچ جای شکی نیست اما آیا بهتر نبود با دقت بیشتری بعد از حضور مهمان و نشستنش و شنیدن بیانات سخنران این تصاویر گرفته می شد این همان درد مطبوعاتی است که شعور بالای خبرنگاری را به همراه اخلاق این حرفه می طلبد!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.